کد خبر: 978856
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۸ - ۰۵:۲۰
درد دل کردن مرد میانسال با پیک موتوری پای او را به یک پرونده گروگانگیری باز کرد. این مرد با همدستی دو نفر دیگر، دوستش را برای گم شدن دو سکه طلا به گروگان گرفته بود.
سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، رسیدگی به پرونده از ۲۰‌فروردین‌ماه امسال با شکایت مرد میانسالی به نام احمد در اداره پلیس‌تهران به اتهام آدم‌ربایی به جریان افتاد. مرد میانسال گفت: «با خانواده‌ام مشکل داشتم به همین خاطر در مسافرخانه‌ای حوالی میدان راه‌آهن زندگی می‌کردم. چند روز قبل یکی از دوستانم به نام پیمان با دو مرد غریبه به مسافرخانه آمد و مرا به زور سوار خودرو‌ام کردند و به خانه‌ای متروکه حوالی تهران بردند. آن‌ها چند روز مرا آنجا نگهداشتند و به زور و کتک زدن یک سند گرفتند که پول دو سکه به آن‌ها بدهکارم. به اجبار مبلغ دو سکه را برایشان کارت به کارت کردم. مردان آدم ربا بعد از گرفتن امضا رهایم کردند به همین دلیل از آن‌ها شکایت دارم.»

با طرح این شکایت، پیمان بازداشت شد. او در بازجویی‌ها به آدم‌ربایی با همدستی یک پیک موتوری و دوستش اعتراف کرد. با اقرار‌های متهم تلاش برای دستگیری دو همدست متهم آغاز شد، اما ردی از آن‌ها به دست نیامد.

به این ترتیب پرونده در حالیکه دو متهم آن همچنان متواری بودند با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.

ابتدای جلسه شاکی برای دوستش درخواست اشد مجازات کرد. سپس متهم به اتهام آدم‌ربایی و سند‌سازی در جایگاه قرار گرفت و با انکار جرمش در شرح ماجرا گفت: «سال‌ها قبل احمد را می‌شناختم و می‌دانستم در مسافرخانه زندگی می‌کند. روزی برای دیدنش به آنجا رفتم و بعد از یک صحبت کاری از او خداحافظی کردم و به خانه برگشتم. در راه متوجه شدم کیف دستی‌ام را در مسافرخانه جا گذاشته‌ام به همین دلیل برگشتم. وقتی در کیفم را باز کردم متوجه شدم دو سکه‌ای که در آن بود، نیست. همه جا را گشتم، اما از سکه‌ها خبری نبود به همین دلیل از احمد خواستم اگر سکه‌ها را برداشته‌است آن‌ها را برگرداند، اما او عصبانی شد تا اینکه بعد از درگیری لفظی آنجا را ترک کردم.» متهم ادامه داد: «در راه بازگشت سوار یک پیک موتوری شدم. خیلی عصبانی بودم به همین خاطر سر حرف را با آن مرد پیک موتوری باز کردم تا اینکه آن مرد گفت سکه‌ها را برایم زنده می‌کند، اما در عوض ۲‌میلیون تومان پول درخواست کرد. قبول کردم تا روز حادثه. آن روز آن مرد همراه دوستش مقابل مسافرخانه آمد و من هم به آن‌ها ملحق شدم. سه نفری احمد را سوار خودروی خودش کردیم، اما همانجا پشیمان شدم و از دو مرد جوان خواستم این ماجرا را تمام کند، اما آن‌ها گفتند حالا که بازی شروع شده باید تا آخرش ادامه دهیم. از ترس قبول کردم و احمد را به خانه‌ای متروکه در حاشیه شهر بردیم و بعد آن دو مرد از شاکی برگه‌ای گرفتند که به ما بدهکار است.» متهم در حالیکه ابراز پشیمانی می‌کرد، ادامه داد: «باور کنید قصد آدمر‌بایی نداشتم و نمی‌خواستم این ماجرا را ادامه دهم، اما مجبور شدم. حالا آن‌ها فراری هستند و من باید تاوان سماجت آن‌ها را بپردازم.»

در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار