سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: ۲۴ مهرماه ۱۳۵۹ بعد از گذشت ۲۵ روز از تهاجم رسمی عراق به کشورمان، یکی از بزرگترین تهاجم دشمن به خرمشهر انجام گرفت. در این روز خونهای بسیاری از مدافعان و همچنین اهالی باقیمانده شهر ریخته شد. چنانچه از آن روز به بعد، خرمشهر به «خونین شهر» معروف شد.
داستان مقاومت خرمشهر ۱۰ روز قبل از شروع رسمی جنگ رقم خورد. تقریباً از ۲۰ شهریورماه ۵۹ بود که بعثیها به شکل علنی به مرز شلمچه تجاوز کردند و درگیری مدافعان با آنها به شکل جدی آغاز شد. همین الان هم اگر به میان مردم این شهر بروید، خرمشهریها دوره مقاومتشان در برابر هجوم دشمن را ۴۴ روز معرفی میکنند. یعنی از ۲۰ شهریور تا چهارم آبان که شهر سقوط کرد، از قول خرمشهریها جزو مقاومت این شهر به شمار میرود.
بعد از اینکه جنگ در ۳۱ شهریورماه ۵۹ حالت رسمی گرفت، واحدهای زرهی دشمن سعی کردند به عمق نفوذ کنند. پیش از این روز، تمرکز بعثیها روی نوار مرزی و از بین بردن استحکاماتی، چون پاسگاهها و سنگرهای رزمندگان بود. سپس پیشروی به عمق شروع شد و همزمان در حالی که واحدهایی از دشمن با مدافعان ایرانی در مرز شلمچه درگیر بودند، بخشی از نیروهای دشمن از روز سوم مهرماه روی جاده اهواز- خرمشهر رفتند و تا حد زیادی ارتباط مدافعان شهر با دیگر نیروها را قطع کردند.
خرمشهر به محاصره درآمد و مدافعان این شهر سعی کردند در پل نو که حدفاصل مرز شلمچه تا خرمشهر بود، متمرکز شوند و عراقیها را از ورود به شهر بازدارند. فشار دشمن باعث شد تا سد ایجاد شده در پل نو آسیب ببیند. سپس عراقیها تا حومه شهر پیشروی کردند، اما بعد با یورش نیروهای ایرانی، باز به عقب رانده شدند.
در حالی که جنگ در ورودی خرمشهر برای دشمن گره خورده بود، عراقیها سعی کردند با عبور از کارون حلقه محاصره خرمشهر را تنگ و از طرف دیگر محاصره آبادان را تکمیل کنند. بعثیها یکبار در پایان هفته اول جنگ اقدام به این کار کردند که شکست خوردند، اما دوباره در ۱۹ مهرماه تلاش کردند و اینبار با عبور از کارون روی جاده آبادان- خرمشهر تسلط یافتند و باعث شدند بسیاری از مدافعان آبادانی که برای کمک به خرمشهریها به این شهر میآمدند، از ترس سقوط آبادان، خرمشهر را تخلیه کنند و به آبادان بروند.
از اینجا به بعد، وضعیت خرمشهر وخیمتر شد. از یک طرف حلقه محاصرهاش تنگتر شده بود و از طرف دیگر به ناچار بخشی از مدافعان این شهر به آبادان برگشته بودند. اما غیرت مدافعان این شهر بالاتر از این حرفها بود که به راحتی تسلیم تکنیکهای جنگی دشمن و برتری تسلیحاتشان شوند.
وقتی ۲۰ روز از جنگ گذشت، دیگر موقعیت دشمن در بخشی از خانههای خرمشهر مستحکم شده بود. از اینجا به بعد جنگ خانه به خانه شروع شد. وجود خانهها باعث شد نیروهای دشمن از گزند تک تیراندازهای ایرانی، آرپیجی زنها و نیروهایی که از روی پشتبام و از پشت دیوار خانهها آنها را غافلگیر میکردند، کلافه و هراسان شوند. سربازهای دشمن وارد درگیری فرسایشی شده بودند که روحیهشان را تخریب میکرد. به همین دلیل فرماندهان بعثی تصمیم گرفتند با بمباران شدید و حملهای همهجانبه کار خرمشهر را در روز ۲۴ مهرماه ۱۳۵۹ یکسره کنند، یعنی همان روزی که خرمشهر «خونین شهر» لقب گرفت.
۲۴ مهرماه بعثیها از چند محور به شهر هجوم بردند. فشار دشمن باعث شد جابهجایی در برخی جبههها به سرعت انجام گیرد. چنانچه خیابان ۴۰ متری به عنوان یکی از خیابانهای اصلی شهر، ظرف چند ساعت از دست مدافعان خارج شد و به دست مهاجمان افتاد. همین جا بود که شیخ شریف قنوتی بعد از بازگشت از آبادان همراه رانندهاش عبدالرضا آلبوغبیش در خیابان ۴۰ متری غافلگیر شدند و به اسارت درآمدند. عراقیها شیخ را به طرز دلخراشی شهید کردند و آلبوغبیش نیز به طرز معجزهآسایی نجات پیدا کرد.
۲۴ مهر شدت حملات دشمن به حدی بود که تعدادی از اهالی باقیمانده و تعداد قابل توجهی از مدافعان شهر به خاک و خون کشیده شدند. از این روز به بعد، وضعیت شهر به وخامت گرایید و نهایتاً ۱۰ روز بعد در چهارم آبان ماه ۵۹ خرمشهر سقوط کرد.