سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، چندی قبل مردی سراسیمه به ادارهپلیس رفت و از سه مرد به اتهام آدمربایی و سرقت خودروی هیوندایش شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: من مغازه عتیقهفروشی در یکی از خیابانهای مرکزی تهران دارم. چند روز قبل یکی از دوستانم به نام کیوان که از مشتریان قدیمی من است تلفنی مردی را به من معرفی کرد و گفت مقداری سکه قدیمی دارد و از من خواست پیش او بروم و سکههایش را قیمتگذاری کنم. در نهایت امروز با آن مرد در حوالی یکی از ایستگاههای متروی شرق تهران قرار گذاشتم و با خودروی گرانقیمتم راهی محل شدم. در نزدیکی مترو آن مرد با من تماس گرفت و گفت داخل خودرواش در یکی از کوچههای خلوت کنار مترو منتظر من است و خواست خودروام را پارک کنم و پیش او بروم. پس از اینکه خودروام را پارک کردم وارد کوچه خلوت و تاریک شدم که ناگهان سهمرد به من حملهور شدند و پس از کتککاری چشمان و دستها و پاهایم را بستند و داخل صندوق عقب خودرو انداختند. من بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم متوجه شدم آدمربایان مرا در اتاقی حبس کردهاند. دقایقی بعد مردی به اتاق آمد و قولنامهای را پیش رویم قرار داد که در آن نوشته شدهبود، من خودروی گرانقیمتم را به او فروختهام و مجبورم کرد قولنامه را امضا کنم. حدود ۱۲ساعت داخل اتاق حبس بودم تا اینکه در نهایت دوباره چشمان و دستها و پاهایم را بستند و به صندوق عقب خودرو انتقال دادند و ساعتی بعد در باغ متروکهای اطراف تهران رها کردند و از محل گریختند. سپس با داد و فریاد درخواست کمک کردم و دقایقی بعد باغبانی به فریادم رسید و دست و پاهایم را باز کرد که برای شکایت به اداره پلیس آمدم.
صدای آدمربایان آشنا بود
با طرح این شکایت تیمی از مأموران پلیس به دستور قاضی پرونده تحقیقات خود را درباره این حادثه آغاز کردند. در حالی که مأموران در بررسی دوربینهای مداربسته هیچ ردی از آدم ربایان پیدا نکردند، شاکی به اداره پلیس رفت و سرنخی از متهمان را در اختیار مأموران قرار داد.
وی گفت: در آن ۱۲ساعتی که حبس بودم از پشت در صدای دو نفر از آدمربایان که به گوشم میرسید، خیلی آشنا بود و الان صداهای آشنا را شناختم و فهمیدم که یکی از آنها کیوان بوده و دیگری هم یکی از دوستانم به نام شهباز است که به این بهانه مرا به کوچه خلوتی کشاندند و با همدستی مرد ناشناسی مرا ربودند. بدین ترتیب مأموران کیوان و شهباز را تحت نظر گرفتند و وقتی در بررسیهای فنی دریافتند دو دوست شاکی در آدمربایی دست داشتهاند، هر دو متهم را بازداشت کردند.
دو متهم ابتدا با تناقضگویی قصد فریب مأموران را داشتند، اما در بازجویی فنی به جرم خود با همدستی یکی از دوستانشان به نام فریبرز اعتراف کردند.
اعتراف به آدم ربایی
کیوان در بازجوییها گفت: من و شهباز چند سالی است با شاکی در کار خرید و فروش عتیقه و اجناس گرانقیمت فعالیت میکنیم. مدتی قبل تعدادی عتیقه به قیمت ۱۰۰میلیون تومان به یکی از دوستان شاکی فروختیم. آن روز شاکی، دوستش را ضمانت کرد و ما هم از او چک یا سفتهای بابت بدهیاش نگرفتیم. خریدار قرار بود چند ماه بعد بدهی و سود آن را به ما برگرداند، اما ناگهان ناپدید شد و پول ما را هم نداد. من و شهباز خیلی به دنبال او گشتیم، اما خبری از خریدار پیدا نکردیم که به سراغ شاکی که او را ضمانت کرده بود، رفتیم و از او خواستیم بدهی دوستش را جبران کند، اما او قبول نکرد و پولی به ما نداد. در این مدت شاکی هر روز بهانهای میگرفت تا اینکه ما با همدستی یکی از دوستانمان به نام فریبرز نقشه آدمربایی او را طراحی کردیم و روز حادثه او را به بهانه قیمتگذاری سکههای عتیقه به محل خلوتی کشاندیم و نقشهمان را اجرا کردیم. ما از او قولنامهای امضا شده گرفتیم که نوشته بودیم خودرواش را به شهباز فروخته است و میخواستیم بعد از اینکه پولمان را پس داد خودرواش را پس دهیم.
پس از این مأموران فریبرز را هم شناسایی و دستگیر کردند. فریبرز و شهباز هم در بازجوییها حرفهای کیوان را تأیید کردند. سه متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند.