مردی بدون سایه اثری از علیرضا رئیسیان در مقام نویسنده و کارگردان با حفظ سمت تخصصیش یعنی تهیهکنندگی است. تم داستانی فیلم سوءظن است که بر پایه تعلیق خیانت پرورش پیدا میکند و تا انتقام پیش میرود.
داستان اصلی به مسئلهی بسیار جذاب سوءظن میپردازد که به علت توجه به حساسیت بالای جامعه و پرداختن بیش از اندازه به آن، درناخودآگاه همهی افراد به خصوص قشر متوسط جامعه حضور دارد و از کنار هم قرار گرفتن چند المان مشکوک این موضوع به ذهن متبادر میشود. فیلم در پی مطرح کردن این اشتباه رایج در جامعه و نتایج آن است.
خرده روایات فیلم، نصفه و نیمه رها شده و بلاتکلیفند. آنقدر که مشخص نمیشود اصلا چرا هستند. مخاطب فیلم تا انتها از خود میپرسد که برادر دختری که سوژه فیلم مستند ماهان است چه نقشی درفیلم دارد؟! او هر چند سکانس یکبار میآید و اذیتی و تهدیدی نثار ماهان وخانوادهاش میکند و بدون هیچکارکردی از فیلم بیرون میرود. نمونه دیگر این رها شدن خرده روایت خورشید و سرنوشت پرونده مرگ دختر در مهمانی است.
اشتباهات فرمال بزرگترین نقطه ضعف فیلم است. اشتباهاتی که نه تنها کارگردان بلکه دیگر عوامل فیلم به ویژه فیلمبردار و تدوینگر نیز در آن درگیر شدهاند.
به طور مشخص در اینجا کلیپ ساخته شده توسط برادر زن فواد مورد نظر نگارنده است. جایی که فواد درحال فیلمبرداری از سایه است. دوربین دارد تصویر فواد را درحال فیلمبرداری از سایه نشان میدهدکه در این حالت قاعدتا میبایست در تصویر فواد حضور داشته باشد، اما درکمال تعجب اینگونه نیست. یا نمایی که دوربین از پایین از سلفی گرفتن این دو تصویر میگیرد. طبعا لازمه اینکار اینست که برادر زن فواد روی زمین در یک قدمی این دو خوابیده باشد که اینطور هم نیست و به طور کلی این اشکالات فیلم خندهدار است. همین لکنت فرمال درسکانسهای انتهایی فیلم و درجایی که دنیای واقعی و خیالی هامون با یکدیگردرهم میآمیزد، تکرار میشود و بیننده را کاملا سردرگم میکند.
فضاسازی در فیلمهای اجتماعی، چون مردی بدون سایه ماحصل نگاه کارگردان به اجتماع است. میشود زاویه نگاه ایشان را در تفاوت بین فضاهای اجتماعی در کاتهای مکرر رفت و برگشتی در اسپانیا و ایران مشاهده کرد. ایران کشوری با ماشینهای زیاد و بوقهای وحشتناک و مردهای عصبانی و زنان فیس و افادهای و برادران غیرتی است، اما اسپانیا کشوری آرام و درحال جشن و سرور با آتشبازی و مناسب برای راه رفتن است. حال در میان این راه رفتنها نامانوس حرفهایی است که بین زن اسپانیایی شکست خورده در عشق و سایه مطرح میشود. حرفهایی از جنس توصیههای اخلاقی مادربزرگانه. کارگردان محترم ظاهرا فکرکردهاند که اگر کلیشهها و شعارها به زبان اسپانیایی بیان شوند دیگر شعار نیستند.
در پایان باید گفت مردی بدون سایه فیلمی با ساختار بسیار ضعیف، ولی با دغدغهای بسیار شریف و مهم است. دغدغهای که در بسیاری از فیلمها به دام خیانت افتاده، اما در این فیلم به خوبی مرز خود را با خیانت مشخص کرده است. فیلمی که اشتباهات مکرر در داستانگویی و لحن، آن را از نفس انداخت است.