سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: باید دانست که همه صحبت و اظهارنظرهایی که در برههای از زمان و شرایط خاصی از زندگی، توسط اطرافیان به ما گفته و ارائه میشود، جنبه دخالت نداشته و گاهی نوعی دلسوزی و مشاوره محسوب میشود. البته نکته مورد توجه این است که این سخنان از سوی چه کسانی و با چه اهدافی است. حتی گاهی نزدیکترینها به ما پا را از گلیم خود فراتر گذشته و رفتهرفته صحبت و مشاورههایشان تبدیل به دخالت میشود.
برای تفکیک این دو از هم باید به مواردی همچون حمایت عاطفی، حمایت مالی، سطح اطمینان، عدم توهین، نوع صحبت، تلاش برای کاهش تنشها، دلداری، رازداری و... توجه داشت. از در میان گذاشتن مسائل شخصی خود با اشخاصی که تنها شنونده مطالب شما هستند و به قول معروف یک گوششان در است و دیگری دروازه و هرگز هیچگونه کمک و حمایتی از سوی آنان شامل حالتان نشده است، خودداری کنید و برای حل و فصل کردن موضوعات خود اشخاص مورد اطمینانتری بیابید.
به چه کسانی میتوان عنوان دخالت کننده را نسبت داد؟ آیا معیار و ملاکهایی در این امر برای تشخیص فرد مورد نظر وجود دارد؟ در حقیقت معیارهای ظاهری برای تشخیص اینکه فرد مورد نظر قصد دخالت دارد یا حمایت وجود ندارد و تنها راه تشخیص آن این است که حداقل یک بار موضوعی را با وی در میان بگذارید. البته گروهی از این افراد آنقدر میل و اشتیاق به سرک کشیدن و دخالت در زندگی مردم دارند که خودشان سراغتان میآیند و پس از دقیقهای صحبت با زبان بیزبانی شما را متوجه این امر میکنند که من عاشق غیبت و دخالت و فضولیام و غیر از این هدف دیگری ندارم.
تکلیف این دسته از افراد مشخص است و باید همیشه از آنان فراری بود چراکه نه تنها کمک به حل ماجرا نکرده بلکه شما را نیز دچار حجم وسیعی از تنشها و اضطرابها میکنند. برخی کور خود هستند و بینای مردم! آنها خود را همیشه دانا و عقل کل دانسته و به دیگران به چشم افرادی کمخرد یا حتی بیخرد و نادان و کودن! مینگرند. به همین دلیل به خود اجازه ورود، دخالت و اظهار نظر در رابطه با هر موضوع و جریانی را میدهند. عروس و دامادها از آن دست افرادی هستند که در بیشتر مواقع مورد دخالت خانواده همسر خویش قرار میگیرند و به دلیل حفظ احترامات مابینشان و حرمت بزرگترها چارهای هم جز تن دادن به این رفتار ناپسند ندارند. برای مثال تصور کنید عروس خانواده قصد افتتاح کردن آرایشگاهی را دارد. با وجود اینکه او مراحل آموزش و اخذ مدرک را طی کرده و به سنی رسیده است که به درستی توانایی تشخیص خوب از بد را دارد، اما مدام توسط خانواده همسر خود ترور شخصیت میشود!
در حقیقت درست زمانی که او نیاز به حمایتهای عاطفی و روانی و همچنین مالی اطرافیان خود دارد و خیره به دست محبت آنان شده است، در پاسخ چیزی جز دخالت و توهین نمیبیند و هر روز حرفهای ناامید و مأیوسکنندهای همچون «تو نمیتوانی، سرمایهات را بر باد میدهی، آموزش و تجربه کافی نداری، این مکان جای مناسبی نیست، ابزار کارت را درست خریداری نکردهای» و... را تکرار میکنند.
این حالت در تمام دوران و مراحل زندگی عروس و دامادها نظیر فرزندآوری، مکان زندگی، اشتغال همسر، نحوه و مقدار پسانداز، چگونگی رسیدگی به دخل و خرج و... ممکن است هویدا شده و باعث بروز اختلاف، مشاجره و حتی جدایی زوجین شود. در چنین شرایطی برای از هم نپاشیدن کانون خانواده و همچنین حفظ حرمتها حمایت همسر نقش ویژهای داشته و میتواند مانند آبی بر آتش دخالتهای خانوادگی باشد.
البته در شروع زندگی و حین اتخاذ تصمیمهای بزرگ کمک گرفتن از بزرگترها ما را در جهت بهبود شرایط یاری خواهد کرد. اما باید توجه داشت که این حمایتها تبدیل به دخالت نشود. چراکه منجربه عصبانیت و بیحرمتی و قطع ارتباط خواهد شد. پس به جای دخالت و فضولی در زندگی جوانانمان، دستان نوعروس و نوداماد خانواده را بگیریم و اجازه دهیم از زندگی مشترکشان لذت ببرند و به آنها در ادامه راه رسیدن به اهدافشان کمک کنیم.