سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: در توضیح حرفم باید اشاره کنم به اینکه روایتهای ادبیات ما از دفاع مقدس (بهویژه در داستان کوتاه و رمان) مسیری خاص را از همان دهه ۶۰ شروع کرده و تا امروز پیش آمده است. تقسیمبندیهای مختلفی در مورد آثار این حوزه ارائه شده که به نظر نگارنده، علمیترین آنها تقسیم آثار به سه دوره است. دوره اول، آثاری که در سالهای جنگ تا پایان دهه ۶۰ خلق شدند - و طبیعتاً ویژگیهای متناسب با حال و هوای خیزش و انگیزش دفاع مقدس داشتند ـ دوره دوم، آثار دهه ۷۰ و دورانی که آسیبهای ثانوی جنگ دامن کشور را گرفت و در نهایت دوره سوم که تقریباً از اوایل دهه ۸۰ آغاز شد و به دنبال ارائه خوانشی جدید از جنگ بود؛ خوانشی چالشی که در آن مطالبی ضدجنگ مطرح میشود و حتی ابعاد سیاسی جنگ ایران و عراق، به سوژههای اصلی تبدیل میشود.
در حوزه روایت، به دلیل ارتباط تنگاتنگی که فرم و محتوا دارند، ساختار روایتها نیز در این سه دوره متفاوت بودند. بحث این مطلب، توضیح مفصل این سه گانه نیست بلکه میخواهم از ورود به عصری جدید صحبت کنم که «خط مرزی» را یکی از نمونههای آن میدانم. پس از دوره سوم، روایتهایی خلق میشود که نویسندگان آن تجربه مستقیمی از جنگ ندارند و از نظر احساسی، تحت تأثیر آن نیستند. آنها خوانشی از جنگ را که نسل درگیر با آن ارائه کرده، در ترازوی تحلیل قرار میدهند و روایت خلق میکنند. این نسل به ساختارهای روایی جدید مسلطتر است و آثاری عمیقتر در این حوزه خلق میکند.
داستانهای مجموعه مورد بحث را میتوان از زوایای مختلف، بهعنوان یک نمونه از این جریان مورد بررسی قرار داد:
زمان مطالعه کتاب، اول از همه ظاهر جذاب آن مخاطب را دعوت میکند. جلد مبتکرانه و ساده، صفحههای برش خورده که به جلد حال و هوای متفاوت دادهاند، تنظیم و صفحهبندی و در نهایت فونت جذاب و رنگ خاص متن، تجربه دیداری جذابی از مطالعه کتاب را به خواننده ارائه میدهد.
دومین ویژگی مهم کتاب که از همان صفحات ابتدایی با مخاطب همراه میشود و تا پایان او را همراهی میکند، جنس و نوع خاص شخصیتهای آن است. این شخصیتها آنقدر زنده و به اصطلاح گوشت، پوست و استخواندار هستند که برای مخاطب، تجربه زیستی فراهم میکنند. باوجود آنکه داستانها کوتاه هستند و خواننده از داستان دفاع مقدس، توقع تقسیمبندی شخصیتها (به خودی و غیرخودی) و حضور تیپهای آشنا را دارد، اما با اشخاصی مواجه میشود که آنها را در خلال داستانها، بهاندازه کسانی که در دیدارهای روزمره ملاقات میکند، میشناسد. در این داستانها حتی نیروهای عراقی هم «دشمن بعثی» و «کافر» نیستند، بلکه حیات مییابند و قابللمس و قابلباور میشوند. این یکی از مهمترین ویژگیهایی است که در روایتهای عصر جدید شکل میگیرد!
فرم و ساختار در داستانها مهم هستند و هر داستان کوتاه از مجموعه، شکلی متفاوت از روایت را ارائه میدهد. راویان متفاوت میشوند و زاویه دیدها، حالوهوا و فضای داستان فرق میکند. هر چند در تمام صفحات، احوال خاکستری، غمانگیز و غبارآلود جنگ حفظ میشود؛ اما هر داستان بنا به سوژه خود، جو متفاوتی از آن دنیای یکسان ارائه میدهد. از «گل یخ» تا «دیدگاه» و از «کنسروهای خونی» تا «قنات» میتوان تفاوت این فضا را درک کرد. داستان «قنات» با اینکه از مجموعه داستانهایی با همین موضوع به این کتاب راه پیدا کرده، ولی باز هم با جنس داستانهای آن جور است.
در مجموع میتوان تعبیر عامیانه و کارگاهی «آثار تمیز و بدون حشو» را در مورد داستانهای این کتاب استفاده کرد و از به کار رفتن ابزارهای قوی داستاننویسی در شکلگیری آنها لذت برد. از نظر محتوایی، تعادل میان «سیاهی و تاریکی» و «روشنایی و خوشی» در داستانها بهخوبی رعایت شده و نه از آن فضای سیاه مسلط بر رمانهای جنگ جهانی دوم خبری هست و نه از خوشبینیها و سفیدنماییهای مرسوم در داستانهای نسل اول این حوزه!
تأثیری که مطالعه «خط مرزی» روی حال و هوای ذهنی من گذاشت را نمیتوانم نادیده بگیرم و هر مخاطبی، بهروشنی به این نتیجه خواهد رسید که بعد از اتمام ۱۲۶ صفحه این کتاب، با «کشف»ی در حوزه این روایتها و این جنگ روبهرو شده است که برای مدتی، فکرش را مشغول خواهد کرد. ابتکار عمل و قدرت ساختار، علت اصلی این موفقیت در نگارش، ویرایش و بازنویسی مجموعه بوده است و میتواند به عنوان الگوی مناسبی برای نویسندگان نسل چهارم جنگ معرفی شود.