وقتی گوش کسی بدهکار فریادهای اعلام فساد در فوتبال نیست باید هم منتظر عواقب تلخ آن بود. هم باید نشست و هم دید که درست پیش از آغاز فصل چگونه بینی سرمربی یک تیم توسط یک دلال شکسته میشود و آقایان فدراسیوننشین فقط و فقط نگاه میکنند. فوتبال ایران میدان تاخت و تاز دلالها و لیدرهای معلومالحال شده، همانها که هر طور دلشان بخواهد این روزها میتازانند. همانها که بازیکنان بیکیفیت را با مبالغ بالا به باشگاهها قالب میکنند. کسانی که تصمیم میگیرند سکوها را علیه بزرگ و کوچک فوتبال بشورانند و تحریک کنند. فساد از این بالاتر هم سراغ دارید؟
فلان دلال سر تمرین یک تیم لیگ برتری یکی از بااخلاقترین، کارآمدترین و فنیترین مربیان لیگ برتر را مورد حمله قرار میدهد و بعد هم راستراست برای خودش میچرخد بدون اینکه کسی در این فوتبال بتواند به او بگوید بالای چشمت ابرو است.
این اوضاع فوتبالی است که همه منتظر شروع آن هستند و کسی نیست از این خیل عظیم بپرسد شروع شود که چه، چه اتفاق خارقالعادهای قرار است بیفتد؟ دلتان برای لیدرهای معلومالحالش تنگ شده یا جیب دلالهای بیپول ماندهاش؟ یا نه بدتر از همه اینها دلتان برای هنرنمایی مدیریتی امثال فتاحی، بهاروند و طالقانی به ریاست تاج تنگ شده است؟
فوتبالی که لیدرها و دلالها برایش تصمیم بگیرند عاقبتی جز این هم نخواهد داشت و این تنها بخش کوچکی از فساد بزرگی است که این رشته بیتالمالخور درگیر آن است. امروز بینی شکسته رضا مهاجری، سرمربی تیم نساجی گویای این واقعیت است که نه فدراسیون، بلکه این دلالها هستند که تصمیم میگیرند فوتبال چگونه اداره شود. پیش از این هم لیدرها با خط دادن به سکوها چندین بار قدرتنمایی کرده بودند که بله این ما هستیم که فضای ورزشگاه را مدیریت میکنیم و به هر سو که دلمان بخواهد میبریم. فدراسیون و سازمان لیگ هم در این میان کشکی بیش نیستند. ما هستیم، حتی اگر فدراسیون دستور انحلال کانون هواداران باشگاهها را صادر کرده باشد.
اتفاق تلخی که در جریان تمرین تیم نساجی رخ داد، قدرتنمایی دلالهایی بود که این روزها هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند و حالا هم با این حرکت به تمام فوتبال اعلام کردهاند که حواستان باشد مخالفت با ما یعنی مشت و لگد و توهین. یعنی بینی شکسته و اگر جلوتر بروید حتماً اتفاقات دیگری هم در راه است. کسی چه میداند این قوم حتماً برای خودشان نوچههایی هم دارند که در مواقع لزوم فرامین اوستا را اجرا کنند و شکمی را سفره یا گوشی را بپیچانند.
این واقعیت فوتبالی است که منتظر شنیدن سوت آغاز آن هستیم. فوتبال فاسدی که مطلوب دلالها و لیدرها برای تاختوتاز، خودنمایی و سرکیسه کردن مدیران است، مدیرانی که به بیتالمال دستدرازی میکنند و در برابر زیادهخواهیهای این قماش تسلیم میشوند. البته فراموش نکنیم که همین مدیران از قبل حضور همین لیدرها و دلالها به نان و نوایی میرسند که در مواقع عادی خواب آن را هم نمیبینند.
به آنچه این روزها در حاشیه لیگ شروع نشده فوتبال ایران رخ میدهد، بیشتر دقت کنید. این همه توهین، تحقیر و درگیری فقط برای چند روز. برای لیگی که همه میدانیم هیچ اتفاق مثبتی برای ورزش ایران به همراه ندارد. اتفاقات تلخی که اگر بیشتر به آنها دقت کنیم، حتماًحتماً دیگر منتظر شروع چنین رویداد اسفناکی نخواهیم بود که اگر خوب دقت کنیم، میتوانیم به راحتی به این نتیجه برسیم که از سر شوق و ذوق بیهوده علاقهمندان به فوتبال این لیدرها هستند که روز به روز عربدهکشتر میشوند و این دلالها هستند که روز به روز با پول مردم ثروتمندتر و جریتر از قبل میشوند تا جایی که حتی بزرگان فوتبال را هم مورد تاخت و تاز قرار میدهند. پس آیا واقعاً باید منتظر شروع این فوتبال سرتاپا فساد بود؟ به چه قیمتی؟ به قیمت توهین و ضرب و شتم بزرگان فوتبال؟ این فوتبال تعطیل بماند، بهتر نیست؟ حداقل خیالمان راحت است که حرصوجوش بیهوده نمیخوریم و خطر جانی رفتن به ورزشگاه و حضور در میان لیدرها و دلالها را به جان نمیخریم. آقایان که جلوی چشمهایشان را گرفتهاند و در گوششان هم پنبه کردهاند، پس ما چرا برای شروع فوتبال دست و پا بزنیم؟!