سرویس بین الملل جوان آنلاین: به جرئت میتوان گفت که دونالد ترامپ در تاریخ امریکا تنها رئیسجمهوری است که دوران ریاست جمهوری خود را زیر سایه بحران، اختلافات سیاسی و حتی استیضاح گذراند. شروع کار او همزمان با تحقیق افبیآی در مورد مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ بود و بعد نوبت به مسئله مهاجران غیرقانونی و اخراج آنها از امریکا پیش آمد که باعث شد حتی همسر او ملانیا ترامپ هم به نوعی مخالفتش را با او بیان کند. رسوایی مکالمه ترامپ با رئیسجمهور اوکراین، ولادیمیر زلنسکی مشکل دیگری بود که به اوکراینگیت، Ukrainegate، مشهور شد و کار ترامپ را تا مرز استیضاح کشاند و تنها اکثریت همحزبیهای جمهوریخواه او در مجلس سنا بودند که باعث نجاتش شدند. این گرفتاریها جدای از چالشهایی است که ترامپ در عرصه سیاست خارجی به وجود آورده است. با این حال، سالجاری میلادی برای ترامپ بسیار سختتر از سه سال قبل گذشته و جدای از بحران ویروس کرونا، اعتراضات و جنبش مردمی یک ماه گذشته و کتاب جان بولتون کابوسهایی است که ترامپ در این مدت با آنها روبهرو شده و حالا سؤال این است که آیا او میتواند در این کمتر از پنج ماه از شر این کابوسها رهایی یابد تا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نوامبر را به نفع خودش کند یا نه؟
اتاق اتفاقات
عنوان کتاب بولتون این است: «اتاقی که در آن اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید، The Room Where It Happened». ناگفته پیداست که بولتون اشاره به دفتر بیضی شکل در کاخ سفید میکند که بهعنوان اتاق کار رسمی رئیسجمهور از آن استفاده میشود و بولتون با این اشاره استعارهای قصد دارد، بگوید که کتاب او حاوی نکاتی است که مستقیماً منعکسکننده گفتار و کردار رئیسجمهور امریکا، دونالد ترامپ است. افشای اطلاعات داخل کاخ سفید در دوره ترامپ چیز تازهای نیست، چنان که مکالمه او با زلنسکی هم توسط یکی از مأموران اطلاعاتی به مقامات مافوق گزارش شد که وظیفهاش کنترل تماسهای کاخ سفید است. در واقع، یکی از دلایل اخراج کارمندان کاخ سفید و در رأس آنها جان فرانسیس، به همین خاطر بود؛ چراکه درز اطلاعات، جوی از بیاعتمادی را برای ترامپ به وجود آورده است، اما شاید او هیچگاه انتظار نداشت که حجم عظیمی از حرفها و اعمال او در یک کتاب جمع شده و به دست مردم امریکا برسد. درخواست کمک از شیجین پینگ، رئیسجمهور چین برای پیروزی در انتخابات نوامبر، موافقت با برپایی اردوگاههای اسکان اجباری ایغورها توسط چین، مداخله در تحقیقات جنایی و تمایلش برای مداخله نظامی در ونزوئلا از جمله مواردی است که نهتنها برخلاف سیاستهای اعلامی امریکا هستند، بلکه آشکارا نشان میدهند ترامپ تا چه حد فرد غیرقابل اعتمادی است. نکته جالب اینجاست که کتاب تا قبل از انتشار در صدر پرفروشترین کتابها در وبسایت آمازون قرار گرفت و دولت ترامپ هم عجولانه دست به کار شد تا با طرح شکایت، مانع از انتشار آن شود. با این حال، اتفاقات در اتاق بیضیشکل دیگر اتفاقاتی نیستند که رأیدهندگان امریکا از آن بیخبر باشند و حالا به لطف بولتون تکتک این اتفاقات در پیش چشم آنها قرار گرفته است.
امریکا در اعتراض
انتظار میرفت ترامپ در واکنش به کتاب بولتون به محفل خود در صفحه شخصی توییترش پناه ببرد و از آنجا او را مورد حمله قرار بدهد و با عبارات تندی مثل «داستانهای ساختگی»، «بولتون دیوانه»، «مرد نفرتانگیز» و «سگ بیمار» پاسخ او را بدهد. با این حال، کتاب بولتون با موج وسیعی از اعتراضات مردمی همراه شده که یکی از نادرترین موارد اعتراضات به لحاظ گستردگی و مدت زمان آن در تاریخ امریکاست. شروع این اعتراضات به صورتی صلحآمیز، در واکنش به مرگ جرج فلوید در شهر مینیاپولیس از ایالت مینهسوتا بود و میتوانست مثل اعتراضات سه سال قبل باشد که در نیویورک انجام شد. آن اعتراضات در پاسخ به حکم تبرئه پلیسی توسط دادگاه بود که جوان سیاهپوستی به نام فیلاندو کاستیل را کشته بود و نقطه آغازی برای جنبشی تحت عنوان «زندگی سیاهان اهمیت دارد، Black Lives Matter شد. نکته جالب توجه اینجاست که اعتراضات فعلی از دو جهت شبیه به اعتراضات سه سال قبل است؛ اول اینکه با همان عنوان زندگی سیاهان اهمیت دارد به راه افتاده و دوم اینکه نقطه عطف این اعتراضات همانند سه سال قبل در ماه ژوئن است. با این حال، اعتراضات فعلی یک اختلاف اساسی نهتنها با اعتراضات سه سال قبل، بلکه دیگر اعتراضات در سالهای قبل از آن دارد و مشابه آن را باید در اعتراضات سالهایی دور و شاید دهه ۶۰ و زایش جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان جست. وجه دیگر تفاوت در عکسالعمل مقامات و بهخصوص ترامپ به این اعتراضات بود که مشابه این را هم باید در آن سالها جست و رؤسای جمهوری امریکا در سالهای اخیر یاد گرفته بودند که در مقابل اعتراضات نژادی با مدارا رفتار کنند. ترامپ برخلاف آنها مثل رؤسای جمهور دهه ۵۰ و ۶۰ عمل کرد و در پاسخ به اعتراضات خیابانی و جنبش زندگی سیاهان اهمیت دارد، نیروهای گارد ملی را به خیابانها فرستاد. شدت عمل ترامپ به حدی بود که حتی فرماندهان سابق و فعلی او هم حاضر به تحمل آن نشدند و زبان به اعتراض گشودند. شاید این نوع رفتار ترامپ مطلوب و مقبول همان قشر سفیدپوستی باشد که هنوز تحتتأثیر توهمات نژادپرستانه هستند و بدنه اصلی حامیان او را تشکیل میدهند، اما باید توجه داشت که واکنش خشن ترامپ نه تنها سیاهپوستان، بلکه قشر قابلتوجهی از سفیدپوستانی را به خیابانها کشاند که دیگر از تبعیض سازمان یافته نژادی در کشور خود خسته شدهاند.
خبرهای بدتر
واکنش تند ترامپ به اعتراضات به سرعت تأثیر خود را در نظرسنجیها نشان داد، چنان که بنا بر نظرسنجی شبکه خبری سیانان، ترامپ ۱۴ درصد از رقیب دموکرات خود جو بایدن عقب است و حتی با اینکه نظرسنجی شبکه دست راستی فاکسنیوز هم ۲ درصد از این فاصله را بهبود داده، اما باز معترف به ۱۲ درصد پیشتازی بایدن است. معلوم است که تأثیر اعتراضات نژادی به اینجا ختم نمیشود و حتی میتوان گفت که پسلرزههای آن تا انتخابات نوامبر ادامه خواهد داشت و دستکم ترامپ تا اینجای کار رأی قابلتوجه سیاهپوستان را از دست داده است. با این حال، مشکلات ترامپ به اینجا ختم نمیشود، بلکه مشکل بزرگتر از سوی خانواده اوست. مری ترامپ دختر فرد ترامپ جونیور برادر بزرگ دونالد ترامپ است و کتابی تحتعنوان «خیلی زیاد و همیشه ناکافی: چگونه خانوادهام خطرناکترین مرد جهان را آفرید، Too Much and Never Enough: How My Family Created the Worlds Most Dangerous Man، دونالد ترامپ را نه مثل بولتون در این چند سال از ریاست جمهوریاش، بلکه از سالهای دور و از درون خانوادهاش به مردم امریکا معرفی میکند. عنوان کتاب به روشنی حاوی خبرهای بدی برای ترامپ است، بهخصوص اینکه کارنامه مالی او فرارهای مالیاتیاش را رو میکند، موضوعی که ترامپ تا به امروز سعی کرده است آن را مخفی نگه دارد. گفته میشود که قرار است این کتاب دو هفته قبل از برگزاری کنوانسیون ملی جمهوریخواهان روانه بازار بشود. این کنوانسیون برای اعلام رسمی دونالد ترامپ بهعنوان نماینده نهایی حزب در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر است و احتمال دارد که فرصت دو هفته نهتنها بر مخالفان فعلی ترامپ، بلکه بر بخشی از جمهوریخواهان تأثیر گذاشته و باعث شود که برگزاری کنوانسیون رونق سالهای قبل را نداشته باشد. شبیه اتفاقی که شنبهشب گذشته در سالن ورزشی بوک شهر تولسا واقع در ایالت اوکلاهما افتاد. گنجایش این سالن ۱۹ هزار نفر است و مسئولان ستاد تبلیغاتی ترامپ با توجه به ثبتنام نزدیک به یک میلیون نفری برای شرکت در این مراسم، گفته بودند که احتمالاً تعداد زیادی از مشارکتکنندگان نتوانند به سالن راه بیابند و مجبور به استقرار در خیابانهای اطراف آن شوند. آنچه در عمل اتفاق افتاد درست برعکس این بود و تنها ۶ هزار و ۵۰۰ نفر در مراسم شرکت کرده بودند و چیزی حدود دو سوم از صندلیهای خود سالن هم خالی بود. شاید بهترین تعبیر از این اتفاق را برنی سندرز بیان کرده باشد که در واکنش به این اتفاق در توییتر نوشت: «من فکر میکنم که احتمالاً تغییر بسیار بزرگی در سراسر این کشور در حال رخ دادن است و مردم دارند میفهمند که ترامپ چه شیادی است.»