این روزها از صدقهسری سوءمدیریت مدیران ورزش و فوتبال و برخی اظهارات نسنجیده و اقدامات شتابزده و احساسی از سوی آنها، فضایی در فوتبال شکل گرفته که فقط باعث تأسف است و البته کمک میکند تا اذهان عمومی از اتفاقات و واقعیات پشت پرده مدیریت این آقایان بر ورزش و فوتبال منحرف شود.
آتشی که این روزها در فضای مجازی بین هواداران دو تیم پرسپولیس و استقلال ردوبدل میشود زاییده این مدیریت ناکارآمد و هزینهساز برای کشور است. مدیریتی که روزی با دستدرازی به بیتالمال برای ورزش و فوتبال حاشیهسازی میکند و روزی دیگر با بحث بیفایده حاکمیتی بودن رقیب.
حالا در این میان طرفداران دو تیم پرهوادار پایتخت هستند که متأسفانه به راحتی وارد این بازی شدهاند، بدون اینکه متوجه باشند اصل جریان چیست و مدیران دو طرف تنها برای فرار از گرداب مشکلاتی که خودشان مسبب به وجود آمدن آنها هستند، چنین فضایی را به راه میاندازند و مدیریت میکنند. اینکه مدیرعامل پرسپولیس در رسانه ملی اعلام کند که حالا معلوم شد چه تیمی حکومتی است و عملاً کاری کند که هوادار این تیم مقابل هوادار استقلال قرار گیرد با توجه به شرایط اسفناک مالی سرخها چه چیزی را ثابت میکند؟ اینکه انصاریفرد به دنبال منحرف کردن اذهان عمومی از اتفاقاتی است که در پرسپولیس در حال وقوع است.
در سوی مقابل استقلالیها مدعی هستند که در وزارت ورزش امور پرسپولیسیها بهتر پیگیری میشود، در حالی که همین حالا از وزیر و وکیل گرفته تا دیپلمات و کاردار به دنبال بازگرداندن سرمربی آنها هستند. مردی که با توجه به اهمالکاریها و سوءمدیریت حاکم بر این باشگاه رفتن را بر ماندن ترجیح داد تا حالا مدیران استقلال برای فرار از پاسخگویی در خصوص این حاشیه تمام نشدنی به هوادارانشان القا کنند که وزارت ورزش هوادار پرسپولیس است.
این ثمره فوتبال دولتی است، فوتبالی که سالهاست فقط به اسم حرفهای شده و هنوز دستش در جیب بیتالمال است و بهصورت مستقیم از آن ارتزاق میکند. فوتبالی که تیمهای بزرگ و کوچکش محتاج پول دولت و وزارت ورزش هستند. بدتر اینکه وزیر ورزش، تصمیمگیرنده اول و آخر دو باشگاه بزرگ و حتی تیم ملی است. این در حالی است که همه جا با پروندهسازی و جعل سند اعلام میشود که حرفهای هستیم و خصوصی؛ هیچ بدهی و طلبکاری هم نداریم. اینگونه است که مدیران استقلال و پرسپولیس با خیال راحت هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند، چون تبعاتش را وزیر ورزش باید پس بدهد و اگر هم کار بالا بگیرد به راحتی با به راه انداختن بحث حاکمیتی و دولتی بودن طرف مقابل، اذهان عمومی را از اصل ماجرا منحرف میکنند.
هوادار پرسپولیس و استقلال امروز در حالی درگیر این بازی از پیشباخته است که سناریوی آن مدتهاست از سوی مدیران دو باشگاه نوشته شده است. پس به اسمها توجه نکنید؛ تفاوتی نمیکند که نام مدیر پرسپولیس یا استقلال چه باشد. آنها میراثخوار خرابیها و افتضاحات مدیران قبلی خود هستند و نفر بعد میراثخوار افتضاحات آنها، بنابراین بهترین کار برای فرار از پاسخگویی به هوادار این است که توپ را به زمین وزارت ورزش، دولت و حاکمیت انداخت و به هوادار گفت که اینها طرف تیم مقابل هستند.
بیچاره هوادار که به راحتی فریب این بازی را میخورد. بیچاره هواداری که در گرمای تابستان یا سرمای زمستان جلوی در باشگاهش به اعتراض جمع میشود تا همان شعاری را سر دهد که مدیران تیم محبوبش میخواهند بشنوند؛ اینکه فریاد بزند دولت و حاکمیت استقلالی است یا پرسپولیسی و حتماً هم آقایان مدیرعامل از بالا و پشت پردههای اتاقشان لبخند بر لب این شور و هیجان را که از دل ساده و صاف هوادار بیرون میآید، میبینند و از به نتیجه رسیدن نقشههایشان خوشحال میشوند.