کد خبر: 970673
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۹۸ - ۰۶:۳۰
تأملی در ابعاد پژوهشی شخصیت شهید مطهری
از جمله روش‌های علمی بررسی مسئله که در اغلب آثار شهید مطهری نیز قابل رصد است، پیشینه‌یابی موضوعات علمی و مسائل است که ایشان خود را ملتزم به آن می‌داند
محمدرضا محسنی
سرويس انديشه جوان آنلاين: یکی از ابعاد مهم شهید مطهری که شاید کمتر بدان پرداخته شده، شخصیتِ پژوهشگر ایشان است. استاد مطهری را پیش از آن که یک مبارز انقلابی، خطیب و یا معلم بدانیم باید پژوهشگری بدانیم که ثمرات روش تحقیق وی خلق آثاری است که تاکنون نیز از ارزنده‌ترین و پایاترین آثار دینی معاصر در حوزه شناخت اسلام به شمار می‌روند. در این یادداشت به این بعد از شخصیت شهید مطهری پرداخته شده است.

مسئله‌محوری فعال

یکی از وجوه تمایز روش‌شناسی پژوهشی استاد مطهری با بسیاری از عالمان و هم‌عصران خود، «مسئله‌محوری فعال» است. به عبارت دیگر موضوعات، به جای ابژه بودن، برای شهید مطهری حکم سوژه را دارند. ایشان در کتب خود مکرر مسئله‌محور بودن خود را یادآوری می‌کند. به عنوان نمونه در مقدمه کتاب عدل الهی می‌نویسد: «بنده از حدود ۲۰ سال پیش که قلم به دست گرفته، مقاله یا کتاب نوشته‌ام، تنها چیزی که در همه نوشته‌هایم آن را هدف قرار داده‌ام، حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل عمومی در عصر ما مطرح است.»
این سوژه‌محوری و رویکرد «حل مسئله» نه فقط در آثار پژوهشی که در آثار تبلیغی و سخنرانی‌های عمومی ایشان قابل مشاهده است.

همه این موارد به سوی حل مسئله خاص و رفع معضله معین جهت‌گیری شده‌اند؛ ایشان همچنین در مقدمه اکثر بحث‌های خود مقدمه‌ای ذیل عنوان طرح بحث اختصاص می‌دهد تا مسئله مورد بحث را از حیث ضرورت تعریف و صورت‌بندی کند. از مهم‌ترین علل مسئله‌محور بودن ایشان نوع نگاه و راهبرد وی نسبت به ماهیت علم و علم‌اندوزی است. ایشان در تفسیر «طلب العلم فریضه علی کل مسلم» تحصیل علم را واجب می‌دانند و بلافاصله انتظار خود را از مطالعات دینی «کارایی و اثربخشی در پاسخ به نیاز‌های اجتماعی» عنوان می‌کنند.

از علل دیگر مهم مسئله‌محور بودن اندیشه ایشان، برخورداری از ذهنی دارای پیچیدگی و انباشت تئوریک با آمیزه‌ای از دانش‌ها و نظریات و نیز آشنایی ایشان با زمان و علوم روزگار خود، برخورداری از استادان مسئله‌محور، پرهیز از سطحی‌نگری و برخورداری از ذهن منطقی و دانش اصول بوده است.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های پژوهشی استاد مطهری آن است که به صورت فعال به انتخاب و گزینش مسئله دست زده و روابط علی و معلولی را به گونه‌ای تعریف می‌کنند که به نتیجه مورد نظر دست یابند. ایشان در این زمینه در توضیح مقدمات بحث یکی از کتبش می‌نویسد: «آنچه در مورد مباحث این کتاب می‌توانیم بگوییم این است که همه، مباحث «انتخاب شده» است، هیچ یک به‌طور تصادف و به موجب علل اتفاق طرح نشده است.»
 
آسیب‌شناسی مسئله

از جمله مهم‌ترین درس‌آموخته‌های روش‌شناختی که از آثار استاد مطهری می‌توان برگرفت، آسیب‌شناسی مسائل و موضوع‌شناسی کلامی است. ایشان معتقدند هر مسئله‌ای شایسته تحقیق، بررسی و یافتن پاسخ نیست. تمایز مسئله از شبه‌مسئله از مهم‌ترین مهارت‌های روشی شهید مطهری است. آسیب‌پذیری مسئله صورت‌های مختلفی دارد. گاهی اوقات فرد بنا بر اغراضی خاص، می‌کوشد تا مسئله‌ای را به صورت ناصحیح طرح کند تا باعث مغالطه و خطای دیگران شود. ماتریالیست‌ها از نظر استاد مطهری چنین عناصری هستند. این‌ها تلاش می‌کنند موضوعات را به صورت مبهم و نادرست به گونه‌ای طرح کنند که مسئله به نحو پنهان، پاسخ خود را القا کند بدون آنکه آن پاسخ مورد بررسی قرار گیرد.

از روش‌های مهم ادراک و حل مسئله، پرسش از گستره و علمی است که مسئله به آن تعلق دارد. پاسخ به سؤال «مسئله من به کدام دانش متعلق است» نقش مهمی در گزینش چارچوب نظری تحقیق، روی‌آورد، روش و ابزار پژوهش دارد. به عنوان مثال، برخی نویسندگان در حل مسئلة تعارض ظاهری علم و دین در مسئلة آفرینش انسان، به داوری و نفی و ابطال گزاف‌آمیز نظریه معارض، یعنی تئوری تبدیل انواع می‌پردازند. استاد این هشدار روش‌شناختی را به میان می‌آورد که «بحث و تحقیق در این مسئله بر عهدة علمای زیست‌شناسی است.»

استاد در آغاز انسان و سرنوشت تعلق مسئله به گستره خاص از علوم را به عنوان «ردیف مسئله» مورد توجه قرار می‌دهد: مسائل علمی و فلسفی هر کدام ردیف خاصی دارند که از طریق موضوعات آن‌ها و یا از طریق هدف و نتیجه‌ای که از یاد گرفتن آن‌ها حاصل می‌شود، تعیین می‌شود. علت اینکه مسائل فلسفی در ردیف خاصی و مسائل ریاضی در ردیف دیگر و مسائل طبیعی در ردیف جداگانه قرار می‌گیرد، وابستگی و ارتباط خاصی است که میان موضوعات هر دستة هم‌ردیف وجود دارد و یا لااقل به واسطة هدف نظری یا عملی مشترکی است که یادگرفتن هر دسته از آن‌ها برای یادگیرنده تأمین می‌کند.

یکی از مسائل قابل طرح در تبارشناسی، تمایز مسائل چندتباری و مسائل تک‌تباری است. مسئلة چندتباری بر خلاف تک‌تباری ریشه در علوم مختلف دارد به گونه‌ای که بدون توجه به ره‌آورد و ابزار‌های آن علوم نمی‌توان به شناخت کامل آن‌ها نائل آمد. به عنوان مثال، وقتی از اصل علیت بحث می‌کنیم این مسئله به گسترة فلسفه تعلق دارد و نه علوم تجربی. بنابراین، باید روی‌آورد فلسفی را در حل آن برگزید. به تعبیر استاد، علم از پاسخگویی به مسائل علیت ناتوان است و فلسفه تنها مقام صلاحیت‌دار پاسخگویی به این‌گونه پرسش‌ها است. اما مسائلی، چون جبر و اختیار و عدل الهی از نظر استاد چندتباری‌اند:
«مسئله جبر و اختیار در درجة اول یک مسئله انسانی است و در درجة دوم یک مسئلة الهی و یا طبیعی است.»
«ریشة طرح مسئله عدل را تنها در علم کلام و در میان متکلمان نباید جست‌وجو کرد. ریشه‌ای هم در جای دیگر دارد و آن فقه اسلامی است.»

تبارشناسی تاریخچه مسائل دینی

از جمله روش‌های علمی بررسی مسئله که در اغلب آثار شهید مطهری نیز قابل رصد است؛ پیشینه‌یابی موضوعات علمی و مسائل است که ایشان خود را ملتزم به آن می‌داند.
بررسی پیشینه یک موضوع از نظر تاریخی از یک سو سبب می‌شود پژوهشگر زمانی می‌تواند ادعا کند تحقیق کاملی در خصوص یک موضوع ارائه داده است که نگاهی به نظریات قبلی در خصوص آن موضوع در اعصار گذشته و ریشه‌شناسی رویداد‌های مرتبط با آن از منظر تاریخی داشته باشد.

شهید مطهری فارغ از موضوعات کلامی، حتی در موضوعی فرهنگی نظیر حجاب نیز می‌کوشد طرح مسئله خود را با پیشینه‌پژوهی همراه سازد. به عنوان نمونه در مقدمه فلسفه حجاب می‌نویسد: «اطلاع تاریخی ما آنگاه کامل است که بتوانیم درباره همه مللی که قبل از اسلام بوده‌اند اظهار نظر کنیم. قدر مسلّم این است که قبل از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است.»
وی سپس با بررسی تاریخچه موضوع به ذکر پیشینه حجاب در سایر تمدن‌ها از جمله ایران پیش از اسلام می‌پردازد و از همین جا نتیجه می‌گیرد موضوعی به نام حجاب صرفاً در اسلام و دوران پس از پیامبر و در جغرافیای عرب مطرح نبوده و تمدن‌های بزرگ حجاب را به عنوان حریم زنان مقدس یا اشراف مورد تأکید قرار داده بودند.

رهیافت جامع‌نگر

ثمره اخذ رویکرد کثرت‌گرایانه شهید مطهری به موضوعات، شکل‌گیری رهیافتی جامع‌نگر است که نقش مهمی در تشخیص و حل مسائل کلامی دارد. به عنوان مثال، استاد در مسئلة علم و دین برخلاف بسیاری از متألهان، نسبت دو موضعی را به نسبت سه موضعی (علم، دین و فلسفه) تبدیل می‌کند. یا مسئله دین و آزادی را که غالباً به صورت دو موضعی طرح می‌شود، در آثارش به صورت سه وضعی (دین، آزادی و عقل) مورد بحث قرار می‌دهد. این حاصل توجه به ابعاد پنهان مسئله است و آن هم برخاسته از رهیافت جامع‌نگر است.
رهیافت جامع‌نگر مرهون گریز هشیارانه از حصرگرایی روش‌شناختی و اخذ روی‌آورد بین رشته‌ای است. مطالعة میان رشته‌ای، البته نه در مفهوم نوین و امروزی آن، نزد صدرالمتألهین سابقة زیادی دارد. حکمای پیرو فلسفه متعالیه صدرایی به دو گروه قابل تقسیم‌اند:
کسانی که روش میان‌رشته‌ای را ادامه دادند و کسانی که صرفاً به چند رشته‌ای بودن محدود ماندند. مدرس زنوزی، علامه طباطبایی و استاد مطهری از گروه اول می‌باشند. البنه آن‌ها به این امر توجه معرفت‌شناسانه نداشتند و مدل‌های آن در مطالعه میان‌رشته‌ای به صورت مدون تعریف نشده است. تدوین الگوی پژوهشی مطهری در اخذ روی‌آورد میان رشته‌ای محتاج پژوهش دیگر است.

رویکرد مناسب در حل مسائل دین‌پژوهی

پرسش از اینکه با چه رویکردی می‌توان این مسئلة کلامی را حل کرد، نقش مهمی در اثربخشی و موفقیت مطالعات کلامی دارد. با توجه به حیثیات مختلف مسئله می‌توان تعلق آن به دانش معین را روشن و روی‌آورد مناسب را انتخاب کرد. سخن استاد مطهری در آغاز عدل الهی نشانگر توجه وی به همین نکته است: مسائل عدل الهی، هم جنبة نقلی دارد و هم جنبة عقلی. بدیهی است که از جنبة نقلی به آیات قرآن کریم و روایات مأثوره از رسول اکرم و ائمه اطهار (صلوات الله علیه و علیهم) استناد شده است، اما از جنبة عقلی به دوگونه ممکن بود بحث شود: کلامی و فلسفی. ولی نظر به اینکه مشرب استدلالی متکلمین را در این گونه مسائل صحیح نمی‌دانم و برعکس، مشرب حکمای اسلامی را صحیح می‌دانم از سبک متکلمین به طور کلی پرهیز کردم و از سبک حکما استفاده کردم.

استاد با دغدغه‌های منطقی به بر‌های رو می‌آورد و سعی دارد با ابزار‌های تحلیلی منطقی به دفاع از اندیشه‌های دینی بپردازد. ادلة یک مدعا، لوازم منطقی آن، سازگاری درونی آرا و مبانی آن‌ها را به دقت مورد تأمل قرار دهد و به شعار نحن ابناء الدلیل نمیل حیث یمیل (ما فرزندان دلیل می‌باشیم و هرجا آن رهنمون سازد رو می‌آوریم) پایبند باشد. به همین دلیل، ایشان در تحلیل مسائلی، چون آزادی به عنصر عقل و عقلانیت بها می‌دهد و آزادی را در ترازوی خردورزی می‌سنجد.
استاد بر اساس چنین مبنایی در تحلیل مسائل نوین کلامی و حتی مسائل سنتی کلامی نیز به رهیافت فلسفی رو می‌آورد. البته این امر در همة مسائل صدق نمی‌کند. به عنوان مثال، رهیافت ایشان در تحلیل مسئلة کثرت‌گرایی دینی بیش و کم رهیافت درون دینی است. همچنین است روی‌آورد استاد در توصیف و تبیین اجتماعی بودن انسان؛ و این امر را می‌توان از مواضع رخنه در روش‌شناسی مطالعات استاد دانست.

تفکر نقادانه

اما مهم‌ترین ضلع در روش شناسی مربوط به اندیشة کلامی استاد مطهری را می‌توان روحیه نقدپذیری و توان نقد روشمند ایشان دانست. با یادآوری اصل نخست «کارکرد روش‌شناختی تصورات» تصور ایشان از نقد قابل تأمل است: «قوه نقادی و انتقاد کردن به معنای عیب گرفتن نیست. معنای انتقاد، یک شیء را در محل قرار دادن و به وسیلة محک زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است.»

پایبندی به منطق و برهان و برخورداری از آزادگی، استاد را به اخذ رویکردی نقادانه سوق داده است. از آثار این رهیافت را می‌توان شکل‌گیری شک و تردید سازنده دانست که در نهایت به تحکیم عقاید دینی می‌انجامد. استاد به همین دلیل، کسانی، چون فخر رازی را می‌ستود: «رازی همیشه تشکیکاتش مفید و نافع بوده است؛ یعنی سبب شکافتن مسائل شده و خیلی هم از این راه کمک کرده است.»
استاد مطهری به همین دلیل در عین شیفتگی و تمجید از مواضع نیکو و محاسن حوزه‌های علمیه از وضعیت آن‌ها با آزادگی کامل انتقاد می‌کرد. ایشان در مقام نقد به اصل مهم اخلاقی و روش‌شناختی مسبوقیت نقد بر فهم پایبند بوده است و کسانی را که براساس فهم ناقص و تقریر نادرست به نقد آرا می‌پردازند؛ با تعبیر «خود می‌کشی و خود تعزیه خوانی» نکوهش می‌کرد و گریز از طرح صحیح مسئله را رسوایی ماتریالیست‌ها می‌دانست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر