کد خبر: 1016767
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۰:۵۶
شهید‌کوپال از شهدای نیروی هوایی ارتش است که در همان نخستین ماه‌های شروع جنگ در سال ۱۳۵۹ به شهادت رسید و بعد‌ها آنطور که باید از میهن‌پرستی، اعتقادات دینی و شجاعتش گفته نشد. این خلبان شجاع از زمان تحصیل در امریکا مهارت‌های خلبانی و اعتقادات مذهبی اش بر همه ثابت شد و هنگام ورود به کشور، همگان شاهد رشادت‌هایش بودند.
آرمان شریف
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: شهید‌کوپال از زمان حکومت پهلوی مورد عتاب دستگاه حکومتی قرار گرفت و دستور دستگیری‌اش در همان سال‌های میانی دهه ۵۰ صادر شد، اما او دیگر بر سر کارش حاضر نشد و محل خدمتش را ترک کرد تا پروژه دستگیری‌اش محقق نشود.

پیروزی انقلاب اسلامی خیلی زود این خلبان بروجردی را به آرزوهایش رساند. تحقق یک حکومت دینی آرزویی بود که عبدالرضا برایش بسیار تلاش کرده بود. با پیروزی انقلاب مسئولیت‌های شهید‌کوپال هم بیشتر شده و او مسئولیت زیادی نسبت به حکومت نوپای اسلامی و جامعه‌اش احساس می‌کرد.

زمان زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که شروع جنگ تحمیلی از سوی ارتش بعث، یکی از مهم‌ترین و سخت‌ترین آوردگاه‌ها را پیش روی شهید‌کوپال قرار داد. خلبانان نیروی هوایی ارتش آزمون مهم و بزرگ دفاع از میهن را در پیش داشتند و باید از تمامیت ارضی کشور و نظام اسلامی دفاع می‌کردند.

شهید‌کوپال از همان نخستین روز شروع جنگ برای انجام مأموریت‌های هوایی داوطلب شد و مأموریت‌های زیادی را برای دفاع از میهن انجام داد. در نخستین روز‌های جنگ بود که شهید‌کوپال با عشق و علاقه و با هدف دفاع از وطن به پا خاست و حدود چهار ماه فعالیت مستمر داشت و با ۱۲۰ پروازی که در این مدت داشت، موفق شد بسیاری از تانک‌ها و ادوات دشمن را بمباران و نابود کند. شهید در یکی از مأموریت‌هایش که برای پخش اعلامیه بر فراز این شهر به پرواز در‌آمده بود، پس از بازگشت گفت: «اگر به‌جای اعلامیه، بمباران می‌کردیم، می‌توانستیم تا خاک اردن بمباران کنیم.»

همچنین او در خاطره‌ای دیگر گفته بود: «یک‌بار برای زدن پلی در نزدیک شهر بغداد رفتیم، مشاهده کردیم که اتوبوسی در روی آن پل در حرکت است، با وجود نیرو‌های ضدهوایی و موشک دشمن، خطر را به جان خریدیم و گشتی زدیم. به حرم امام حسین (ع) عرض سلام و ادب کردیم تا اتوبوس از روی پل عبور کند و پس از آن به انجام عملیات پرداختیم و پل را زدیم.» هرگاه شهید‌کوپال از رزم سخن می‌گفت آنچنان با حرات و غرور رزم رزمندگان و نیروی هوایی را تعریف می‌کرد که هر شنونده‌ای به شوق می‌آمد و آرزو می‌کرد که کاش در کنار رزمندگان حضور داشت و در کنار آن‌ها می‌جنگید. شهید ورزش را در برنامه‌های زندگی‌اش داشت و رشته والیبال را با علاقه انجام می‌داد و فرزندش را به این کار تشویق می‌کرد. برادر شهید‌کوپال درباره فعالیت‌های آن روز‌های شهید می‌گوید: «در طول مدت جنگ وقتی به دیدار خانواده می‌آمد از شهادت دوستان شهیدش صحبت می‌کرد و همیشه می‌گفت بهترین مرگ، مرگی است که برای دفاع از وطن باشد و با توجه به اینکه شهید‌کوپال نامزد داشتند و قرار بود مراسم عقد برگزار شود، اما با آغاز جنگ تحمیلی برای دفاع از وطن وارد میدان نبرد با دشمن شد و سرانجام در عملیات نصر در ۱۹ دی سال ۵۹ به درجه شهادت رسید.»

آن روز اهواز خیلی شدید مورد حمله هوایی قرار گرفته بود. عبدالرضا هنگامی که تازه از مأموریت جنوب برگشته بود و مشغول صرف ناهار در باشگاه افسران پایگاه شهید نوژه همدان بود، یکی از دوستان و همرزمانش می‌گوید، بچه‌ام مریض است و نوبت پرواز دارم.

وی که هنوز ناهارش را تمام نکرده بود از جایش بلند می‌شود و به‌جای خلبان همرزمش به مأموریت می‌رود.

شهید کوپال آخرین مأموریتش را همچون گذشته با اقتدار به انجام می‌رساند و در آخر در راه مقدس دفاع از میهن به آرزوی همیشگی‌اش می‌رسد و جاودانه می‌شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار