سرویس حوادث جوان آنلاین: ۱۷اردیبهشتسال۹۵ قتل پسر جوانی به مأموران پلیس رودهن گزارش شد. با حضور مأموران در محل، آنها با جسد داوود ۲۵ساله روبهرو شدند که با ضربات متعدد چاقو و قمه کشته شدهبود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، برادر داوود که در محل حضور داشت در توضیح به مأموران گفت: «امشب تولد یکی از دوستان برادرم در باغی در رودهن بود. برادرم با مرد جوانی به نام ناصر اختلاف داشت به همین دلیل امشب بعد از تمام شدن جشن در راه برگشت بودیم که برادرم با ناصر و دو نفر از دوستانش به نامهای سعید و بهمن درگیر شد و آنها با چاقو و قمه برادرم را کشتند.»
با این توضیحات ناصر و دوستانش دستگیر شدند، اما جرمشان را انکار کردند و گفتند نمیدانند چه کسی داوود را به قتل رسانده است.
با انکار متهمان، اما بنا به شواهد و قرائن موجود سه مرد جوان به اتهام مباشرت در قتل و نزاع دستهجمعی روانه زندان شدند و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز هر سه متهم در شعبه دهم به ریاست قاضی متین راسخ محاکمه شدند. ابتدای جلسه، اولیایدم درخواست قصاص کردند. در ادامه سعید که از زندان اعزام شدهبود در جایگاه ایستاد و گفت: «یکی از دوستان ما به نام سیاوش سازنده موادمخدر بود.
او در رودهن باغی داشت و شب حادثه همه بچههای محل و دوستانش را برای جشن تولدش به آن باغ دعوت کرده بود. در آن مراسم مقتول به بهمن که از دوستانم بود فحاشی کرد. به هواخواهی از دوستم به او یک سیلی زدم. این تمام شد و بعد از اتمام جشن همراه ناصر و بهمن سوار خودروی پرایدم شدیم و از باغ بیرون آمدیم. در مسیر دوباره مقتول و برادرش را دیدیم که دوباره ناسزا گفتند و سد راه ما شدند.»
متهم ادامه داد: «آنها با قمه از ماشین پیاده شدند و شروع به عربدهکشی کردند. همین باعث درگیری شد، اما متوجه نشدم چه کسی به او ضربه زد.» سپس بهمن که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه قرار گرفت. او هم جرمش را انکار کرد و گفت: «آن شب قصد رفتن به جشن را نداشتم. دنبال ناصر رفته بودم که از من خواست دنبال همسر صیغها ی او برویم. قبول کردم سپس از من خواست با خودروام آنها را به باغی در رودهن ببرم. با اصرار ناصر به آنجا رفتم. آن شب همه مشروب خورده بودند و در حال خودشان نبودند. میخواستم مهمانی را ترک کنم، اما آنها مانع شدند. بعد از پایان جشن این حادثه اتفاق افتاد و من در آن درگیری از خودم دفاع میکردم و پشتم به مقتول بود. نفهمیدم چه کسی او را کشت.»
به دستور ریاست دادگاه ناصر در جایگاه ایستاد. او نیز با قرار وثیقه آزاد بود و با انکار جرمش گفت: «من و مقتول هیچ اختلافی نداشتیم. آن شب او به ما توهین کرد و خیلی اتفاقی همزمان با هم از باغ بیرون آمدیم که مقتول سد راه ما شد. او و برادرش از ماشین پیاده شدند و مقتول گفت «با آدمهای ناجوری به مهمانی آمدهای!» بعد از این حرف با قمه به بینی و دستم ضربه زد. بینیام خیلی عمیق بریده شد و تاندوم سه انگشتم نیز قطع شد. آنجا بود که از عصبانیت قمه را برداشتم و به طرف مقتول رفتم و فقط یک ضربه به پای او زدم. باور کنید ندیدم چه کسی ضربات را به او زد.»
با پایان دفاعیات سه متهم، هیئت قضایی دستور بازداشت سعید و بهمن را صادر کرد تا بعد از تحقیقات تکمیلی رأی پرونده را صادر کنند.