سرویس زنان جوان آنلاین: تغییرات ایجاد شده در سیاستهای جنسی و جنسیتی از دوره قاجار آغاز شد و در دوران پهلوی به اوج خود رسید. نویسندگان این کتاب با استفاده از روش باستانشناسی معاصر به سراغ گذشته میروند تا در فرایندهای تاریخی که به وضعیت حاضر منتج شده، بازنگری کنند و صداهای محذوف و طردشده یا گمشده در همهمه فریادهای سیاسی مسلط را دریابند.
در بخش اول با عنوان بدن سوبژکتیو و ابژکتیو به بررسی تغییرات ایجاد شده در سیاستهای جنسی و جنسیتی از دوره قاجار تا پهلوی پرداخته شده است. نویسنده تشریح میکند که «بدن در دوره قاجار کمتر موضوع سانسور و سرکوب بود و زمانی موضوع سرکوب قرار میگرفت که علیه دولت یا شاه به صورت واضح یاغی میشد.» بنابراین در عصر قاجار تکتک افراد در زندگی روزانه خویش موضوع کنترل نبودند. از سوی دیگر «دستگاه اداری یا درواقع سازوکار بوروکراتیک قاجارها اساساً برای چنین مقصودی طراحی نشده بود.»
«در دوره رضاشاه، بدن به ابژه سیاسی تبدیل میشود. به این معنی که ساحتهای مختلف بدن در زندگی اجتماعی و حتی زندگی خصوصی توسط دولت مورد کندوکاو قرار گرفت. هر کنش و رفتاری که با ذهنیت دولت مدرن ناهمخوان بود باید مورد بازنگری قرار میگرفت، در غیر این صورت فرد به مثابه مجرم از نظر حقوقی قابل پیگرد بود.» بررسی این موضوع در این کتاب با تحقیق در سیاستهای سجل احوال، یکسانسازی پوشاک، انتظام بدن از طریق مسائله پیشاهنگی و تربیت بدن در موضوع زنان پیشاهنگ و فحشای سازمانیافته در شهر نو پی گرفته شده است.
در مقاله دوم با عنوان نفت به مثابه باتلاق، تغییر سیاستهای جنسی و جنسیتی با تغییرات ایجاد شده در وضعیت اقتصادی مبتنی بر نفت بررسی میشود. نویسندگان تأکید میکنند که «یکی از راهکارهای کاهش میزان تحرک جمعیتها و عاملیت آنها، بازپسگیری کاهش قدرت اقتصادی آنها بود.» «تحولاتی که از اواخر دوره پهلوی اول تا امروز در ساخت و بافت خانواده اتفاق افتاده، خانواده گسترده را به خانواده هستهای تبدیل کرده که در مالکیت زنانه نیز تأثیر مستقیم داشته است.» پیش از تغییرات مدرن در ایران، به نظر میرسد، ازدواج سنتی علاوه بر تضمینِ بقا و کارکردهای تولید مثلی و جنسی و جنسیتی، مشتمل بر کارکردهای اقتصادی و تجمیع و تقسیم سرمایه نیز بوده است. پس از تثبیت اقتصاد نفتی، تغییرات بسیاری در جهت تضعیف توان اقتصادی زنان رخ داد.