اخبار جنجالی و حاشیهای در ورزش تمامی ندارد، عجیب هم نیست. آموزشی در کار نباشد باید هم هر روز شاهد اخبار تأسفباری بود که حاصل حاشیههای تمام نشدنی اهالی ورزش است. صدالبته که تکتک ورزشکاران، مربیان و دیگر افراد این جامعه باید قدرت تشخیص راه درست از اشتباه را داشته باشند، اما صرف مقصر قلمداد کردن ورزشکاران نمیتوان امیدی داشت به بهبود شرایط و کاهش آمار تأسفباری که هر روز شاهد آن هستیم.
اخلاقمداری آموزش میخواهد؛ آموزشی که سالیان سال است که در ورزش ایران معنا و مفهومی ندارد و تنها حسرتی است بر سر زبان پیشکسوتانی که در این مسیر درسها پس دادهاند. پیشکسوتانی که در کلاس درس مربیان و استادانی بزرگ، چون دهداریها آموزش دیدند و حالا نبود این آموزش را اصلیترین عامل بیاخلاقیهای ورزش ایران، به خصوص در فوتبال میدانند.
طی روزهای گذشته بار دیگر حرف و حدیثهای قابل تأملی نقل محافل شده، شایعاتی مطرح میشود که یکی از ملیپوشان فوتبال به زودی با محرومیتی جدی مواجه خواهد شد. مهم نیست که این خبر صحت داشته باشد یا نه. مهم نیست محرومیتی در کار است یا نه، حتی مهم نیست آنچه شنیده میشود واقعیت است یا شایعه. مهم این است که چنین اخباری کم نمیشنویم، اخباری که اگرچه سعی در تکذیب و پنهانکاری آن میشود، اما واقعیت محض است و همین واقعیتها تلخ است که طی سالهای اخیر باعث دور شدن هرچه بیشتر اخلاقمداری از جامعه ورزش شده است. مهم این است که سالهاست با وجود ضرورت نیاز آموزههای اخلاقی، ورزش از این مقوله مهم دور مانده و همین مسئله باعث شده ورزشکاران، مربیان و حتی در بسیاری از موارد مدیران از راه درست خود منحرف شوند و انحراف آنها نه فقط داستانهایی شرمآور را در پی داشته که بدتر از آن تأثیرات مخربی را روی ورزشکاران و جوانترهایی که آنها را الگو و سرلوحه خود قرار میدهند، دارد.
بدون تردید دنیای شهرت فرصت خوبی برای کلاهبرداران و فرصتطلبان است تا با استفادههای سوء از ورزشکاران و دیگر افراد سرشناس جامعه ورزش به مقاصد شوم و کثیف خود برسند، اما میتوان با آموزش درست و صحیح تکتک افراد این جامعه، دایره فعالیت افراد سودجو را تنگتر کرد. آموزشی که تدارک دیدن آن تا به امرزو ذهن هیچ یک از آقایان مسئول را آنقدر به خود مشغول نکرده که گامی در این راستا بردارند تا بیش از این شاهد اشتباهات تلخ و تأسفبار برخی افراد مشهور جامعه ورزش نباشیم.
مسئله امروز واقعی بودن یا نبودن اخبار منتشر شده اخیر نیست. مسئله این است که چه زمانی قرار است آقایان به صرافت آن بیفتند و گامی برای آموزش مسئله اخلاقی بردارند تا کمتر شاهد چنین حاشیههای جنجالی باشیم که روح جامعه را آزرده میکند. هرچند تا زمانی که برخی از آقایان و بالادستی ورزشکاران خود در مسیرهای نادرست قدم برمیدارند و با تلهگذاری و رفتاری اینچنین ناشایست به دنبال رسیدن به اهداف خود هستند، نمیتوان از ورزشکارانی که جوزده شهرت میشوند و سرشان آنقدر داغ است که تن به هر اشتباهی میدهند، انتظار دیگری داشت. بیتوجه به این اشتباهات تأثیرات منفی زیادی برای جامعه در پی دارد. هرچند که بدون تردید اگر جدا از داستانهای حریم خصوصی برخوردهایی جدی با این ناهنجاریهای غیرمتعارف میشد، امروز در پی اشتباهات تأسفبار آقایان (چه ورزشکار باشد و چه مربی و مدیر) شاخ و شانه نمیکشیدند برای منتقدان که با کدام اجازه دست به قضاوت زده اید و وارد ماجرا شدهاید برای پوشش خبری آن!
ورزش بدون وزنه اخلاقی بیتردید به پشیزی نمیارزد که اگر میارزید معلمان آن سالهای دور تأکیدشان همواره این نبود که اول اخلاق، دوم اخلاق، سوم اخلاق و سپس ورزش. معلمانی که شاگردانی تک و نمونه تحویل جامعه ورزش دادهاند، کسانی که امروز جای خالی آنها و آموزههایشان بدجور توی ذوق ورزش میزند!