سرویس سیاسی جوان آنلاین: از کارتر و ریگان و بوش پدر گرفته تا کلینتون و بوش پسر و اوباما همگی از ادبیاتی مشترک و تکراری علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کردهاند؛ ادبیاتی که نمایانگر رویکردی مشترک است و تنها رویههای متفاوتی را نشان میدهد به طوری که در دایره لغات این افراد «تروریستپرور خواندن اقدامات منطقهای و بینالمللی ایران»، «متهم کردن ایران به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه غرب آسیا»، «نقض قوانین حقوق بشری در عرصه داخلی و بینالمللی»، «تولید بمب اتم و تهدید بشریت»، «بههم زدن صلح و ثبات و امنیت جهانی» بارها قابل ردیابی و مشاهده است.
طی ۴۲ سال اخیر رؤسای جمهور امریکا دهها تحریم متفاوت به بهانههای هستهای، حقوق بشر، تروریسم و امثالهم علیه ایران وضع کردهاند که اقدامی مشترک در تمامی دولتهای جمهوریخواه و دموکرات بوده است و اگر چه سهم هر یک از رؤسای جمهور این کشور برای توسعه دشمنیها علیه کشورمان محفوظ است، اما اساسیترین و محوریترین اقدام ضدایرانی همان اعمال شش قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل است که بخش مهم آن در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما رئیسجمهور دموکرات این کشور اتفاق افتاده است.
موازی با دشمنی گسترده دموکرات و جمهوریخواه علیه جامعه ایرانی جماعتی در داخل ایران با القای تفکیک بین رویکرد این دو حزب امریکایی «دشمن خوب و دشمن بد» را کلید زده به گونهای که دموکراتها نظیر بایدن و اوباما را دشمن خوب و افرادی نظیر ترامپ و بوش را رؤسای جمهور غیرمنعطف و دشمن بد توصیف میکنند. همین جماعت طی روزهای اخیر با ذوقزدگی زایدالوصفی از موفقیت نسبی جو بایدن در برخی ایالاتهای امریکا سخن به میان آورده و اینگونه القا میکنند که روی کار آمدن دموکراتها برای جامعه ایرانی سودمند بوده و میتواند به مذاکرات جدید و ختم غائلههای فیمابین امریکا با کشورمان منتهی شود!
روی دیگر اوبامای مؤدب
اوباما برای جماعت داخلی فردی بسیار قابل احترام و مذاکرهپذیر است که منافع ملی کشورمان را نیز مورد پذیرش قرار داده و توانسته بخشی از مناقشات بین دو کشور را حل و فصل کند و بر همین اساس باید جو بایدن به عنوان یکی از وابستگان حزبی اوباما در امریکا روی کار بیاید. این منطق مورد استناد بسیاری از سیاستمداران و رسانههای این جریان است که باراک اوباما در طول دوران صدارت خود در کاخ سفید از هیچ اتهام و اهانت و اعمال تحریم و محدودیتی برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران و فشار به جامعه ایرانی فروگذار نکرد به طوری که سنگینترین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که همان ۱۹۲۹ بود در زمان او علیه کشورمان اعمال شد و توافق یکجانبه برجام را نیز وی به تیم مذاکرهکننده کشورمان تحمیل کرد؛ توافقی که آفت و پیامدهای سنگین اقتصادی، معیشتی و سیاسی و امنیتی برای کشورمان به همراه داشته است.
باراک اوباما در سخنرانیهای خود بدون استثنا به جمهوری اسلامی ایران حمله و جامعه ایرانی را مورد اتهامات و توهینهای گسترده قرار میداد، به عنوان نمونه وی در تریبون سازمان ملل و در سال ۹۱ میگوید: «ایرانی که دارای تسلیحات هستهای باشد، چالشی قابل کنترل نیست و تهدیدهایی از جمله از میان بردن اسرائیل، ایجاد بیثباتی در وضعیت اقتصاد جهانی و ایجاد ناامنی در منطقه خلیجفارس را به دنبال خواهد داشت. وجود تسلیحات هستهای در ایران میتواند به نوعی در منطقه ایجاد رقابت کند و باعث زیرپا گذاشتن قراردادهای بینالمللی شود.» یا در یکی دیگر از سخنرانیهای خود درباره ایران ادعا میکند: «من... روشن ساختهام که هر چند ما مصمم هستیم از تولید یک سلاح هستهای توسط ایران جلوگیری کنیم، امریکا ترجیح میدهد نگرانیهای ما را از بابت برنامه هستهای ایران بهطور مسالمت آمیز رفع کند. ما درصدد تغییر رژیم نیستیم و به حق مردم ایران برای دستیابی مسالمتآمیز به انرژی هستهای احترام میگذاریم.»
هدفی مشترک به نام ایجاد آشوب
در ایامی که دونالد ترامپ در امریکا روی کار بوده بارها وی و سایر مقامات کاخ سفید صراحتاً از ایجاد شورشهای داخلی در ایران حمایت کرده و از هر اتفاق و رویدادی در کف خیابانهای تهران یا سایر شهرها دفاع کرده و نظام را متهم به عدم رعایت حقوق شهروندان کردهاند. همان رویکردی که دولت باراک اوباما در قبال فتنه ۸۸ داشت و در آن مقطع زمانی بارها اوباما و سایر مقامات این کشور از لزوم مسلح کردن پیادهنظامهای غرب در داخل کشور سخن به میان آورده و در نهایت به بهانه فتنه آن سال تحریمهای شورای امنیت را علیه کشورمان وضع کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف از یکسان بودن سیاستهای ضدایرانی در دو حزب مطرح امریکا سخن به میان آوردهاند؛ معظمله در یکی از سخنرانیهای خود میفرمایند: «خوشبختانه همه مسئولان کشور متّفقند بر این معنا، یعنی مسئولان اجرایی، مسئولان دیپلماسی، مسئولان اجرایی سیاسی کشور همه متّفقند که مطلقاً مذاکره با امریکاییها توصیه نمیشود؛ نه فقط در این دولتِ بخصوص [امریکا]؛ نه، رفتار دولت قبلی امریکا - دولت اوباما- هم با رفتار این دولت تفاوت جوهری و اصلی نداشت، ظواهرش فرق میکرد، [امّا]باطنش یکی بود. بنابراین همه امروز متّفقِ بر این معنا هستند. این را توجّه داشته باشند که ما بلاشک فریب ترفند امریکاییها را در این زمینه نخواهیم خورد.»
ایشان در یکی دیگر از سخنرانیهای خود در سال ۹۵ و در مقطعی که رسانههای داخلی وابسته به یک طیف سیاسی همراه با سیاستمداران آن از اوباما و همفکرانش چهرههای موجه و دارای پرستیژ یاد میکردند میفرمایند: «مذاکره با امریکا ممنوع است بهخاطر ضررهای بیشماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد؛ این فرق میکند با مذاکره با فلان دولتی که نه چنین امکاناتی دارد، نه چنان انگیزهای دارد؛ اینها با همدیگر متفاوت است، این را نمیفهمند.»
استتار هزینههای کوتاه آمدن برابر دموکراتها
ذوقزدگی امروز برخی وابستگان به یک طیف سیاسی برای پیروزی احتمالی جو بایدن نامزد این روزهای حزب دموکرات، شبیه همان ذوقزدگیهایی است که باراک اوباما در کاخ سفید روی کار آمده بود و بعد از پیشنهاد وی به رهبر معظم انقلاب برای آغاز مذاکرات جهت پایان دادن به مناقشات میان دو کشور، همین جماعت به نظام اسلامی فشارهای گسترده روانی- رسانهای میآوردند که نظام باید پیشنهاد اوباما را بپذیرد و با خواستههای کاخ سفید خود را منطبق کند. امروز بعد از گذشت چند سال از پذیرش مذاکرات باراک اوباما توسط دولت تدبیر و امید و آوار شدن هزینههای سنگین برجام بر اقتصاد و معیشت خانواده ایرانی همان افراد از لزوم مذاکرات جدید بعد از روی کار آمدن جو بایدن سخن به میان میآورند بدون آنکه از پیامدهای غیرقابل جبران مذاکره با دولت سابق ایالات متحده سخنی به میان بیاورند. گروه تحقیقی در کشور تحت عنوان «تبیین» با ترجمه مقالهای از نشریه نشنالاینترست احتمال کاهش تنشها بعد از روی کار آمدن بایدن را از قول این رسانه اینگونه نقل میکند: «نویسندگان معتقدند تلاش امریکا بر کاهش تنشهای منطقهای میان ایران و رقبایش میتواند پیشزمینه کاهش تنشها میان دو کشور باشد. طبق این مقاله برخی معتقدند پیروزی بایدن و احیای برجام میتواند مسیر مذاکره میان ایران و امریکا را بگشاید ولی تجربه توقف مذاکرات پس از برجام در دیگر حوزهها در دوران اوباما، پیش روی دیگر کارشناسان است. ایران نسبت به زیادهخواهی امریکا و تعمیم محدودیتهای برنامه هستهای به برنامههای منطقهای و موشکیاش بدبین است.»
در بخش دیگری از این مقاله میآید: «نویسندگان بیان میدارند که طرفین با بیاعتمادی به یکدیگر مینگرند. در میان مقامات عالیرتبه ایران بدبینی به دموکراتها بیش از جمهوریخواهان است. در عین حال که حزب دموکرات نیز برای بازگشت به برجام، پیششرطهایی گذاشته و نسبت به اجرای کامل تعهدات از سوی ایران، خوشبین نیست.»