کد خبر: 963384
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۰۷
مرتضی شمس‌آبادی
سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: رمان تاریخی و اساساً رمان، بستری بسیار مناسب و جایگزینی به مراتب بهتر از کتب تاریخی برای نقل و تدریس تاریخ است. برای این‌که تاریخ را بیان و تحلیل و نکات آن را به مخاطب گوشزد کنیم و در ضمن، این راه را برای او باز بگذاریم تا خودش قضاوت کند و تصمیم بگیرد و برداشت خود را از آنچه بر زمان گذشته است، داشته باشد.
محمدرضا شرفی‌خبوشان با رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» زبان و کلام زمان پهلوی خود را به ما نشان داد و تا حدی، عشق و تاریخ را در کنار هم در قالب این کتاب ریخت و حالا با اثری به مراتب بهتر از رمان ذکر شده و با دستی پر به سمت مخاطب آمده است.

رمان جذاب، خواندنی و فوق‌العاده «بی‌کتابی» روایت داستان زندگی ما در گهواره تاریخ است. ما می‌شویم میرزا یعقوب خاصه فروش و می‌رویم به زمان مظفرالدین شاه و شروع می‌کنیم به کندوکاو و تلاش برای پیدا کردن معشوقی که عمری با بوی آن نفس کشیده و زندگی کرده‌ایم. «بی‌کتابی» هم مانند «عاشقی به سبک ونگوگ» روایتی عاشقانه را در خود دارد، منتها معشوق ما این بار از جنس کاغذ و واژه‌هاست. این بار قرار است با کتاب‌ها عشق بازی کنیم و معشوق خود را از سلطه سیاستمداران زمان بیرون بکشیم. مگر می‌شود عاشق کتاب و خواندن و مطالعه بود و این رمان را نخواند؟

مگر می‌شود استاد تاریخ بود و تاریخ را دوست داشت و داستان این کتاب را زمزمه نکرد؟
«بی‌کتابی» به بیماری تاریخ نگاری مبتلا نشده است. بعضی نویسندگان محترم که به رمان تاریخی رو می‌آورند یا داستانی را می‌خواهند در بستری از تاریخ روایت کنند، آن را با تاریخ نگاری و همان کتب تاریخ دانشگاهی اشتباه می‌گیرند و شروع می‌کنند به بافتن و گفتن و خواندن آنچه و آنکه بود و نبود و آنچه کرد و نکرد. رمان تاریخی، باید به نرمی بازه‌ای از زمان و تعدادی از شخصیت‌ها را در نظر بگیرد و به همان‌ها و در مسیر و خطی مشخص بپردازد. نویسنده نباید با تعدد شخصیت‌ها، زمان‌ها، روایت‌ها، حوادث و کنش‌های تاریخی مخاطب را سرگردان کند و در انتها خواننده را بدون اینکه چیزی را به یاد داشته باشد و گوهری به دست آورده باشد از رمان خود بیرون کند؛ کماکان که چنین رمان‌هایی داریم!

اما خوشبختانه «بی‌کتابی» به رغم فلش بک‌ها و بازگشت‌های روایی، تقریباً به خوبی به اکثر شخصیت‌ها می‌پردازد و مکان و زمان را برای ما به تصویر می‌کشد و داستان خود را روایت می‌کند و در انتها با پایان بسیار خوب و زیبایی که دارد، خواننده نه تنها از خواندن این رمان پشیمان نمی‌شود، بلکه لذتی بیشتر خواهد برد و آنچه را که پیش از این در کتاب خوانده است برایش تثبیت می‌کند. این از ویژگی‌های پایان خوب یک رمان است که «بی‌کتابی» از آن بهره‌مند شده است. ناگفته نماند نثر و واژگان در این رمان، به علت زبان تاریخی که در خود دارد، خیلی روان نیست و نباید انتظار داشت صفحه‌های رمان را به سرعت پشت سر هم گذارید و به پایان ببرید، لذا باید واژه به واژه خواند و از توصیف‌های زیبا و تصویرسازی‌های جالب کتاب لذت برد. شرفی‌خبوشان به خوبی و بسیار حرفه‌ای که نشانگر تخصص، دقت و زحمت فراوان ایشان است، نثری تاریخی و زبانی یکنواخت را به ما ارائه می‌دهد. یکنواخت بدین منظور که زبان رمان از ابتدا تا آخرین صفحه یکی است و این موضوع برای چنین گویش تاریخی مظفرالدین شاهی‌ای، بسیار سخت است و هرکس از پس اینگونه نوشتن بر نخواهد آمد و کار هرکس نیست و اصولاً تاریخی نوشتن و از تاریخ گفتن و رمان نوشتن در این باب، کار هر کس نیست و هرکس را بدین بزم جای نیست!

در قسمتی از «بی‌کتابی» می‌خوانیم:
«این وطن را می‌خواهم چه کار وقتی دست یک عده دزد و عمله جهال سفاک است؟ مگر از دست این‌ها می‌شود ایران را خلاصی داد؟ کی خلاصی دهد؟ یک مشت جهال دیگر بیایند جای یک مشت جهال دیگر را بگیرند، بدتر از قبلی‌ها؟ کی دانشش را دارد که این مملکت را اداره کند؟ کو دانایی؟ کو عشق به کتاب؟ کتابدار ما که دزد باشد، قضیه معلوم است. این اجنبی‌ها که پیشرفت کردند، بی‌خود نیست. چون کتاب دوست دارند.» در انتها از نویسنده عزیز قدردانی و تشکر و توصیه می‌کنم خود را از لذت خواندن این رمان خوب محروم نکنید که گوهری است که، چون به دستش نیاوری از دست داده‌ای.
«بی‌کتابی» اثر محمدرضا شرفی‌خبوشان را شهرستان ادب در ۲۶۰ صفحه به چاپ رسانده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار