کد خبر: 998552
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۴:۵۰
نظری بر یادمان سیداسدالله رسا روزنامه‌نگار نامدار معاصر
محمدرضا کائینی
سرویس تاریخ جوان آنلاین: سیداسدالله رسا در عداد روزنامه‌نگاران پرکار، عدالتخواه و ظلم‌ستیز دوران رضاخان و نهضت ملی است. نوشته‌های وی در این ادوار و در روزنامه قانون- که بار‌ها توقیف را تجربه کرد- خوانندگان و خواهندگان فراوان داشت. جای یادمانی برای این شخصیت ملی و سیاسی خالی بود که این امر به همت مظفر نامدار پژوهشگر تاریخ معاصر ایران تحقق یافت. وی در دیباچه این اثر، در باب سوژه پژوهش خویش چنین آورده است: «باید افتخار کنم قلم من خریدنی نیست، با پول عوض نمی‌شود، فقط حقیقت را می‌شناسد، من در قسمت اعظم عمر اگرچه در رنج و سختی بودم، اما این سعادت را داشته‌ام دیون خود را به ملت و مملکت و دین و وطن ادا کرده، عقیده‌فروشی نکرده‌ام... این جملات را سیداسدالله می‌گوید، روزنامه‌نگار آزاده‌ای که سال ۱۲۸۰ شمسی در تهران به دنیا می‌آید و در ۱۳۵۰، بعد از یک عمر فعالیت شجاعانه مطبوعاتی بر ضد استبداد داخلی و انحرافات حکومتی، توسط حاکمیت وقت برای درمان به اسرائیل منتقل شده و در هاله‌ای از ابهام، فوت می‌کند یا کشته می‌شود. سیداسدالله رسا در تاریخ معاصر ایران کاملاً گمنام است و از جمله قربانیان تاریخ‌نگاری سازمان‌یافته و شبه‌روشنفکری می‌باشد. در واقع این کتاب اولین اثری است که در باب شخصیت، زندگی و اندیشه رسا و همچنین حوزه تأثیرگذاری فراوان او بر مطبوعات و جریانات آزادیخواه ایران در فاصله سال‌های بعد از کودتای سیاه رضاخانی در مرداد ۱۲۹۹ تا ۱۳۵۰ شمسی به نگارش درآمده است. اسدالله رسا یک روزنامه‌نگار دغدغه‌مند و یک ژورنالیست واقعی بود، وی دارای انگیزه‌های بسیار انسانی بود و برای آرمان‌های آزادیخواهانه، ضداستعماری، ضداستبدادی و دین‌مدارانه‌اش مراعات هیچ‌کس را نمی‌کرد و بهایش را با سال‌ها توقیف روزنامه‌اش (روزنامه قانون)، ممنوع‌القلم بودن، رنج زندان، شکنجه (مقطوع‌النسل شدن توسط دستگاه امنیتی رضاخانی)، تبعید، بیماری‌های ناشی از زندان و در نهایت مرگ مظلومانه در غربت به جان خرید، اما با این همه هیچ‌گاه زیر بار کرنش در برابر کجروی‌های زمانه نرفت».

مرحوم رسا از علاقه‌مندان و مریدان زنده‌یاد آیت‌الله حاج‌آقا نورالله اصفهانی بود. شاید برای فهم فکر و اندیشه سیاسی وی، مناسب باشد تا بر سطوری از مقاله وی در باب نحوه شهادت آن عالم مجاهد توسط رضاخان نظری افکند. وی در این باره می‌نویسد: «چشیدن طعم مرگ از دست کسی که انسان زندگی‌اش را به او می‌سپارد، بزرگ‌ترین نمونه بی‌وجدانی است. می‌گویند حاج‌آقا نورالله که آن ایام به هر جریانی به نظر بدبینی و سوءظن نگاه می‌کرد و سابقه سوءقصد زن کرد را هم در نظر داشت، به‌علاوه به او خبر داده بودند مسافران تهران با حالت خشم و عدم رضایت و قیافه تهدیدآمیز مراجعت کردند؛ لذا در کار‌ها احتیاط می‌‏کرد و مخصوصاً از حاج‌میرزا شهاب‌الدین کاشانی که از علمای بزرگ کاشان و از مهاجرین بود راجع به دکتر شفاءالدوله تحقیقی می‌کند. بیچاره حاج‌میرزا شهاب‌الدین هم که از پشت پرده بی‏‌خبر بوده است از دکتر بد نمی‌گوید و روز ۲۹ جمادی‌الثانی دکتر برای تزریق آمپول به منزل آیت‌الله می‌‏رود. سکوت و تزلزل در منزل حاج‌آقا نورالله حکومت می‌‏کرد. حاج‌آقا نورالله می‌خواست حرف بزند و تردید خودش را از عمل دکتر بگوید، ولی یادش آمد با قرآن استخاره کرده و خداوند این پیشامد را به او خبر داده و قول خداوند دروغ نیست. با اینکه حاج‌آقا نورالله ظاهراً پشت دربار را به خاک رسانده و کار را به آنجا کشانده بود که به انجام تمام تقاضا‌های او تسلیم شدند، ولی مردان بلندهمت به مراحل اولیه موفقیت دلخوش نبوده و همیشه دنبال مراحل مهم‌تر و اساسی‌تر می‌روند. او می‌‏دانست و خوب تشخیص داده بود، تسلیم‌ها و موافقت‌ها جز صورتی بیش نیست و پس از متفرق شدن حوزه مهاجرت قم کم‌ترین اثری از آن همه اقوال و مواعید شفاهی و کتبی به‌جا نخواهد ماند. چه حاج‌آقا نورالله زنده می‌ماند و چه نمی‌‏ماند نتیجه جز این نبود که بعد از پایان مهاجرت آثار مهاجرت محو شود».

اما اثری که جناب نامدار در گزارش و تبیین زندگی رسا پدید آورده است، دارای فصول و ابوابی است که او در دیباچه خویش، این‌گونه به شرح و بسط آن پرداخته است: «کتاب در چهار بخش اصلی تنظیم یافته، بخش اول خاطرات نیمه‌کاره رسا از کودتای سیاه ۱۲۹۹ تا سقوط دیکتاتوری رضاشاه است که به صورت موضوعی و رویدادی مرتب شده است. بخش دوم مجموعه مقالات رسا در روزنامه قانون است که به حوادث و مباحثی، چون مشروطیت، استبداد پهلوی، امضای قرارداد‌های ننگین، اشغال ایران توسط متفقین، سقوط دیکتاتوری رضاخانی، مبارزات ملی شدن صنعت نفت، دولت ملی دکتر مصدق، آیت‌الله کاشانی و... اشاره دارد، در این بخش مقالات فراوانی در باب ظلم‌ستیزی و احقاق حقوق ملت ایران ارائه می‌شود و سیداسدالله رسا در شناساندن شخصیت‌های اصیل و مبارز شیعی نظیر آیت‌الله آقانجفی، سیدحسن مدرس و... سلسله مقالات تأثیرگذاری را ارائه می‌دهد. بخش سوم با عنوان «دیروز چه گفتم» از مقالات سابق و قدیمی‌تر روزنامه قانون و در موضوعات مختلف می‌باشد و می‌تواند به‌خوبی خط مشی عقیدتی، سیاسی و اجتماعی رسا را به نمایش بگذارد. بخش چهارم و پایانی، نوشته‌ها، یادداشت‌های پراکنده، نامه‌ها، مکاتبات، سروده‌های دیگران برای رسا، مطایبه‌ها و موضوعات متفاوت و پراکنده‌ای از اوضاع سیاسی- اجتماعی آن دوره را دربر می‌گیرد که به قلم شیوای رسا به نگارش درآمده است. اثر حاضر بر اساس اوراق به‌جای مانده از رسا و سایر مستندات، تنظیم یافته و در آن از خاطرات و دست‌نوشته‌های نیمه‌کاره اسدالله رسا در مورد ۵۰ سال حکومت پهلوی و مجموعه مقالات و مطالب منتشر شده توسط وی در روزنامه قانون و سایر نشریات آن دوره، استفاده شده است و در پایان نیز برای اولین بار ۱۲۷ صفحه از سروده‌های منتشر نشده اسدالله رسا اعم از مثنویات، رباعیات، مراثی، غزلیات به مخاطبین گرامی ارائه خواهد شد...».
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار