خاطراتی از 3 شهید کربلای ۴ در گفتوگوی «جوان» با یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات
            
            هر طور شده خودمان را به ساحل رساندیم، اما جایی بودیم که مملو از سیمخاردارهای دشمن بود. مسلسلهای عراقی همچنان کار میکردند و امکان داشت خیلی از بچهها قتل عام شوند. اینجا اتفاق عجیبی افتاد. نظری که جراحت داشت، خودش را روی سیمخاردارها انداخت و با فریاد از ما خواست قدم روی او بگذاریم
                            کد خبر: ۹۴۰۳۳۲   تاریخ انتشار                    : ۱۳۹۷/۱۰/۱۲