سرویس ورزشی جوان آنلاین: اولین تصویری که از حسین رضازاده در ذهنم مانده، مربوط به المپیک آتن است، زمانی که قهرمان جهان شد و تاجی که از برگ زیتون ساخته شده بود، روی سرش گذاشتند. شبیه شمایل قدیسهایی شده بود در کتابهای نیکوس کازانتزاکیس، اما از نوع تپلش.
تصویر دوم مربوط به زمانی است که عکسش را روی بیلبوردهای شهری دیدم که تبلیغ روغن ماشین کرده بود با وزنهای روی دستانش و یک «یا ابوالفضل» بزرگ که روی پیراهنش نوشته شده بود.
یا ابوالفضل شعار همیشگی اش بود در هر مسابقهای که به پیروزی ختم میشد. رضازاده اصالتا اردبیلی است و اردبیلیها ارادت خاصی به حضرت عباس (ع) دارند و رضازاده در این میان مستثنی نیست.
این وزنهبردار امروز ۴۲ سالگی را پر میکند. صحبت با او درباره روز تولد و این دست سوالات بهظاهر کمی شوخی است، اما با فراز و فرود بسیار و همکاری بابک پورعالی این گفتگو به سرانجام رسید.
اولین جشن تولدی را که برایتان گرفتند چند سالتان بود؟۹ یا ده ساله بودم که خانواده برایم تولد گرفت، اما بعد از آن در اردو که بودیم برایم تولد میگرفتند.
یعنی خانوادهتان زیاد اعتقادی به گرفتن جشن تولد نداشتند؟داشتند، اما یک بار برایم گرفتند. خاطره خوبی برایم ساختند. دوستان و همسن و سالهایم را دعوت کردند. آن زمان مثل الان باب نبود که هر سال تولد بگیرند. به نظرم جشن تولد گرفتن برای همان دوران کودکی خوب است، بزرگ که میشوی زیاد جذابیت ندارد. الان دیگر برایم روز تولد و جشن تولد مهم نیست.
از این که سنتان بالا میرود روز تولد برایتان مهم نیست؟بالا رفتن سن برایم مهم نیست. به هرحال سن بالا میرود که گریزی از آن نیست. یک سال هم در دوحه قطر برایم جشن تولد گرفتند که یادم مانده، رئیس کنفدراسیون آسیا متولی آن جشن بود که خیلی خوش گذشت.
بهترین کادوی تولدی که گرفتید از چه کسی بود؟ساعت بود که همسرم به من هدیه داد.
برای فرزندتان جشن تولد میگیرید؟بله! دخترم متولد آبان است، اما پسرهایم فروردینی هستند؛ محمد متولد سوم فروردین و ابوالفضل متولد هشتم فروردین و برایشان پشت سر هم جشن میگیریم.
سالها قبل زمانی که برای اولین بار قهرمان شدید در مصاحبهای گفته بودید که خوشاشتها هستید ...
خوشاشتها هستم، اما پرخور نبوده و نیستم. استخوانبندیام درشت است مثل پدرم، اما مادرم خیلی حواسش به تغذیهام بود، چون باشگاه میرفتم و تمرین میکردم و مادرم میدانست که باید بیشتر غذا بخورم. کلا مادرم خیلی من را حمایت کرد که بتوانم رشته وزنهبرداری را ادامه دهم. دو برادر بودیم و پنج خواهر و قسمت این شد که من وزنهبردار شوم.
تا چه سالی اردبیل بودید؟از ۱۴ سالگی وزنهبرداری را شروع کردم، ۱۵ ساله بودم که در مسابقات استانی به مناسبت دهه فجر مدال آوردم و ۱۶ ساله بودم که برای شرکت در اردو به تهران آمدم و در مسابقات کشوری شرکت کردم و سال ۷۴ بود که برای اولین بار به مسابقات قهرمانی جهان که در چین برگزار میشد، راه پیدا کردم و سالها در مسابقات داخلی و خارجی شرکت کردم و قهرمان ایران و جهان بودم. با همه اینها، اما همیشه بین تهران و اردبیل در رفت و آمدم، گاهی تهرانم و گاهی اردبیل و مدیر انجمن پاراوزنهبرداری هم هستم.
مشوق اصلی شما برای ورود به رشته وزنهبرداری چه کسی بود؟آقای کرامت اولاد وطن که معلم ورزشم بود و بعد متوجه شدم که مربی وزنهبرداری هم هست و تشویقم کرد که این رشته را انتخاب کنم و ادامه دهم. در واقع کاشف اصلی استعدادم برای وزنهبرداری آقای اولاد وطن بود. برای تمرین به باشگاه شهید اسماعیل اعلمی اردبیل میرفتم که این شهید وزنهبرداری بود که در دوران دفاع مقدس شهید شده بود.
اولین اتومبیلی که سوار شدید چه بود؟یک پیکان سفید که خیلی هم دوستش داشتم.
آقای رضازاده وقتی برای کاری به ادارههای دولتی یا شرکتهای خصوصی میرود، برایش پارتیبازی میکنند؟اسمش پارتیبازی نیست، اما مردم همیشه به من لطف دارند.
از مسیری که در این سالها طی کردهاید راضی هستید؟بله! لطف خدا و مردم همیشه همراهم است. در سالهایی که در مسابقات جهانی شرکت میکردم، حتی اگر مسابقه آخر شب بود، مردم بیدار میماندند و مسابقه را از تلویزیون تماشا میکردند. هر چه دارم از لطف خداوند و حمایت مردم است. به عشق مردم همیشه تلاش کردم که قهرمان شوم تا آنها را خوشحال کنم. هیچ وقت خودم را از مردم جدا ندیدهام و تا زمانی که زندهام سعی میکنم کاری کنم که هم خدا و هم مردم از من راضی باشند.
مسابقات بینالمللی رضازاده در وزن ۱۰۵ کیلوگرم