آخرین حرفهای مسعود سلطانیفر را حتماً باید خواند. باید خواند و دید که وزیر ورزش در فاصله هشت ماه مانده به المپیک چگونه با فرافکنی توپ را به زمین رؤسای فدراسیونها میاندازد و خود را حامی همیشگی ورزشکاران المپیکی معرفی میکند. کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتقادهای یکی از رؤسای فدراسیونها از بیتوجهیهای وزارت ورزش، سلطانیفر در جملاتی که بسیار شبیه جملات رئیسجمهور در رصد حال مردم کوچه و بازار بود، مدعی شد که در اتاقش به روی تمام ورزشکاران باز است و گلایههایی از عملکرد رؤسای فدراسیونها دریافت کرده است!
سلطانیفر در حالی مدعی است که رؤسای فدراسیونهای ورزشیای که موفق به کسب سهمیه المپیک شدهاند با ناامیدی از رسیدگی به شرایطشان عنوان میکنند که با این وضعیت، کسب مدال و موفقیت در المپیک سخت است و آقایان وزارت و کمیته ملی المپیک توجه داشته باشند که اگر موفقیتی هم به دست آمد، حاصل تلاش خود ورزشکار و تعصب او بوده، نه برنامهریزی یا رسیدگی آنها. بنابراین موفقیتها را به حساب خود نزنند. همین حرفها برای سلطانیفر کافی بود تا قبل از اینکه بقیه هم لب به اعتراض بگشایند با ژستی حق به جانب از نگرانیهایش در خصوص ورزشکاران المپیکی و شرایط آنها بگوید.
سلطانیفر مدعی است که در رسیدگی به امور مربوط به ورزشکاران المپیکی هیچ کوتاهی و قصوری را نمیپذیرد. او با این ترفند عملاً تمام تقصیرها را به گردن رؤسای فدراسیونها میاندازد، درحالیکه همین حالا باید پاسخگوی کمکهای بیحدومرزش از بیتالمال، از جیب مردم و از سهم همین ورزشکاران المپیکی به فدراسیون فوتبال باشد. کمکهای میلیاردی که برای عقد قرارداد با مربیان خارجی یا جبران اشتباهات مدیریتی فوتبال توسط وزارت ورزش در اختیار مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال یا باشگاههای دولتی قرار میگیرد، درحالیکه ورزشکاران المپیکی کشور در سختترین شرایط خود را برای بزرگترین آوردگاه ورزش جهان یعنی المپیک آماده میکنند و بنا بر قول همین جناب سلطانیفر باید شرایط مردم و کشور را درک کنند و متوجه باشند که در تحریم بسر میبریم. تحریمهایی که البته شامل حال فوتبال و فوتبالیها، این عزیزدردانههای ولخرج، بیمصرف و بیفایده جناب وزیر نمیشود.
بدیهی است که سلطانیفر احساس خطر کند. همین حالا باید برای پرداخت پول بیتالمال به ویلموتس به مجلس پاسخگو باشد. بنابراین طبیعی است که برای بقیه خطونشان بکشد و فریاد اشتباه و خطای خود در خصوص فوتبال و مهدی تاج را سر بقیه بزند. چه کسی مظلومتر و بیسروصداتر از قهرمانان مدالآور المپیک. سلطانیفر حتماً پیش خودش فکر کرده «اینها که بالاخره کارشان را میکنند و چند مدال میگیرند، بگذار در حرف هم که شده هوادارشان باشیم، سر فوتبالیها که نمیشود فریاد کشید.»
هشت ماه تا المپیک فاصله داریم، هشت ماهی که اصلاً به حساب نمیآید. تمام آنهایی که با افتتاح مسابقات توکیو مدال درو میکنند از مدتها قبل آماده شدهاند و الان مشغول استراحت و ریکاوری قبل از مسابقه هستند، اما اینجا و در ایران در جایی که ورزشکارانش با جان و دل برای اعتلای نام کشورشان تلاش میکنند، جناب وزیر تازه یادش افتاده که چیزی به نام المپیک وجود دارد، میدانی که ورزشکارانمان باید خود را برای حضور در آن بهسختی آماده کنند.
البته توجه داشته باشید که این یادآوری هم صرفاً برای خالی نبودن عریضه و فرار از پاسخگویی است، والا همه خوب میدانیم که تا فوتبال به عنوان افیون مسئولان ورزش کشور وجود دارد، این توجهات و نگاههای گذری صرفاً یک بازی رسانهای است که آقایان راه میاندازند تا بگویند ببینید ما حواسمان به همه چیز هست و همه چیز را رصد میکنیم، درست مثل رئیسجمهور که با نگاه کردن به مردم همه چیز را رصد میکند و در جریان دردها و رنجهایی که بر گرده مردم سنگینی میکند قرار میگیرد. سلطانیفر بههرحال وزیر این رئیسجمهور است و باید درس پس بدهد و چه زمانی بهتر از این اوضاع آشفته ورزش برای امتحان پس دادن و چه کسانی بهتر از المپیکیهای کمادعا و پرافتخار برای اینکه در شعار هم شده سنگ آنها را به سینه بزنند و ادعا کنند که حامیشان هستند.