سرویس حوادث جوان آنلاین: سال گذشته مرد میانسالی با مراجعه به اداره پلیس از پنج مرد جوان به اتهام آدمربایی شکایت کرد و گفت: «خانهام حوالی میدان اتریش است. مدتی بود قصد داشتم پسرم را به آلمان بفرستم به همین خاطر خودروام را فروخته بودم و با پول آن ۶هزار دلار خریدهبودم.» شاکی ادامه داد: «امروز وقتی از خانهام بیرون آمدم، دو مرد جوان در حالیکه بیسیم داشتند سد راهم شدند و مرا به اتهام قاچاق ارز و ایجاد اخلال در نظام بانکی به زور سوار خودرویشان کردند و بردند. مردان آدمربا بعد از اینکه دست و پا و چشمهایم را بستند با تهدید خواستند هر مقدار دلار دارم به آنها بدهم. همچنین مرا مجبور کردند تا پسرم ۶هزار دلاری راکه در خانهام داشتم، بیاورد و به آنها تحویل دهد. آنها چند ساعت مرا در خودرویشان نگه داشتند سپس آزادم کردند.»
شاکی ادامه داد: «مدتهاست به صورت حرفهای بیلیارد بازی میکنم و مدتی قبل برای برگزاری مسابقات به بندر انزلی رفته بودم. باهم باشگاهیهایم یک ویلا اجاره کرده بودیم و چند شب را آنجا ماندیم. همان موقع پسرم با من تماس گرفت و گفت برای رفتن به آلمان ۶ هزار دلار پول میخواهد. این شد که از او خواستم خودروام را بفروشد. یکی از هم باشگاهیهایم به نام بهروز حرفم را شنیده بود و احتمالاً نقشه آدمربایی را او طراحی و اجرا کرده است. بعد از آزادیام بود که فهمیدم یکی از آنها بهروز است.»
با طرح این شکایت، مأموران با مشخصاتی که شاکی در اختیار آنها قرار داده بود و رصد دوربینهای مداربسته موفق شدند، پنج متهم را شناسایی و بازداشت کنند. متهمان به پلیس آگاهی منتقل شدند و در بازجوییها به جرمشان اقرار کردند. با اقرار متهمان پرونده در حال کامل شدن بود که شاکی نسبت به سه نفر از آنها اعلام رضایت کرد.
به این ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی شعبه۱۱ قرار گرفت. با اعلام رسمیت جلسه شاکی در جایگاه ایستاد و بعد از طرح شکایت خود درباره اعلام رضایت گفت: «در دادسرا فهمیدم این سه نفر فریب خوردهاند. آنها روز حادثه مرا خیلی دلداری دادند و آرامم کردند. به همین دلیل به آنها رضایت دادم. حالا از دو متهم دیگر شکایت دارم و درخواست اشد مجازات دارم.»
در ادامه چهار متهم یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و یکی از آنها در دفاع از خود گفت: «بهروز طراح نقشه بود. او کارمند اخراجی یک اداره است و قبلاً نیز به اتهام آدمربایی دستگیر شده بود. او هم باشگاهی شاکی بود که وقتی فهمید شاکی ۶هزار دلار در خانه دارد تصمیم به آدمربایی گرفت. باور کنید از نقشه او بیخبر بودیم، چون به ما گفته بود از شاکی طلب دارد.» سپس دیگر متهمان نیز با تأیید این توضیحات از خودشان دفاع کردند. در آخر بهروز نیز در جایگاه ایستاده و با اقرار به جرمش گفت: «اشتباه کردم و پشیمانم. آن روز با شنیدن حرفهای شاکی وسوسه شدم و تصمیم به اجرای نقشه آدمربایی گرفتم. سپس از دوستانم کمک خواستم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.