سرویس حوادث جوان آنلاین: اوایل تابستانسال۹۸ مردی مأموران پلیس تهران را از ناپدید شدن پسر ۳۰ساله به نام بابک باخبر کرد و گفت چند روزی است پسرش پاسخ تماسهایش را نمیدهد و از او خبری ندارند. با اعلام خبر تحقیقات در این زمینه آغاز شد تا اینکه مأموران پلیس حوالی پردیس دماوند جسدی را کشف کردند که با ضربه چاقو کشته شده بود.
جسد به پزشکی قانونی منتقل و بعد از تشخیص هویت مشخص شد جسد متعلق به بابک است که چندی قبل خانواده وی اعلام مفقودی کرده بود. پدر مقتول مورد تحقیق قرار گرفت و به مأموران گفت: پسرم معتاد به مواد مخدر بود و بیشتر روزها با دوستانش بود و با آنها رفت و آمد زیادی داشت. احتمال میدهم آنها از ماجرای قتل باخبر باشند.
با ثبت این توضیحات چند نفر از دوستان مقتول بازداشت شدند، اما از آنجائیکه ردی از آنها به دست نیامد همگی تبرئه و آزاد شدند.
تلاش برای شناسایی عامل یا عاملان قتل ادامه داشت تا اینکه با ردیابی تلفن همراه مقتول مشخص شد وی آخرین بار با مردی به نام یاور تماس داشته است. به این ترتیب یاور بازداشت شد و در مراحل بازجویی به قتل با انگیزه دفاع از خود اعتراف کرد و گفت:
من و بابک هر دو معتاد به مواد و در کار خرید و فروش مواد بودیم. مدتی قبل سر خرید و فرش مواد با بابک به مشکل خوردم و مشکلمان حل نمیشد، این گذشت تا روز حادثه. آن روز با بابک حوالی پردیس قرار ملاقات گذاشتم. میخواستیم در مورد اختلافمان صحبت کنیم، اما کار به درگیری رسید و در آن درگیری او ناگهان با گرزی که همراه داشت حمله کرد و قصد کشتن مرا داشت. خیلی ترسیده بودم و میخواستم فرار کنم، اما او دست بردار نبود و دنبالم میکرد. چارهای نداشتم جز اینکه از خودم دفاع کنم. به همین خاطر چاقویی که همراهم بود را نشان دادم تا او را بترسانم، اما ناخواسته به گردن مقتول برخورد کرد.
متهم ادامه داد: وقتی گردن مقتول را خونین دیدم از ترس فرار کردم تا اینکه چند روز بعد فهمیدم بابک فوت کرده است.
با اقرارهای متهم وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه مقابل هیئت قضایی شعبه چهارم قرار گرفت.
در آن جلسه وی با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد، اما این حکم با اعتراض متهم در دیوان عالی کشور نقض و برای انجام تحقیقات بیشتر به همان شعبه ارجاع داده شد. به این ترتیب متهم بار دیگر مقابل هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه قرار گرفت و بعد از درخواست قصاص از سوی اولیایدم قتل عمد را انکار کرد و گفت: باور کنید قصد قتل نداشتم، اما مقتول با گرز حمله کرد و من ناچار شدم چاقو بکشم. اگر از خودم دفاع نمیکردم کشته میشدم.
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.