کد خبر: 1008048
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۳۹۹ - ۰۷:۰۰
درباره اولین تجربه سینمایی محمد کارت
«شنای پروانه» به حد کافی جذاب است و با این همه بازیگر، اما فیلم را مبدل به سیرک و بیلبوردی از یک مشت برند بازیگر نمی‌کند، نکته جالب‌تر اینکه از این‌ها در حد قالب‌شکنی همیشگی‌شان استفاده می‌کند.
محسن غلامی (قلعه سیدی)
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: جریان سینمای جوان ما کم‌کم جای پایش را در میان سینماگران قدیمی ایران محکم می‌کند و حتی کارشان گاه تا جایی باکیفیت پیش می‌رود که قدیمی‌ها را نیز به گوشه‌ای پرت می‌گذارند. محمد کارت اینقدر در این چند سال اخیر در حوزه مستند و فیلم کوتاه دست به تجربه زده و آثاری پرجایزه ساخته است که قبل از جشنواره فجر گذشته هم می‌شد روی اولین فیلم بلندش حساب جدی تری باز کرد.

«شنای پروانه» کار آبرومند و قَدَری است که می‌توان آن را دید و از اتمسفر خشنش نیز لذت برد. کارت در این تجربه سینمایی، دست به حرفه‌ای‌گری زده و داستانی را در قالب فیلمنامه‌ای به نگارش درآورده که همه‌جوره ردپای کشش و تعلیق را می‌توان در لایه‌های داستانی‌اش دید. «شنای پروانه» به دور از هر اغراقی جزو فیلم‌های دسته اول سینمای امسال است و لااقل در سینمای اجتماعی حرفی برای گفتن دارد؛ هم حرف می‌زند، هم خودنمایی می‌کند و هم نقد کردن را در پیدا و پنهان قصه‌اش فراموش نمی‌کند.

اینجا حکایت از محلات جنوب شهری دارد که البته صرفاً روایتش را درون این لوکیشن‌ها می‌برد، وگرنه این مرام و مسلک بی‌خود را در همه جای شهر می‌توان دید. فیلمی است روایتگر قصه‌ای در بین به اصطلاح گنده‌لات‌ها و اراذل و اوباش که فرهنگ عجیب خاص خود را دارند. ماجرای لو رفتن یک صحنه شنا از زنی... همین ماجرا در یکی دو سکانس ابتدایی اینقدر پرهیجان و جذاب روایت می‌شود که بیننده را وادار به پیگیری قصه می‌کند، به واقع هم رئال‌وار، آن صحنه‌های زد و خورد را به تصویر می‌کشد و به مابقی روایت داستانی‌اش وصله و پینه می‌کند. هر چند این داستان گویا زیادی گرته‌برداری است، اما با سر و شکلی کاملاً داستانی!

وام‌گیری از صحنه‌های خشونت‌باری که در عالم واقع نیز شواهدش به کرات دیده می‌شود، خیلی هم نیاز به کنکاش ندارد که اتفاقاً فیلمساز این را نیز از خبر‌های ژورنالیستی سال‌های اخیر وام گرفته است. اینجا فیلم درستی را می‌بینیم که شاید نیاز به خلاقیتی در شخصیت‌پردازی کاراکترهایش ندارد، اما دم از یک فضاسازی پایین‌شهری باورمند می‌زند.

شاید بتوان به از دست رفتن هر از گاهی اصل ماجرا در میانه‌های فیلم کمی اشاره کرد، اما این نیز سلیقه‌ای است. فیلمنامه در حد کفایت در خدمت ساختار و فرم سینمایی فیلم است و گویی فیلمساز برای به کرسی نشاندن حرفش، سکانس‌ها را طوری کنار هم می‌چیند تا پلان آخرش بی‌حرف از نتیجه‌گیری معقول نباشد. برای مخاطب همه چیز شاید به خوبی و خوشی پیش برود، اما تلخی پایانی داستانش را حتی فراموش نمی‌کند، چون از اساس «شنای پروانه» فیلم زمخت و تلخی است.

این فیلم برای پرده سینما به حد کافی جذاب است و پرکشش، حتی با این همه بازیگر اسم و رسم‌دار، اما فیلم را مبدّل به سیرک و بیلبوردی از یک مشت برند بازیگر بی‌خاصیت نمی‌کند بلکه همه این اسامی را حتی در حد یکی دو سکانس هم که باشد، به بازی می‌گیرد. نکته جالب‌تر اینکه از این‌ها در حد قالب‌شکنی همیشگی‌شان استفاده می‌کند.

بازی‌ها سر جمعند و در فیلم قابل دفاع، در مورد برخی البته زیادتر که این را می‌توان در مورد بازی جواد عزتی و خصوصاً بازیگران حاشیه‌ای به عینه دید، به واقع چقدر خوبند اینها! «شنای پروانه» با اقتباس از الگوی درگیری قهرمان و ضدقهرمان، نمودی از بافت جامعه زیرخاکی است که پازل‌های قصه‌اش را در یک پازل‌چینی بدون پیش‌بینی، دخیل در فرم قصه‌ای می‌کند. فیلم «شنای پروانه» هر چه ندارد حداقل روایتی دارد که با ترکیب تعلیق، دلهره و فضاسازی رئال از صحنه‌ها، دست‌کم برای مخاطب غافلگیرکننده است.

«شنای پروانه» فیلمی با کمی اضافه‌کاری و فینال‌‎های چند تکه لب مرزی، اما جذاب برای ژانر اجتماعی و در اصطلاح خود سینماست؛ فیلمی خشن که اتفاقاً در خدمت نفی خشونت است. پس ژانر اجتماعی نیاز به خرق عادت دارد که باید دم از تجربه‌هایی اینچنین بزند، یعنی محصولی که حرفی برای گفتن دارد و بی‌خودی نگاهش را با یکسری اسم، به گیشه نمی‌دوزد، هرچند خود به خود گیشه هم خواهد داشت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار