گفتوگوی «جوان» با همسر شهید محسن نادیه خاوری از شهدای دفاعمقدس
وقتی بیمارستان بودم محسن به مرخصی آمد. گفتم فقط یک شرط دارد که دوباره به جبهه بروی! شرطش این است که محاسنت را بزنی! وگرنه نمیگذارم به جبهه بروی. محاسنش را زد و با بچهها عکس انداخت! گفت حالا میتوانم بروم؟ مگر شرط نگذاشتی...
کد خبر: ۱۲۲۲۹۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹
گفتوگوی «جوان» با همسر و دختر سردار شهید نورعلی شوشتری
بابا در تمام سالهای خدمتش مشتاقانه به دنبال شهادت بود. وقتی پدرم از بازنشستگیاش صحبت میکرد غمی در چهرهاش نمایان میشد. دوست داشت این همه دویدن برای یک هدف والا باشد و اینکه آخرش ختم به خیر شود
کد خبر: ۱۲۱۶۳۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
گفتوگوی «جوان» با همسر شهید یدالله سلیمانی به مناسبت سالروز شهادتش در عملیات کربلای۵
بعد از شهادت یدالله، سردار سلیمانی برای تسلی خاطر به خانه ما آمد. وقتی من را دید که فرزند قنداق ۴۰ روزهام را در آغوش گرفتهام و گریه میکنم، بسیار ناراحت شد. او تا مرا دید گفت گریه نکنید بعد هم خودش به شدت گریه کرد. گفت باید من گریه کنم که با شهادتشان کمر لشکر ثارالله شکست، باید من گریه کنم که نیروهایم را در این عملیات از دست دادم و بعد از شهادتشان گویا پروبال لشکر۴۱ ثارالله شکست و دیگر پروبالی نداریم.
کد خبر: ۱۲۱۴۴۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۷
گفتوگوی «جوان» با همسر شهید فراجا حسن گودرزی
شهید حسن گودرزی هم از آن دست شهدا بود که جان داد تا جوانی دیگر به دام اعتیاد نیفتد. ۲۲ آذر ۱۳۹۲ بود که مأموران نیروی انتظامی پاسگاه چهار برکه در شرق شهر لار به یک خودروی پژو ۴۰۵ مشکوک شدند و پس از سرپیچی سرنشینان خودرو از فرمان توقف و تعقیب و گریز نسبتاً طولانی، قاچاقچیان در گردنه کورده در غرب شهر لار به سمت خودروی نیروی انتظامی تیراندازی کردند
کد خبر: ۱۲۰۴۷۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸
در و مادر آقا وحید گفتند: «عقد و عروسی رو با هم بگیریم.» خود آقا وحید گفت: «دلم میخواد یه عروسی خوب بگیرم.» میدانست عروسی برایم مهم است.
کد خبر: ۱۱۹۶۸۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۶
همسر شهید حسن غلامی گفت همسرم موقع خداحافظی و رفتن به جبهه به چشمان من نگاه نکرد و اندوهگین شدم. علت این کار همسرم ترس از پشیمانی برای رفتن به جنگ بود.
کد خبر: ۱۱۸۷۲۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۳
کد خبر: ۱۱۸۰۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۱
همسر شهید سپهدار ساجدی:
همسر شهید ساجدی میگوید: زینب بودن سخت است و صبر زیادی میخواهد. حضرت زینب (س) بدن بدون سر دید و من تن سوخته همسرم را دیدم.
کد خبر: ۱۱۷۵۵۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۱۱
سن دخترک دو ماه و نیم بیش نبود که شخصی پاکت نامه مادرش را که برای پدر به جبهه فرستاده بود، به حیاط خانه انداخت و بدون هیچ توضیحی رفت. دیگر هیچ خبری از پدر نشد. بعد از چند روز زمزمههایی از همسایهها به گوش میرسید که از شهادت پدر خبر میداد، اما از پیکر او خبری نبود.
کد خبر: ۱۱۶۵۶۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۱
منیژه لشگری که از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۷ چشمانتظار همسر اسیرش بود در ۵ بهمن ۱۳۹۸ بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت
زندگی با حسین برای منیژه پر از اتفاقات پیشبینی نشده بود. جدایی از خانواده و ترک زادگاه و رفتن به شهری دور اولین اتفاقی بود که در زندگی خانم لشگری افتاد. محل مأموریت حسین لشگری دزفول بود و او باید نزدیک محل خدمتش زندگی میکرد. با وجود دوری از خانواده، زندگی برای منیژه لشگری بسیار شیرین میگذشت
کد خبر: ۹۸۹۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۷
خانواده شهدای مدافع حرم در گفتگو با «جوان» از خاطرات و حال و هوای خود پس از شهادت حاجقاسم میگویند
خبر کوتاه بود و جانسوز، خون مالک بر زمین ریخت؛ حاجقاسم سلیمانی شهید شد. حال و هوای این روزهای خانواده شهدای مدافع حرم را نمیشود وصف کرد. بسیاری از آنها در خانه هیئت عزا تشکیل دادهاند و گویی بار دیگر پدر، فرزند و برادرشان را از دست داده باشند در غم از دست دادن سپهبد شهید قاسم سلیمانی به سوگ نشستهاند.
کد خبر: ۹۸۵۴۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۹
سازمان مجاهدین در مقطعی از تاریخ کشورمان حرکتهای منافقانه خود را انجام داد که ملت ایران درگیر یک جنگ تمامعیار بود. آنها در این رهگذر از هیچ خیانتی دریغ نکردند. از ترور مردم و مسئولان و رزمندهها در پشت جبهه گرفته تا جاسوسی برای دشمن ...
کد خبر: ۹۶۳۷۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۶
گفتوگوی «جوان» با همسر پاسدار شهید «سیدولی اسماعیلنژاد» از شهدای دفاع مقدس
منافقین همیشه نامه تهدیدآمیز داخل خانه ما میانداختند. به شوهرم میگفتند تو را میکشیم و زن و بچهات را هم از بین میبریم. خیلی از صبحها داخل حیاط خانهمان نامه تهدیدآمیز پیدا میکردیم. با دست چپ مینوشتند که خطشان را نشناسیم. محل زندگیمان همین روستا بود و با وجود ناامنی خانهمان را تغییر ندادیم
کد خبر: ۹۶۰۱۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۰
گفتوگوی «جوان» با همسر فرمانده شهید مدافع حرم لشکر زینبیون محمد جنتی که به تازگی پیکرش تفحص و شناسایی شد
میخواهم بچهها با ذهنیت بچه شهیدبودن بزرگ نشوند. نمیخواهم فرقی با بقیه داشته باشند، میخواهم در خلال این رشد و پرورششان با آدمهایی که بابا را میشناختند، هدف بابا را میشناختند، اینکه بابا چرا رفت و شهید شد همراه شوند و در معیت این آدمها باشند. میخواهم بابا برای آنها زنده باشد.
کد خبر: ۹۵۹۴۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۳
حلیمه خاتون خانیان مادر شهیدان سید داود، سید کاظم، سید کریم، سید ابوالقاسم و همسر شهید سید حمزه سجادیان عصر امروز شنبه ۱۸ خرداد ماه پس از یک دوره بیماری آسمانی شد. روزنامه جوان در سال ۱۳۹۴ گفتگویی اختصاصی با ایشان داشته که به مناست درگذشت وی تصاویر آن باز نشر میشود.
کد خبر: ۹۵۷۷۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۸
گفتوگوی «جوان» با همسر شهید بهرام شهپریان که در پی یک تحول روحی انقلابی شد
پدر بهرام به خاطر تفکرات انقلابی پسرش، او را از ارث محروم کرد، اما بهرام حاضر نشد خودش را از خط امام محروم کند.
کد خبر: ۹۵۵۹۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۳۱
گفتوگوی «جوان» با خانواده شهید «محمد جنان» از شهدای لشکر زینبیون
همسر شهید : ۱۴ اردیبهشت سال ۱۳۹۸ محمد جنان و پسرم کیان حیدر بعد از ماهها دوری و چشم انتظاری با هم دیدار کردند. البته فرزندم پیکر پدرش را دید. دلخوشی من این است که تنها یادگار شهید را آنطور که پدرش دوست داشت و لایق فرزند شهید مدافع حرم است تربیت کنم.
کد خبر: ۹۵۵۱۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۵
همسر شهید نورخدا موسوی در گفتوگو با «جوان» از روزهای نبودن سید میگوید
زندگی آقاسید مصداق حدیث «چنان باش که همیشه زندهای و چنان باش که فردا میمیری» شده بود. زندگی ایشان در بود و نبود و لبه پرتگاه بود، اما من همیشه به این سوی پرتگاه بیشتر نگاه میکردم. من همیشه فکر میکردم آقاسید میماند و خدا معجزهاش را با بلند شدن آقاسید از روی تخت تکمیل میکند، ولی مصلحت به این شکل بود که ایشان اینگونه از روی تخت بلند شود.
کد خبر: ۹۵۴۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱
گفتوگوی «جوان» با همسر و برادر پاسدار شهید ابراهیم صیادی نشلجی
۲۵ بهمن ماه ۹۷ بود که خبر رسید اتوبوس حامل تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران در مسیر خاش - زاهدان مورد حمله انتحاری یک دستگاه خودروی مملو از مواد منفجره قرار گرفته است و ۲۷ نفر از سرنشینانش به شهادت رسیدهاند.
کد خبر: ۹۵۱۵۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۷
گفتوگوی «جوان» با همسر شهید محسن فرحزادی از شهدای عملیات فتحالمبین
وقتی خبر شهادتش را شنیدم وضو گرفتم، روسری سفیدم را سر کردم، دو رکعت نماز شکر خواندم و به بیمارستان رفتم. از برادرم خواستم پاهای محسن را باز کند تا بوسهای دیگر بر پاهای در راه حق رفتهاش بزنم...
کد خبر: ۹۵۱۳۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۶