سرویس تاریخ جوان آنلاین: یکی از اشکال دخالت و استعمار دولتهای خارجی در ایران، پدیده تحتالحمایه قرار دادن عوامل آنان است. این رخداد که در دوران سلطنت قجرها اوج گرفت، آغاز فرآیندی بود که به نوعی استعمار همهجانبه انجامید. در مقالی که پیش روی شماست، تاریخچه و ابعاد این روند مورد بازخوانی قرار گرفته است. امید آنکه تاریخپژوهان معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
پایان جنگهای ۱۰ ساله ایران و روس و شکست تلخی که منجر به جدایی قسمت بزرگی از میهن ما شد، سبب گردید تا دخالت نمایندگان سیاست خارجی در امور داخلی ایران و حتی رخنه و نفوذ آنها در میان خانوادهها افزایش یابد. نمایندگان دولت فاتح روسیه در کمک به دخالت خارجیان بسیار مؤثر بودند. توسعه نفوذ خارجیان سبب شد عدهای از اتباع ایران برای فرار از مجازات یا رهایی از زندان و جلوگیری از تاراج اموال و دارایی خود به سفارتخانههای خارجی پناه ببرند و خود را تحتالحمایه آنها قرار دهند.
آغاز یک پدیده شوم در تاریخ معاصر ایران
در آن ایام شوم، سفارتخانهها و کنسولگریهای خارجی از «مصونیت سیاسی» خود سوءاستفاده میکردند و حتی اصطبلهای خود را محل «تحصن» و بست نشستن افراد قرار داده بودند. هرچه دوران ضعف و عدم لیاقت صدراعظمها، اولیاء، دولت و شاهان بیشتر میشد، به همان درجه دخالت مأموران دیپلماسی و مسئله بستنشینی و تحتالحمایگی و پناه بردن به پرچم سفارتخانههای خارجی اضافه میشد تا جایی که به تدریج اهمیت سفارتخانهها از امامزادهها، شاهچراغها، مساجد و تکایا بیشتر شد. در بین بستنشینان، شاهزادگانی، چون معتمدالدوله، فرهادمیرزا، سیفالدوله و بهمنمیرزا نیز بودند که از ظلم و جور شاهان و صدراعظمهای ایران به خارجیان پناه بردند. عدهای از رجال، چون میرزا آقاخان نوری خود را تحتالحمایه دولت فخیمه معرفی میکردند و بازرگانانی مثل برادران قندهاری، صمدخان رزاز و... گاهی که اموال و داراییشان در خطر بود فوراً در پناه سفارت و سفیر انگلیس قرار میگرفتند. از اینها که بگذریم مزدورانی، چون کوچکخان دنبلی، عباسقلیخان سردار لاریجانی، سیدعبدالله شوشتری، تقی آشپز و غراف قراچای مستخدمین سفیر انگلیس و حسنقلی خان و میرزاآقای شیرازی منشیان سفارت فخیمه نیز خود را تحتالحمایه انگلستان معرفی میکردند و با تحصن در سفارت انگلیس، بیش از پیش بر رونق بازار بستنشینی میافزودند. در این میان چند نماینده سیاسی انگلیس نیز بودند که در ترویج تحتالحمایگی ایرانیان، تابعیتهای خلقالساعه و تحصن بیش از همه تلاش میکردند. در رأس این عده کلنل شیل، استیوس، موره و تاهمن قرار داشتند که بیش از سایر دیپلماتهای انگلیس در ترویج تحصن و تحتالحمایگی میکوشیدند و از این راه مشکلات زیادی به وجود میآوردند.
اوجگیری حمایت انگلیس از مزدوران در دوران صدارت میرزا آقاخان
در دوران صدارت هفت ساله میرزا آقاخان نوری، یکی از وظایف عمده دیپلماتهای انگلیسی در ایران، دخالت در کارهای دولتی و حمایت از عناصر مزدور، ناراضیها و مجرمین بود. میرزا آقاخان نوری در نامه ۲۹ شعبان ۱۲۷۳ ش (۱۸۵۶ م) خود اشاره به مداخله مأموران انگلیسی در امور داخلی ایران نموده و چنین مینویسد: ... از قرینه و قیاس چنان استنباط میشود که این عهد دولت انگلیس با دولت ایران چندان بقا و بنیادی پیدا نکند به دلیل اینکه کار سفارت انگلیس در این مأموریتی که در ایران دارند این بود که متصل مداخله در امور داخلی کرد، اشرار ایرانی را حمایت کرده و خانههای خود را بست قرار میدادند، به این وسیله خود را از سایرین ممتاز میدانستند (اسناد و مدارک مأموریت امینالدوله- ص ۳۱۵).
نتایج نکبتبار دخالت مأموران انگلیسی در امور داخلی ایران و حمایت از سرسپردگان و نوکران صدیقشان آنقدر برای آنان رضایتبخش و مفید بود که هنگام انعقاد عهدنامه ننگین پاریس ۱۲۷۳ (۱۸۵۶ م) نیز این عده فراموش نشدند. میرزا آقاخان مینویسد: خطرات همه فصول این عهدنامه یک طرف، خطر فصل یازدهم یک طرف. فصل یازدهم معاهده ننگین پاریس که صدراعظم از آن وحشت داشت میگوید: «دولت ایران تعهد میکند که در ظرف سه ماه بعد از مراجعت سفارت انگلیس به طهران مأموری معین نماید که به اتفاق که دولت انگلیس معین میکند به دعاوی نقدینه رعایای انگلیس بر دولت ایران رسیدگی کرده و قطعی نمایند و نیز تعهد مینماید که هر یک از این دعاوی که به تصدیق مأموران رسیده باشد در ظرف مدتی که بیش از یک سال از تاریخ صدور حکم نباشد در یک دفعه تادیه نمایند». «هر تبعه ایرانی یا رعایای سایر دول که تا زمان حرکت سفارت انگلیس از طهران تحت حمایت انگلیس بوده و از آن به بعد آن را ترک ننمودهاند، دعاوی و ادعایی بر دولت علیه داشته باشند مأمور مزبور به آن هم رسیدگی و حکم خواهد داد...»
ملاحظه میشود که انگلیسیها چگونه از مزدوران و جیرهخواران خود حمایت میکنند که حتی هنگام انعقاد قرارداد نیز ادعای واهی آنان را تثبیت میکنند. این ماده از قرارداد ننگین، چون شمشیر داموکلس تا نیم قرن بعد بر گردن شاه و صدراعظمها فشار میآورد و حتی سبب شد ادعاهای واهی میرعلینقی خان- خائنترین ایرانی و فدایی بزرگ انگلستان- برآورده شود و شاه او را با طمطراق و جلال و شکوه بار داده و به او خلعت مرحمت کرد.
با توجه به این مقدمه اینک چند تن از سرسپردگان، تحتالحمایه و بستنشینان سفارت فخیمه را معرفی میکنیم:
*حاجی سیفالدوله میرزا: سومین فرزند ذکور علیشاه ظلالسلطان از جمله شاهزادگانی بود که دولت انگلیس، سالها او را آلت اجرای مقاصد شوم سیاست استعماری خود در ایران کرده بود. حاجی سیفالدوله در مدت ۲۵ سالی که تحتالحمایه انگلیس بود چنان عملیات شرمآوری مرتکب شد که حتی میرزا آقاخان نوری نیز او را فتنهجو، مفسد، هرزه و خائن میداند. حاجی سیفالدوله با همشیره محمدشاه ازدواج کرد و وصلت با خاندان شاهی او را به دستگاه سلطنت نزدیک ساخت. مرگ فتحعلیشاه و اختلافاتی که بین پسران او و مدعیان سلطنت ایران روی داده بود، سبب شد که علیشاه ظلالسلطان پدر سیفالدوله خود را شاه ایران بداند و با کمک سفارت انگلیس به نام خود سکه بزند، اما شکست قوای او از محمدشاه امید مدعیان سلطنت را مبدل به یأس کرد و فرزندان وی از ترس عقوبت و کشته شدن خود را در پناه انگلیسیها جای دادند. انگلیسیها نیز به حمایت از علیشاه ظلالسلطان و فرزندان او برخاستند.
*میرعلینقلی خان: یکی دیگر از کسانی که نام او در هنگامه هرات و اسناد دولتی ایران و اسناد بایگانی وزارت خارجه انگلیس، زیاد برده شده است، میرعلینقی خان نامی است که مردی مفسدهجو و از عهد فتحعلیشاه منشأ فتنه و فساد و شر بوده است (کتاب امیرکبیر و ایران- ص ۳۴۰). وی از اواخر سلطنت فتحعلیشاه تا هنگام انعقاد قرارداد صلح پاریس یکی از عواملی بوده که سفارت انگلیس برای ایجاد حوادث، مبارزه قلمی و ارسال یادداشت از وجود او استفاده میکرده است. خدمات این جیرهخوار خائن به دولت انگلیس آنقدر ارزنده بود که نخستوزیر انگلستان به او یک حلقه انگشتر الماس هدیه داد. انگلیسیها همیشه به جاسوسان و خدمتگزاران و جیرهخواران خود الماسهای آفریقای جنوبی را میدهند. چنانکه در جنگ بینالمللی اول یکی از نوکران ایرانی آنها که موفق شده بود رمز واسموس آلمانی را به دست آورده و سبب دستگیری او شود، به دریافت یک قطعه برلیان قیمتی مفتخر شد. سه فرزند ذکور این مرد در جنگ بینالملل دوم و اشغال ایران در طرفداری از انگلستان، از هیچگونه اقدامی خودداری نکردند و هماکنون نیز بزرگترین مؤسسات اقتصادی و مالی را در اختیار دارند.
*حاجی عبدالکریم قندهاری: بازرگانی بود از اهل کرشک از نواحی قندهار که در سال ۱۲۲۰ هـ (۱۸۰۵ م) از قندهار بهسوی سایر شهرهای ایران آمده و مشغول کسب و تجارت میشود. خود او در سالهای بعد نامهای به کنت دوگوبینو وزیر مختار انگلیس نوشته و درباره ملیت و موطنش چنین مینویسد: «من استشهادی دروغ از ترس حاجی میرزا آقاسی کردم و هزار نفر افغان در طهران میدانند من قندهاری و از اهل کرشکم» ...
حاجی قندهاری پس از مدتی که از قندهار به تهران آمد با نمایندگان سیاسی انگلیس رابطه مخفی ایجاد کرد و در سلک جاسوسان و عمال آنان درآمده و از این راه ثروت هنگفتی که بالغ بر یکصد هزار تومان میشد به هم رسانید. حاجی میرزا آقاسی نخستین صدراعظمی بود که او را به علت داشتن ارتباط مخفی با انگلیسیها و جاسوسی برای دیپلماتهای انگلیسی تنبیه و مجازات کرد. مأموران حاجی در دستگیری و مجازات او آنقدر به سرعت عمل کردند که وی نتوانست به سفارت انگلیس پناه ببرد یا انگلیسیها از او حمایت کنند. بدین سبب بعد از مدتی که آزاد شد استشهادی تنظیم و به مهر و امضای عدهای رساند که اهل شکارپور و تبعه انگلیس است نه متولد قندهار و ایرانی.
در دوران صدارت میرزا تقیخان امیرکبیر که وصول مالیات و عوارض عمومی اجباری شد، حاجی قندهاری برای فرار از پرداخت مالیات، خود را تبعه انگلیس و معاف از پرداخت مالیات دانست و کلنل شیل انگلیسی نیز برای او تذکره انگلیسی صادر کرد. وقتی مأموران امیر در وصول مالیات از او پافشاری کردند، کلنل شیل نامه زیر را برای امیر نوشت: «به اولیای دولت ایران به صراحه اظهار میدارد که حاجی عبدالکریم رعیت خلص دولت انگلیس است و با باشبرت (پاسپورت) رعیتی دولت انگلیس را هم در دست دارد و از نوشتن و اسناد دادن این قبیل ایرادات به هیچ وجه منفعتی در رعیت و مطالبات او و اشخاصی که تذکره رعیتی دولت انگلیس را در دست دارند نمیرسد و دولت انگلیس مطالبات حاجی مشارالیه را از هر کسی که باشد به قسمی مطالبه خواهد کرد که مطالبات رعایای متولد شده در خود لندن را مطالبه میکند و در مطالبات مشارالیه اصلا تفاوتی نخواهد کرد.»
