جنجالهای داوری در اندک هفتههای باقی مانده از لیگ به اوج خود رسیده، جنجالهایی که اگرچه اعتراضات مستمر تیمها را به دنبال داشته، اما به حق یا ناحق کوچکترین تأثیری در روند داوریها و حتی چیدمان آنها نداشته است!
کمتر از یک ماه قبل بود که تعداد صحنههای مشکوک و بحثبرانگیز در یک بازی فدراسیون را ناچار به نشستی اضطراری برای بررسی اتفاقات کرد، اما برهم خوردن تعادل لیگ به واسطه سوتهای اشتباه به وضوح نشان میدهد که نشست اضطراری آقایان کمترین سودی در پی نداشته که اگر داشت، در حساسترین هفتههای لیگ نوزدهم شاهد تصمیمات فاجعهباری نبودیم که نتایج تیمها را به وضوح دستخوش تغییر قرار دهد. تغییراتی که بیهیچ تردیدی نقشی مستقیم در سرنوشت تیمها دارد، چه آنها که در بالای جدول به دنبال کسب سهمیه هستند و چه تیمهایی که در قعر جدول برای بقا میجنگند.
در هفتههای پایانی حساسیتها به اوج خود میرسد، چراکه دیگر فرصتی برای از دست رفتن نیست و هر اشتباه به معنای پایان کار است. پایانی که میتواند سهمیه را از چنگال یک تیم درآورد یا مرثیه خداحافظی با لیگ برتر را سر دهد.
صدالبته که سهمیه به همه مدعیان داده نمیشود و دستآخر در پایان هر لیگ تیمهایی هستند که باید غزل خداحافظی بخوانند با سطح اول فوتبال کشور. اما تفاوت زیادی است بین سرنوشتی که تیمها با تلاشها یا اشتباهات و ناکامیهایشان برای خود رقم میزنند با آنچه سوتهای بحثبرانگیز قاضیان سیاهپوش میدانها به رشته تحریر درمیآورند. اشتباهاتی که حتی اگر به عمد و از پیش تعیین شده هم نباشد جایی برای دفاع ندارد، وقتی سرنوشت تیمها را تغییر میدهد و حق بسیاری را پایمال میکند و باز هم انگشت اتهام به سوی مردان سوت به دست مستطیل سبز است.
صحنههای مشکوک و بحثبرانگیز این روزها در بازیهای لیگ کم نیست و در پی هر بازی کارشناسان داوری باید در خصوص صحنههای متعددی نظر بدهند. صحنههایی که گاه درست یا اشتباه بودن آن نیازی به کارشناسان داوری هم ندارد و هر کسی به سادگی میتواند در خصوص آن نظر بدهد. با وجود این، گاهی از دست داوران درمیرود و تبدیل میشود به حاشیههایی جنجالی که نه فقط مردان سیاهپوش مستطیل سبز که کمیته داوران را نیز بابت چیدمانها و عدم برخورد با داوران ناکام زیر سؤال میبرد.
اگر خوشبینانه نگاه کنیم و نخواهیم قاضیان میدان را متهم کنیم، درآوردن بازی به نفع این تیم و آن تیم و همه سوتهای اشتباهی که تا به امروز زده شده و تعداد آن در هفتههای پایانی نیز به اوج خود رسیده را خطای انسانی بدانیم باز تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمیکند و باعث خورده شدن حق تیمهایی میشود که نتیجه یک فصل تلاش خود را قرار است در هفتههای پایانی بگیرند. اگرچه در طول سالهای گذشته حرف و حدیثها در خصوص نحوه قضاوت داورانی که گاه حتی مدامالعمر نیز محروم شدهاند کم نبوده، با وجود این حتی درصد خطای انسانی داوران نیز به طور مستقیم بستگی به نحوه انتخاب آنها و همچنین چگونگی راه یافتنشان به رقابتهای لیگ برتر دارد.
وقتی در تستهای قبل از فصل بسیاری از داوران با وجود خانهنشینی و عدم حضور در تستها نمره قبولی میگیرند و نامشان در صدر لیست قرار میگیرد، چون با فلان مسئول آشنایی قبلی دارند یا بدتر از آن فلانی را در خرید خانه و موارد دیگری یاری کردهاند باید هم امروز شاهد اشتباهات فاحشی باشیم که سرنوشت تیمها را تحتالشعاع قرار میدهد. در واقع از داورانی که پلههای ترقی را یک به یک و به واسطه تواناییهای فردی طی نکردهاند و ره صد ساله را یکشبه طی کردند انتظار بیشتری نمیتوان داشت و باید هم در روزهای حساس لیگ شاهد اشتباهات فاحشی باشیم که خیلیها را به درست یا نادرست در مظان اتهام قرار میدهد. هرچند که در طول لیگ هم اوضاع خیلی بهتر از الان نبود و همواره شاهد تصمیمات جنجالی و پرحاشیه داوران بودهایم. تصمیماتی که حتی در صورت تأیید اشتباه بودن آنها نیز برخورد قهرانهای به دنبال نداشت تا درس عبرت شود یا حتی باعث دقت بیشتر!