سرویس سیاسی جوان آنلاین: روزنامه اعتماد در مطلب خود نوشته: «شکستِ اصلاحطلبان در این انتخابات، اما بهواقع پای صندوق رأی رقم نخورد. آنها اگر شکست خوردند، بخشی به عملکرد بد خودشان در سالهای گذشته باختند و بخشی مهمتر، به این دلیل قافیه را به رقیب باختند که مطالبات پایگاه رأیشان بهواسطه شعارهایی که از جانب کاندیداهای غیراصلاحطلب مورد حمایت اصلاحات مطرح شده بود، بالا رفت. مردم هم که گناهی نداشتند. آنها به اسم اصلاحات اعتماد داشتند و وقتی کاندیداهای مورد حمایت این جریان، شعارهای مطلوب دادند، رأیشان را به صندوق این جناح ریختند. منتها اصلاحطلبان از آنجا که خودشان مستقیم رئیس دولت و مجلس نبودند، وقتی وارد میدان عمل شدند، نتوانستند همه آنچه دیگران شعارش را سر داده بودند، عملیاتی کنند. این شد که هر روز فاصله میان پایگاه رأی اصلاحات و اصلاحطلبان بیشتر و بیشتر شد تا اینکه در بزنگاه اسفند ۹۸ که مطابق الگوی پرش چندگامِ اصلاحات از خرداد ۹۲، نوبتِ «تکرار» مجلسِ امید بود، دیگر خبری از آن «تکرار» نشد و جالب آنکه شورای نگهبان هم از آنسو، چنان وارد میدان شد که حتی اگر قرار به «تکرار» بود هم باز مجالی فراهم نمیشد.»
آنچه از اعتماد نقل شد، بخشی از فرافکنیهای همیشگی اصلاحطلبان برای مبرا کردن خود از مسئولیت شکست است. شکست را نمیتوان همواره به دوش دیگران انداخت. شورای نگهبان و این و آن. برای اصلاحطلبان سخت است، اما باید بپذیرند که بد عمل کردند و آنچه در انتخابات اسفند ۹۸ از صندوقها جواب گرفتند، پاسخی به این عمل بد بود. خودشان هم میدانستند که اینگونه خواهد شد، از همین رو حتی خاتمی هم با همه اداهای دموکراسیخواهانه همیشهاش وارد گود «تکرار» نشد و نخواست اعتبارش را هزینه شکستی قابل پیشبینی بکند.
اما ماجرا همین قدر هم ساده نیست که شکستخورده باشند و بگذرند. اصلاحطلبان از مجلس رانده شدند، اما در میان خود و برای برنامه آینده هم درماندهاند. تیتر روزنامه اعتماد هم همین درماندگی را در خود مستتر دارد. آنچنان که اعتماد هم گرچه از لزوم بازسازی گفتمانی و رفع و رجوع ایرادهای اصلاحطلبان میگوید، اما اذعان دارد که: «اینکه اصلاحطلبان عزمشان برای بازسازی گفتمانی، جزم است یا نه، به خودشان مربوط است و کسی لااقل از حالا که هنوز یک ماه مانده تا آغاز به کار دوره چهار ساله مجلس اصولگرای یازدهم، نمیداند آنها چه خواهند کرد.»
استعفا، برای جوانگرایی یا انحلال شورا؟
حجتالاسلام موسوی لاری، نایب رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هفته گذشته استعفا داد. او استعفای خود را خطاب به محمدرضا عارف، رئیس این شورا نوشت. روزنامه اعتماد از این استعفا برداشت مثبتی کرده و نوشته: «این بازسازی گفتمانی، پیش و بیش از هر چیز نیازمند روح تازه و نیرویی جوان و پویاست و این مهم محقق نمیشود مگر با خالی کردن میدان ازسوی قدیمیها برای جوانان و به نفع جوانی و پویایی اصلاحات. آخرین ساعات هفتهای که گذشت، نشانهای از اینکه اصلاحطلبان (لااقل بعضی بزرگان این جریان سیاسی) به فکر خالی کردن میدان برای جوانان افتادهاند، دیده شد. وقتی حجتالاسلام موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات و نایبرئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در نامهای به محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید مجلس و رئیس این شورای عالی، از ادامه حضور خود در این مقام استعفا داد تا چنانکه در نامه استعفایش هم نوشته، «تغییرات اساسی در ساختار و سازوکار شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان ایجاد شود و نقش احزاب پررنگتر شود.»
با این حال، اما این استعفا چندان هم نمیتواند مثبت باشد. هر چه هست، اختلافاتی را عیان میکند که با کوهی از خوشبینی روزنامه اعتماد هم پوشیده نمیشود. توجه کنیم به نوشته روزنامه اصلاحطلب آرمان در همین مورد: «بسیاری از فعالان سیاسی و دبیرانکل احزاب اصلاحطلب بارها بهاین نکته تأکید کردند که کارکرد شورایعالی سیاستگذاری به این شکل به پایان رسیده و باید تغییرات جدی ساختاری در آن حاصل شود، اما هیچ گوشی این سخنان را نشنید. تا اینکه طی چند روز اخیر، حجتالاسلام موسویلاری، نایبرئیس این شورا از سمت خود استعفا داد و در نامه خود به محمدرضا عارف به همین لزوم تغییرات در ساختار شورای عالی اشاره داشته است. عدهای معتقدند اکنون وقت آن رسیده که روال کار بهاحزاب اصلاحطلب سپرده شود و شورایعالی کنار برود.»
روزنامه آرمان البته به حزب کارگزاران نزدیک است و نمایی از اختلافات عمیق میان کارگزاران و اتحاد ملت (کارگزارانیها و عارف) را عیان میکند. اختلافاتی که در سالهای گذشته بارها و سر موضوعات مختلف عیان شده و طرفین را به جنگی مکتوب کشانده است.
روزنامه آرمان گرچه مینویسد که باید احزاب در این حوزه کار را در دست بگیرند، اما به طور موازی شورای هماهنگی اصلاحات متشکل از احزاب اصلاحطلب سالهاست که با اصلاحطلبان انحصارطلب مجادله بر سر هدایت جریان اصلاحات داشته، اما هیچگاه مورد اقبال قرار نگرفته است.
احمد حکیمیپور هم میگوید: «خیلیها میگفتند شورایعالی احزاب را تضعیف میکند و ساختار درستی ندارد و نزدیک چهار سال است که میگوییم، اما خوشبختانه یا متأسفانه برخی تازه به این نتیجه رسیدند. دبیرکل حزب اراده ملت در خصوص تغییرات در ساختار شورایعالی اذعان کرد: شورایعالی تشکیلات دائمی نبود که بخواهیم آن را نگه داریم یا در آن تغییراتی ایجاد کنیم؛ این شورا مأموریت انتخاباتی داشته و تمام شده حال برخی آن را تمدید کردند. شورایعالی مجموعهای موقت بود که اساساً بهاین موضوع توجهی نشد.»
اعتماد هم از دلخوری عارف مینویسد: «نامه استعفای موسوی لاری، اما در حالی خطاب به محمدرضا عارف نوشته شده که شنیدههای «اعتماد» از دفتر رئیس بنیاد ایرانیان، از دلخوری نسبی عارف از فضای سیاسی حاکم بر کشور حکایت دارد... پیگیریهای «اعتماد» از چند عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز از این حکایت دارد که آنها در حال تدارک جلساتی با حضور موسویلاری و دیگر بزرگان اصلاحات برای یافتن راهکاری برای اصلاحِ اصلاحاتند و احتمالاً تا پایان هفته جاری، بیش از این از اصلاحِ اصلاحات خواهید شنید.»
عمر شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، اما گویا به پایان رسیده است. اصلاحطلبانی که در انتخابات مجلس کاندیدا شده بودند و حتی مجید انصاری، اصلاحطلب قدیمی و شناختهشده را به عنوان سرلیست خود داشتند، در انتخابات بیپشتیبان ماندند و هیچ یک از خواص اصلاحطلب حاضر نشدند خود را برای آنان هزینه کنند. شورای نگهبان همیشه بوده و خواهد بود؛ اصلاحطلبان به جای انداختن مشکلات بر دوش شورای نگهبان، باید خود را تغییر دهند. اگر کاندیداهای غیراصلاحطلب هم آنچنان که اعتماد نوشته، انتظار مردم را از اصلاحطلبان بالا بردند، خواست خود اصلاحطلبان بود که آنها را در لیستشان قرار دهند. وقتی با فرصتطلبی پی سواری گرفتن از دیگران هستند، تصور نمیکنند، شاید در آینده برایشان هزینههایی داشته باشد.