*میرزا آقای شیرازی: یکی از حقوقبگیران و مزدوران انگلیس در دوران سلطنت محمد شاه و ناصرالدین شاه بود که صدراعظم نوری به او لقب «میرزا آقای حرامزاده» داده بود. اسناد و مدارک امینالدوله- ص ۳۲۰). او در سالهایی که حاجی میرزا آغاسی صدراعظم ایران بود، خود را به سفرای انگلیس فروخت و تحتالحمایه دولت بریتانیا شد. میرزا آقای شیرازی از بدو خدمت در سفارت انگلیس ماهی ۴۰۰ تومان حقوق میگرفت و واسطه ملاقاتها و گفتوگوی محرمانه کلنل شیل با عمال جیرهخوار انگلیسیها بود، اما به خاطر اختلافی که وی با حسین قلیخان منشی دیگر سفارت پیدا کرد و شاید به علت سوءظنی که کلنل شیل به او داشت، از خدمت سفارت معزول شد.
*صمدخان رزاز: در دوران ولیعهدی ناصرالدین شاه و اقامت او در تبریز پیشکار او ۴۰ هزار تومان از یکی از تجار آذربایجانی وام میگیرد. چون ولیعهد وثیقه ملکی نداشته که در گرو صمدخان بگذارد مقداری از اسناد را نزد او امانت میگذارد. شاید هم این مبلغ بعد از محمد شاه و هنگام عزیمت ناصرالدین شاه به تهران، قرض گرفته شده بود، صمدخان که پس از مرگ امیرکبیر نتوانسته بود طلب خود را وصول کند، اسناد و اوراق دولتی را نزد استیونس، کنسول انگلیس به امانت میگذارد و مبالغ هنگفتی از او میگیرد. میرزا آقاخان نوری در نامه ۱۱ شعبان ۱۲۷۲ هجری خود مینویسد: «صمدخان رزاز قریب ۴۰ هزار تومان کاغذها و سندهای زمان ولیعهد را نزد استیونس رهن گذاشته است و جنسی به قیمت گزاف از او گرفته به ارباب طلبش داده...» (اسناد و مدارک مأموریت امینالدوله ص ۳۰۶).
پس از خاتمه جنگ محمره و بوشهر و هنگامی که در پاریس بین امینالدوله کاشی و انگلیسیها بر سر معاهده صلح گفتگو بود، انگلیسیها برای وصول طلبهای خود از دولت ایران منجمله همین یک فقره ادعاهایی نمودند به طوری که گذشت ماده ۱۱ قرارداد را برای وصول چنین مطالباتی به ایران تحمیل کردند. میرزا آقاخان به امینالدوله مینویسد: «مثل آفتاب روشن است که آن فصل عهدنامه را تنها از برای همین و فقره صمدخان رزاز بستهاند، دیگر منظوری نداشتهاند.»
چند سال قبل از این حادثه دولت اعلام کرده بود مطالبات قدیمی و کهنه اعتبار ندارد و بروات صمدخان رزاز هم مشمول این تصمیم دولت شد. همین که در پاریس، مطالبات صمدخان عنوان شد، صدراعظم وقت او را احضار کرده، پس از مدت کوتاهی موفق شد اقرارنامهای از او بگیرد که بروات او اعتبار ندارد. به جهت رفع زحمات آینده کاغذی از صمدخان رزاز گرفته شد، صریح قرار نموده و نوشت که آن سندها خالی از وجه و بیمعنی است». با وجود این تا مدتها بعد سفارت انگلیس مرتباً مطالبه وجوهات مذکور را میکرد.
منابع:
۱- حقوقبگیران انگلیس در ایران، نویسنده: اسماعیل رائین، چاپخانه علمی سال ۱۲۷۳،
۲- اسناد و مدارک مأموریت امینالدوله