سرویس سیاسی جوان آنلاین: حضرت آیتالله خامنهای در ارتباط تصویری با ستاد ملی مبارزه با کرونا، با اشاره به رفتار جوامع غربی در قضیه ویروس کرونا، به ضعفها و شکستهای غرب در این قضیه اشاره کردند که به بیان ایشان، ریشه در فلسفه مادی تمدن غربی دارد. برای روشنتر شدن ابعاد و علل این شکست، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI. IR، با دکتر حامد حاجیحیدری، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران به گفتگو پرداخته است.
رهبر انقلاب فرمودهاند که غرب در مواجهه با کرونا بهویژه در لایه فلسفه اجتماعی و اخلاق عمومی شکست خورد. بهنظر شما مهمترین علت و عامل این شکست چیست؟
شاید سالها بعد از جنگ جهانی دوم بشر اینچنین درگیر یک اَبَر بحران جهانی نشده بود، تمدنها و فرهنگ جهانی اینجور محک نخورده بودند و با این محک یک دیدگاه یک دههای در علوم اجتماعی تقویت شد و آن اینکه واحدهای تحلیل ملی و واحدهای تحلیل اجتماعی خرد دیگر جوابگو نیستند، بلکه واحدهای تحلیل تمدنیاند که جوابگو هستند. در حال حاضر جهان به ۲۰۰ کشور تقسیم نمیشود، بلکه جهان به چند تمدن عمده تقسیم میشود. ما وقتی وضعیت کرونا را در ایتالیا بهعنوان ایتالیا نه بهعنوان بخشی از قلمرو تمدن مادی غربی بررسی کنیم، این باعث خطای در تحلیل میشود. این قضیه نشان داد که واحدهای تحلیل درست، واحدهای تحلیل تمدنی هستند و قلب تحلیل تمدنی، تحلیل فرهنگی است.
در قضیه ابربحران کرونا قدرتِ فرهنگ معلوم و مشخص شد که آن پارامترهای زیربنایی، تحلیل اجتماعی است. قدرتِ فرهنگ در مواقعی که مردم موفقیتهایشان را جشن میگیرند ظاهر نمیشود، بلکه موقعی که در مصائب همکاری میکنند و قدرت فراعالی نوع بشر را روی کره زمین نشان میدهند، معلوم میشود. در جریان این بحران قدرتِ فرهنگِ مقاومت در فرهنگهای مقاوم در مقابل فرهنگ مادیگرا و فردگرای غربی خودش را نشان داد و در مهار این بحران، قدرت فرهنگی یک مؤلفه اصلی در تحلیل است.
اما در اینجا دو بحث وجود دارد؛ یکی مهار بیماری و دیگری مهار تبعات بیماری است، البته مهار تبعات بیماری بسیار مهمتر، پیچیدهتر و گستردهتر است، خصوصاً در مهار تبعات بیماری و فرآیندهای پسایند بیماری، قدرت فرهنگهای غیرغربی که طیف وسیعی از فرهنگهای شرقی و آفریقایی است، مثلاً وضعیت فرهنگی ژاپن، کره و چین را ببینید، البته اینها تحت نفوذ فرهنگ غربی بودند و هستند، ولی آن بخشهایی که مؤلفههای فرهنگ مقاوم در مقابل فرهنگ غرب خودنمایی میکرده، کمک کرده است که افراد فراتر از دیدگاههای فردیشان و فراتر از دیدگاههای خودخواهانهشان به کمک همدیگر بشتابند و منابع کمیاب را علیه همدیگر محدود نکنند. این یک بخش ماجراست، ولی از آن مهمتر بخش نهادهای مبتنی بر یاریگری و ایثارگری هستند.
در فرهنگ غرب چه عاملی وجود دارد که در این شرایط بحرانی مایه شکست هم در رفتارهای اجتماعی و هم در لایه تدبیر حکمرانی شده است؟
تحلیلگران فرهنگ امروز، آن چیزی را که ما الان به آن در تحلیل تمدنی، تمدن غربی میگوییم، به دو خصلت شناسایی میکنند؛ یکی مادیگری و دیگری فردگرایی. اینها مقوم همدیگر هستند. در واقع تحلیلگران کانتیننتال اروپایی تأکیدشان بر این است که آن چیزی که خاستگاه مادیگری دارد، فردگرایی است و تحلیلگران آنگلوساکسون معتقدند آن چیزی که باعث فردگرایی در مدرنیته شده، مادیگری است. در هر کدام از اینها مناقشات سنگینی وجود دارد، اما در تحلیل ما خیلی تمایزی ایجاد نمیکند. مسئله این است که آن چیزی که در فرهنگ مدرن تمدن غربی به عنوان ریشه اصلی سایر سرشاخهها مطرح است، دو مؤلفه اصلی مادیگری و خودمحوری یا فردگرایی است.
مردم ایران در مسئله کرونا به گونهای عمل کردند که رهبر انقلاب از آن به «جهاد عظیم» تعبیر کردند و در طرف مقابل همه گفتند که «غرب وحشی» زنده شد. علت این تفاوت را چه میدانید؟
کلیدواژه جهاد در این میان خیلی مهم است. در جمعبندی نهایی فرمایشهای رهبر معظم انقلاب هم به این نکته اشاره شد که ستاد مدیریت بحران کرونا باید به این وجه معنوی هم توجه کند، از این جهت که با تأمین معنوی افراد بتوانند در این فرآیند مشارکت داشته باشند و کمک کنند، مثل بحرانهای بعد از انقلاب که توانستیم با این مشارکتها خصوصاً با محوریت خانواده، با محوریت معنویت در خانواده و نهادهای بومی مثل مساجد و هیئتها که متکی بر معنویت هستند، این بحرانها را حل کنیم. این یک بخشی از ماجراست، یعنی خلقوخوی معنوی باید تقویت بشود.
اما نکته دوم که مهمتر است، تمرکز و نقطه اتکای قرارگاه عملیاتی است که باید برنامه مهار بحران را پیش ببرد یا باید بوروکراسیهای متعارفی باشد که فرهنگ غربی هم دارد همین کار را انجام میدهد یا باید ملهم از توفیقها و تجربیاتی باشد که ما طی سالیان اخیر بهدست آوردهایم. نقطه اتکای عملیات مهار بحران باید روی ظرفیتهای نهادهای بومی باشد. این نکته دوم خیلی مهمتر از نکته اول است. نکته اول سعی میکند که ارزش معنویت، ارزش دعا و ارزش انگیزههای پاک انسانی را در مشارکت تک تک افراد در مهار بحران تقویت کند، اما نکته دوم قرارگاه عملیاتی و ستادی است که میخواهد این کار را پیش ببرد. آیا نهادهای متعارف بوروکراتیک میتوانند این کار را پیش ببرند یا آنگونه که ما در بحرانهای مختلف تجربه کردیم، نهادهای جهادی بهتر میتوانند این کار را پیش ببرند؟
نقش خانواده و جایگاه زنان در نهاد خانواده در مواجهه با بحران کرونا، یکی از تمایزات بین فرهنگ اسلامی- ایرانی و فرهنگ غربی است. تحلیل شما راجع به این نکته چیست؟
«جامباتیستا ویکو» یک جامعهشناس مسلط ایتالیایی و جزو پایهگذاران جامعهشناسی اروپا بود. وی تحلیل درخشانی در مورد مراحل تکامل جامعه انسانی دارد و مراحل تکاملی را بهصورت دورهای ترسیم میکند. در مورد آن مقطعی که جوامع بر اساس مشروعیتِ الهیاتی اداره میشوند تأکید درخشانی دارد و در مورد جوامع دینی که متکی بر مشروعیت الهی هستند و روی شانههای خانواده پیش میروند، خانواده را واحد اصلی چنین جوامعی میداند. در تأیید این بخش از نظریه ویکو، ما مدام در طول تاریخ انقلاب دیدهایم که خانواده چقدر در مقاطع مختلف کارگشایی کرده است. الان هم یک موقعیتی در اثر ابربحران کرونا پیش آمده که نقش خانواده خیلی برجسته شده است و یک چیزی شبیه دوران جنگ شده است، یعنی همانطوری که در دوران جنگ بار آن روی دوش خانواده بود و مادرها بچهها را به جبهه میفرستادند و عقبه جبههها را تقویت میکردند، پدرها نیز از طریق مساجد و نهادهای واسط مراقب تدابیر در جبهه بودند. در مجموع جبهه را خانواده اداره میکرد. الان هم در این قضیه خانواده نقش خیلی مهمی پیدا کرده است.