کد خبر: 978220
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۸
سرويس حوادث جوان آنلاين: مرد میانسالی در دعوای خانوادگی به دست دختر ۱۷‌ساله‌اش به قتل رسید. در این حادثه ابتدا دختر ۱۲‌ساله قتل پدرش را بر عهده گرفت، اما تحقیقات فنی بازپرس ویژه قتل راز قتل را بر ملا کرد.
به گزارش جوان، ساعت ۱۷:۳۰ عصر روز دوشنبه‌۲۷ آبان‌ماه مأموران کلانتری‌۱۶۱ ابوذر با تماس تلفنی شهروندی از درگیری خونینی اعضای خانواده‌ای با خبر و راهی محل شدند. مأموران در محل حادثه دریافتند دقایقی قبل مرد میانسالی به نام مصیب در درگیری با همسر و دو دختر ۱۷ و ۱۲‌ساله‌اش به شدت زخمی و به بیمارستان منتقل شده‌است. سپس مأموران برای ادامه تحقیقات راهی بیمارستان شدند که مشخص شد مصیب با اصابت ضربه قمه‌ای به پشتش به شدت زخمی شده و پس از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت خونریزی به کام مرگ رفته‌است. دختر ۱۲‌ساله مقتول در نخستین تحقیقات قتل پدرش را به عهده گرفت و گفت: لحظه حادثه پدرم، من و مادر و خواهرم را به شدت کتک زد و بعد گلوی مادرم را گرفت و فشار می‌داد که برای کمک به مادرم قمه پدرم را از کمدش برداشتم و ضربه‌ای محکم به پشتش وارد کردم.
با اعلام خبر قتل مرد میانسال قاضی دشتبان، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران در رأس تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداختند.
در حالی که دختر ۱۲‌ساله در همان تحقیقات اولیه به قتل پدرش اعتراف کرده‌بود، بررسی‌های میدانی و صحنه قتل حکایت از این داشت که دختر ۱۲‌ساله عامل قتل نیست و یکی دیگر از اعضای این خانواده مرتکب قتل شده‌است. بنابراین بازپرس ویژه قتل دست به تحقیقات تخصصی زد و در نهایت دقایقی پس از بازجویی از اعضای خانواده راز قتل مرد میانسال را بر ملا کرد که مشخص شد دختر ۱۷‌ساله پدرش را به قتل رسانده است.
دختر ۱۲‌ساله که با گریه اصرار بر این داشت او قاتل پدرش است وقتی در بازجویی‌های تخصصی دروغش بر ملا شد به بازپرس گفت: وقتی این اتفاق ناخواسته رخ داد مادر و خواهرم که به شدت ترسیده بودند از من خواستند قتل پدرم را به گردن بگیرم. آن‌ها گفتند که من کودک هستم و به زندان نمی‌روم، اما اگر مأموران بفهمند خواهر بزرگم مرتکب قتل شده است، او را به زندان می‌برند، چون خواهرم و مادرم را دوست دارم، قبول کردم قتل پدرم را به گردن بگیرم.
دختر ۱۷‌ساله هم با اعتراف به قتل پدرش گفت: پدرم مرد بداخلاقی بود. او هر روز مادرم را کتک می‌زد به طوریکه مادرم قصد جدایی داشت، اما به خاطر من و خواهر کوچکم خانه را ترک نمی‌کرد و ما را تنها نمی‌گذاشت.
پدرم وقتی عصبانی می‌شد علاوه بر کتک کاری مادرم، من و خواهرم را نیز کتک می‌زد و گاهی هم قمه‌اش را از کمدش بیرون می‌آورد و جلوی چشمان ما تیز می‌کرد و می‌گفت اگر عصبانی شود با قمه ما را می‌زند. لحظه حادثه او مادرم را به شدت کتک زد که من و خواهرم به کمک مادرم رفتیم که من و خواهرم را هم کتک زد و پایش را روی صورتم گذاشت و فشار داد. در حالی که قصد داشت با دستانش مادرم را خفه کند از زیر پایش فرار کردم و به سراغ کمدش رفتم و قمه‌اش را برداشتم و ضربه‌ای به پشتش زدم تا مادرم را رها کند. من قصد قتل پدرم را نداشتم و فقط می‌خواستم مادرم را نجات دهم، اما متأسفانه پدرم به قتل رسید. پس از قتل همسایه‌ها گفتند اگر مأموران بفهمند من قاتلم مرا به زندان می‌برند، اما اگر خواهر کوچکم قتل را به عهده بگیرد به خاطر اینکه کودک است او را بازداشت نمی‌کنند که خواهر کوچکم به دروغ به قتل پدرم اعتراف کرد.
پس از تحقیقات، متهم به دستور بازپرس دشتبان راهی کانون اصلاح و تربیت شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار