سرویس حوادث جوان آنلاین: این پرونده سال گذشته با شکایت مرد میانسالی از دو پسر جوان به اتهام اذیت و آزار به جریان افتاد. این مرد که همراه پسر معلولش به نام پیمان به اداره پلیس رفته بود در طرح شکایتش گفت: پسرم معلول و کند ذهن است به همین دلیل نمیتواند به مدرسههای عادی برود و در مدرسه کودکان استثنایی مشغول تحصیل است. روز گذشته او دیر به خانه آمد. وقتی مقابل در رفتم دیدم ظاهرش آشفته و استرس دارد. وقتی علتش را پرسیدم او با گریه گفت دو پسر جوان او را آزار داده اند. آن دو پسر به بهانه نشان دادن حیوان عظیم الجثه پسر معلولم را به مکان خلوتی برده سپس مورد اذیت و آزار قرار داده اند برایشان درخواست اشد مجازات دارم.
با طرح این شکایت پیمان به پزشکی قانونی فرستاده شد و با اثبات ادعای پدر وی دو پسر جوان که در تحقیقات مشخص شد هر دو از هممحلیهای شاکی هستند تحت تعقیب قرار گرفتد تا اینکه چند روز بعد یکی از آنها به نام سعید ۲۱ ساله بازداشت شد.
او ابتدا سعی داشت با انکار اظهارات شاکی پلیس را گمراه کند تا اینکه در مواجهه حضوری به جرمش با همدستی یکی از دوستانش به نام حمید اقرار کرد؛ بنابراین حمید نیز بازداشت شد.
پرونده برای تحقیقات بیشتر و رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در حالیکه هر دو متهم با قرار وثیقه آزاد بودند مشخص شد حمید متواری شده است. به این ترتیب تلاش برای دستگیری دوباره وی آغاز شد، اما این تلاشها به نتیجهای نرسید. به این ترتیب سعید به تنهایی مقابل هئیت قضایی شعبه هفتم به ریاست قاضی کیخواه قرار گرفت. جلسه که به صورت غیر علنی برگزار شد ابتدا پدر شاکی در جایگاه ایستاد و گفت: متهمان پسرم را میشناختند و میدانستند او بیمار است به همین دلیل از معلولیت او سواستفاده کردند و او را آزار دادند. این اتفاق تاثیر بدی در روحیه پسرم حتی من و همسرم گذاشته است. ما از بیماری پیمان خیلی ناراحت بودیم حالا با این اتفاق پسرم تحت نظر روانشناس است و زندگی ما هم به همریخته است. برای آنها درخواست اشد مجازات دارم. امیدوارم دیگر متهم نیز به زودی شناسایی و دستگیر شود.
سپس سعید که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه قرار گرفت و جرمش را گردن همدست فراری اش انداخت و گفت: طرح این نقشه از طرف حمید بود. من پیمان را نمیشناختم. حمید او را معرفی کرد و پیشنهاد آزار او را داد. آن روز طبق نقشه شاکی را به بهانه نشان دادن جانوری عظیم الجثه به بیابانهای حوالی خاوران بردیم و برای خنده سر به سرش گذاشتیم. من او را آزار ندادم و مطمئن نیستم حمید نیز او را آزار داده باشد. باور کنید از حمید خبری ندارم و نمیدانم به کجا فرار کرده است.
در پایان هئیت قضایی جهت صدور رای وارد شور شد.