کد خبر: 1009768
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۹ - ۰۶:۱۵
پسر جوانی که متهم است دوست خیاطش را به خاطر رم گوشی تلفن همراه به قتل رسانده‌است، چند روز قبل در زندان رجایی‌شهر کرج قصاص شد.
سرویس حوادث جوان آنلاین: شامگاه ۱۶‌شهریور‌سال‌۹۴ به مأموران پلیس تهران خبر رسید پسر جوانی در آتش‌سوزی کارگاه خیاطی حوالی بازار به طرز مشکوکی به کام مرگ رفته‌است. مأموران پلیس در نزدیکی کارگاه خیاطی در میان زباله‌ها با جسد سوخته شده پسر ۲۵‌ساله به نام مرتضی روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت آتش‌سوزی از محل زباله‌ها شروع و بعد به داخل کارگاه کشیده شده است.

بررسی‌های مأموران پلیس در محل حادثه نشان داد آتش‌سوزی عمدی بوده و مرتضی که در این خیاطی مشغول به کار بوده و شب‌ها همانجا می‌خوابیده است به طرز مرموزی به قتل رسیده است.

با اعلام این خبر بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی در محل به تحقیق پرداختند. تحقیقات تیم جنایی حکایت از آن داشت مقتول مدتی قبل ازشهرستان برای کار به تهران آمده و در این مدت هم دوستانش به محل کارش رفت و آمد داشته‌اند و گاهی هم در کارگاه خیاطی می‌خوابیده‌اند.

مأموران پلیس در تحقیقات بعدی دریافتند شب حادثه یکی از دوستان مقتول به نام پرویز دو بار به محل کار او رفته و ساعتی بعد از اینکه برای آخرین بار از آنجا خارج شده کارگاه خیاطی آتش گرفته است.

دستگیری قاتل

بنابراین کارآگاهان پلیس‌آگاهی پرویز را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند و پس از گذشت چند روز از حادثه وی را در مخفیگاهش بازداشت کردند.

متهم ابتدا در بازجویی‌ها منکر قتل دوستش شد، اما در نهایت پس از هفت‌ماه سکوت، لب به اعتراف گشود و به قتل مرتضی به خاطر یک رم گوشی تلفن همراه اقرار کرد.

وی در شرح ماجرا گفت: مرتضی از دوستان صمیمی من بود و به همین سبب همیشه با هم رفت و آمد داشتیم. من خیلی شب‌ها به محل کار او می‌رفتم و گاهی هم همانجا می‌خوابیدم و با هم هیچ مشکلی نداشتیم. مدتی قبل او رم گوشی تلفن همراهی به من داد که داخل آن چند فیلم خصوصی بود، اما من چند روز بعد آن رم را گم کردم و موضوع را به مرتضی نگفتم، چون فکر می‌کردم او فراموش کرده است تا اینکه مرتضی از من خواست امانتی‌اش را پس دهم. وقتی به او گفتم که رم را گم کرده‌ام باور نکرد و احتمال داد می‌خواهم از آن سوءاستفاده کنم. همین موضوع باعث اختلاف ما شد و چند باری هم با هم درگیر شدیم، اما هیچ وقت فکر نمی‌کردم که به قتل ختم شود. وی ادامه داد: شب حادثه مرتضی مرا به محل کارش دعوت کرد و من هم مثل همیشه قبول کردم و به کارگاه خیاطی رفتم. ابتدا دقایقی درباره رم گوشی تلفن همراه با هم حرف زدیم و من دوباره به او گفتم که رم را گم کرده‌ام، اما فهمیدم که او باز هم باور نکرده است. دقایقی بعد او دو لیوان دوغ آورد با هم بخوریم که متوجه شدم در یکی از لیوان‌ها مقداری دارو اضافه کرد. من احتمال دادم او قصد دارد مرا با خوراندن دوغ مسموم بی‌هوش کند و بعد بلایی سرم بیاورد به همین خاطر در یک لحظه جای دو لیوان دوغ را عوض کردم و بدین ترتیب دوغ مسموم را مرتضی خورد.

پس از این خداحافظی کردم و از آنجا بیرون آمدم، اما از آنجایی که کنجکاو بودم چه اتفاقی برای مرتضی افتاده است دوباره به کارگاه خیاطی رفتم که دیدم مرتضی فوت کرده است.

در حالی که خیلی ترسیده بودم تصمیم گرفتم جسد او را داخل کارگاه خیاطی دفن کنم، اما کف آنجا سیمان بود و قادر به کندن سیمان نشدم که جسد را به نزدیکی ساختمانی که محل دپوی زباله‌ها بود، منتقل کردم و برای اینکه ردی از خود به‌جای نگذارم زباله‌ها را آتش زدم.

متهم پس از تحقیقات تکمیلی به جرم قتل عمد دوستش در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. اولیای‌دم برای قاتل درخواست قصاص دادند و هیئت قضایی هم در حالی که متهم منکر قتل شده بود با توجه به دلایل و مدارک و اعترافات اولیه، وی را به قصاص محکوم کردند. رأی دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی فرستاده شد و در نهایت متهم چند روز قبل پس از گرفتن استیذان حکمش از رئیس قوه قضائیه در زندان رجایی‌شهر کرج با چوبه دار قصاص شد. بدین ترتیب پرونده قتل پسر خیاط برای همیشه بسته شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار