کد خبر: 980999
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۱
مرد کینه‌جو که متهم است با همدستی دو نفر از دوستانش کارمند سابق وزارت خارجه را برای تصاحب خانه ۶ میلیاردتومانی‌اش ربوده و به مدت ۴۲‌روز شکنجه کرده‌بود سرانجام بازداشت شد.
سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، بیستم شهریور‌ماه امسال بود که مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و گفت برادر سالخورده‌اش به نام کوشان گم شده است. شاکی گفت: برادرم بازنشسته وزارت خارجه است. ما دو نفر حساب مشترک بانکی داریم که با هماهنگی هم از آن برداشت می‌کنیم. یک روز قبل مبلغ ۱۲‌میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از حساب مشترکمان برداشت شد و بعد از آن به برادرم زنگ زدم که او جواب نداد. هر چقدر دنبالش گشتم خبری از او نیافتم و الان فکر می‌کنم اتفاقی برای او افتاده است. با این شکایت تیمی از کارآگاهان اداره‌یازدهم پلیس‌آگاهی به دستور قاضی زمانی، بازپرس شعبه‌ششم دادسرای امور‌جنایی تهران برای یافتن ردی از مرد گمشده وارد عمل شدند. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت مأموران دریافتند شاکی برادر گمشده‌اش را به صورت دست و پابسته در یکی از خیابان‌های مرکزی تهران پیدا کرده است. مرد ربوده شده هم گفت: خانواده‌ام خارج از کشور زندگی می‌کنند و من در خانه ویلایی‌ام حوالی خیابان فاطمی تنها زندگی می‌کنم. ۴۲‌روز قبل ساعت ۹‌شب وقتی برای بیرون آوردن زباله از خانه‌ام بیرون آمدم، دو مرد به من حمله کردند و لیوانی آبی به من خوراندند که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم در خانه‌ای بودم که مردان آدم‌ربا مرا شکنجه دادند و از من خواستند مدارکی را از امضا کنم و اثر انگشت بزنم. آن‌ها برای اینکه شناسایی نشوند ماسک بهداشتی زده‌بودند، اما چهره یکی از آن‌ها را شناختم. او مرد جوانی به نام فرامرز است و کارمند مؤسسه خیریه‌ای بود که من به آنجا رفت و آمد داشتم. او چند باری به خانه‌ام آمد و من هم به او خیلی کمک مالی کردم. با بدست آوردن این اطلاعات مأموران فرامرز را شناسایی و در مخفیگاهش دستگیر کردند.

متهم صبح دیروز به دادسرای امور جنایی منتقل شد و در بازجویی‌ها به جرم خود با همدستی دو مرد کشاورز اعتراف کرد. مأموران به دستور قاضی زمانی در تلاشند تا دو همدست متهم را بازداشت کنند.
 
گفتگو با متهم
چه شد که تصمیم به آدم‌ربایی و سرقت گرفتی؟
من از شاکی کینه به دل داشتم، سه بار نقشه قتل او را طراحی کردم بار اول می‌خواستم او را با ماشین زیر بگیرم و بار دوم هم تصمیم گرفتم خانه‌اش را آتش بزنم و یکبار دیگر هم می‌خواستم او را با غذای مسموم بیهوش کنم و بکشم و آخرین بار هم او را تعقیب کردم که با چاقو بکشمش، اما پشیمان شدم و در نهایت تصمیم گرفتم او را بربایم و اموالش را بالا بکشم.

چرا تصمیم گرفتی او را به قتل برسانی؟
در مؤسسه خیریه‌ای که کار می‌کردم او رفت و آمد داشت که فهمید به زبان انگلیسی علاقه دارم. به من پیشنهاد داد به خانه‌اش بروم و به من زبان درس بدهد. وقتی به خانه‌اش رفتم مرا با آبمیوه مسموم بیهوش کرد و بعد مرا آزار و اذیت کرد که از او کینه به دل گرفتم.

چطور با همدستانت آشنا شدی؟
شاکی برای اینکه موضوع را به کسی نگویم ۵۰ میلیون تومان به من داد که با آن کامیونتی خریدم و با آن بار به کرمان می‌بردم که در کرمان با دو مرد کشاورز آشنا شدم و وقتی موضوع را به آن‌ها گفتم سه‌نفری تصمیم گرفتیم او را برباییم و اموالش را بالا بکشیم.

اموالش را چه کار کردید؟
ما فقط خانه‌اش را با گرفتن وکالت به ۶‌میلیارد تومان به مرد نمایشگاه‌داری فروختیم و آنهم در قبال آن چهار خودروی لوکس به ما داد و بعد خودرو‌های لوکس را فروختیم و دلار خریدیم و پول آن را تقسیم کردیم.

با پول سرقتی چه کار کردی؟
می‌خواستم در شهرستان گلخانه بزنم که بازداشت شدم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار