سرویس سیاسی جوان آنلاین: انتشار بیانیه گام دوم در بهمن ماه ۱۳۹۷ و در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی باب تازهای را در دفتر انقلاب اسلامی گشود که تحقق و بسط آن نیازمند مداقه و مباحثه است. به همین جهت برای تبیین بخشهایی از بیانیه گفتوگویی با دکتر علی آدمی، مدیر گروه روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی ترتیب دادیم. ایشان تأکید داشت پیش از پرداختن به جزئیات و راهکارهای بیانیه بایستی کلیت آن را تبیین کرد تا کاملاً فهمانده شود گام دوم در کجای پازل انقلاب اسلامی و مراحل پنجگانه آن قرار دارد و اصلاً چرا باید بدان پرداخت. دکتر آدمی معتقد است این بیانیه بیش از هر چیز یک بازخوانی معنایی از گفتمان انقلاب اسلامی و دالهای آن است که تلاش دارد دالهای انقلاب را به مسئله علم و اقتصاد نزدیکتر سازد و کاستیهای گام اول را جبران کند. مشروح این گفتگو در ادامه از نظر میگذرد.
جناب دکتر به نظر شما بیانیه گام دوم چه معنایی دارد و چرا باید در ۴۰ سالگی انقلاب آن هم از سوی مقام رهبری صادر شود؟
گفتمانها به دو دلیل رو به افول میروند: ۱) قدرت تبیین و توضیح مسائل را از دست میدهند و ۲) نظریات رقیب قدرت تبیینکنندگی پیدا میکنند؛ از این منظر گام دوم یک ضرورت در دهه پنجم و در آستانه دوران بلوغ انقلاب اسلامی بود، چراکه هم به لحاظ ساختارها و انسجام درونی باید مجدداً گفتمانسازی صورت میگرفت و هم بایستی به عدهای که چه در داخل و چه در خارج تعارضات و تناقضاتی را نسبت به جمهوری اسلامی بیان میکردند، پاسخ داده میشد. در واقع گام دوم یک گفتمان معنابخش و تکمیلکننده در دهه پنجم انقلاب اسلامی است. گفتمانی به نام انقلاب اسلامی در سال ۵۷ پیروز میشود. این گفتمان عملکردی را در طول ۴۰ سال گذشته به ارمغان میآورد و چالشهایی نیز در راهش سد میشود، این گفتمان دالهای مرکزی دارد و مبتنی بر این دالهای مرکزی مفصلبندیهای مختلفی را در حوزههای گوناگون شکل داده است. خیلی ضرورت داشت پس از ۴۰ سال که معمولاً به عنوان دوران بلوغ و تکامل از آن یاد میشود برگردیم و ببینیم آن دالها دقیقاً در کجا قرار گرفتهاند و آیا مفصلبندیها شکل گرفته در سالهای گذشته نسبت به سایر دالها و دال مرکزی به درستی تعریف شدهاند یا نه چراکه اساساً انقلاب اسلامی با گفتمان و ایدهای زنده است که مدتی بود که در آن تشکیکاتی شده بود و برخی میگفتند انقلاب اسلامی اصلاً گفتمان نیست بلکه ایدههای پراکنده و دغدغههایی است که انقلابیون در سال ۵۷ مطرح کردند و لزوماً نمیتوانیم آنها را در قالب یک چارچوب مفهومی و گفتمانی قرار دهیم، بخشی از ناکارآمدیها و سوءمدیریتها هم این مدعا را تقویت کرده بود، پس ضرورت داشت یکبار دیگر این گفتمان را بازخوانی کرد و مجدد دالهای گفتمان آن را تقویت کرد و مشخص شود آیا گفتمان انقلاب اسلامی پس از ۴۰ سال همچنان از همان دالهای قبلی پیروی میکند یا دالهای جدیدی دارد و چه کسی برای نوشتن آن بهتر از رهبر انقلاب که به عنوان کشتیران انقلاب با عباراتی دقیق گفتمان انقلاب و دال مرکزی آن را بیان و نسبت آنها با دالهای مختلف را مجدد بازتعریف کردند و نشان دادند انقلاب اسلامی یک چارچوب معنایی و مفهومی دارد که در آن نسبت انسان با هستی، اخلاق، توسعه، جهان بینالملل و جهان آخرت، نسبت اقتصاد و فرهنگ، سیاست، دولت و مردم، نسبت شهروندان با حاکمیت، نسبت انقلاب اسلامی و دفاع از خود، نسبت مردم و دشمن و امثال اینها به طور هدفمند مشخص است. یعنی انقلاب اسلامی نسبتش به توسعه، دشمن، روابط خارجی، تنظیم رابطه با همسایگان، غرب، سبک زندگی و... مشخص است که اینها در کنار هم یک مانیفست تشکیل میدهد؛ لذا در رهبری به دنبال این هستند که جا بیفتد، انقلاب اسلامی سیستم و چارچوب معنایی است که میتواند مفاهیم مختلف را بیان و نسبتهای آنها را با یکدیگر تعیین کند. همانطور که گفتم این همان نقاط تشکیکی بود که روشنفکرنماها و دشمنان انقلاب اسلامی به آن دامن میزدند و تحلیل میکردند انقلاب اسلامی مفاهیم خود را از دست داده و دیگر ایده مرکزی ندارد. گام دوم نشان داد نه اینطور نیست و ما یک انقلاب با یک گفتمان مشخص و قوی هستیم که در حوزههای مختلف وحدت معنایی ایجاد کرده است. بیش از همه به نظر من رهبری سعی کردند این نسبتهای معنایی و مفهومی را توضیح دهند که بسیاری از ایدئولوژیهای موجود قادر به توضیح آن نیستند. مثلاً سوسیالیست وقتی میخواست نسبت توسعه و بورژوازی و خرده بورژوازی و پرولتاریا را توضیح دهد دچار افت میشد یا وقتی میخواست نسبت اخلاق و معنویت و ابعاد غیرمادی شهروندی را توضیح دهد دچار افت میشد؛ لذا در یک جمله میتوان گفت گام دوم جوابی است به آنهایی که دم از فروپاشی معنایی انقلاب اسلامی میزدند.
در بیانیه گام دوم ناظر به ۴۰ سال گذشته بیان شده است که انقلاب اسلامی در عین آمادگی برای اصلاح خطاهای خویش، در اصل ایده خود تجدیدنظرپذیر نیست. با توجه به تعریفی که از بیانیه گام دوم ارائه دادید، این عبارت را چگونه تحلیل میکنید.
یکی از ویژگیهای مثبت بیانیه گام دوم این است که توأمان با اینکه برای مخاطب جوان خود راه رفته را تبیین میکند به روشنی روند آینده را روشن و منطق آن را هم مشخص میسازد. این منطق تجدیدنظر در اصل گفتمان انقلاب را که در سال ۵۷ به رهبری امام خمینی (ره) بنا نهاده شد جایز نمیداند، اما در همین حال خود را انعطافپذیر و آماده تصحیح خطاها میخواند. این یک نکته کلیدی است که انقلاب اسلامی به دنبال تجدیدنظرطلبی در مبانی خود نیست و لذا آنچه به عنوان آسیب و نقطه ضعف مشهود است ناشی از فاصله گرفتن از مبانی و ایده اصلی گفتمان انقلاب است و برعکس کسانی که این گفتمان را مانع اصلی توسعه در ایران میخوانند این گفتمان به شرط تصحیح خطاها، اصل و اساس توسعه است. بر اساس همین منطق رهبر انقلاب در بیانیه یکسری از دالها مثل اقتصاد، علم و عدالت اجتماعی را نسبت به سایر دالها پررنگتر کردهاند که نه به معنای گذر از دالهای سابق بلکه به عنوان تغییر و تصحیح و اولویتبندی است. در نتیجه رهبر انقلاب نشان دادند که در عین وجود خطاهایی در گذشته، رو به آینده هستیم و برخلاف انقلابهایی مثل روسیه، چین و فرانسه که تقریباً در همان سالهای اولیه انقلاب، گفتمان انقلابیشان عوض شد و از آن دور شدند، انقلاب اسلامی همچنان به گفتمان اولیه خود پایبند است و برخلاف بعضیها که سعی دارند در انقلاب اسلامی مثل سایر انقلابها دوران ترمیدور (بازگشت) را بیابند و ثابت کنند انقلاب بازگشت دارد، اصلاً چیزی به نام ترمیدور نداریم. بیانیه گام دوم ثابت میکند مدعای نظریهپردازان انقلاب و نظریه ابنخلدون مبنی بر افول حکومتها در ۴۰ سالگی و از بین رفتن عصبیتها و اتحادها در این دوران، برای انقلاب اسلامی صدق نمیکند. رهبری دقیقاً در مقابل این نظریات مفهومسازی میکنند و با خطاب دادن نسل جوان مانع این تحلیلها شده و با بالاتر خواندن جوانان امروز از جوانان اول انقلاب به آنها روحیه و انگیزه داده و آیندهای روشن را پیش چشمانشان میگذارد تا انقلاب را همچنان در اوج نگاه دارد. این خیلی مهم است که ما همراه با رهبر انقلاب، انقلابگری را بازتعریف کنیم.
این انقلابیگری چه ویژگی بارزی دارد؟
عقلانیت ویژگی بارز آن است که در جای جای صحبت رهبر انقلاب نیز رد آن را میبینیم. ایشان میگوید ما هر جا ایدئولوژیک عمل کردیم این عین عقلانیت است. ما اگر جایی حرفهای انقلابیگری زدیم اینها مصداق عقلانیت است. ما باید گفتمانسازی عقلانیت را انجام دهیم. امروز متأسفانه گفتمان غربی غالب شده و حرفهای انقلابی ما را به عنوان ایدئولوژیک و غیر علمی و عقلانی تعبیر و حرفهای فوقالعاده افراطی و ایدئولوژیک خودشان را به عنوان گفتمان عقلانی معرفی میکنند. عقلانیت یکی از مفاهیمی است که رهبری در گفتمانسازی انقلاب اسلامی از آن یاری میگیرند تا ساخت درونی قدرت را مستحکم کنند؛ لذا باید روی عقلانیت صحبت کنیم و عقلانیت انقلاب اسلامی را تبیین و جا بیندازیم تا همه بدانند که کنشگریهای ما چه آنجا که دفاع و چه آنجا که مذاکره کردیم، بر اساس عقلانیت است.
یکی از نکات مطرح شده در گام دوم اشاره به شروع انقلاب اسلامی از نقطه صفر است. اشاره به نقطه صفر چه پیامهایی دارد؟
رهبری نکته دقیقی را فرمودند و گفتند ما تجربه تاریخی این نوع حکومت را نداشتیم و از صفر شروع کردیم. انقلاب اسلامی بعد از حکومت حضرت علی (ع) و امام حسن مجتبی (ع) اولین حکومتی است که بر اساس تفکرات شیعی تشکیل شده و در پی ایجاد دولت اسلامی است. این نکته مهم است، ما در دورهای انقلاب کردیم که تمام سبک زندگی غربی و شرقی بود و ما، چون نمیخواستیم بر محور چپ و راست زندگی را بنا کنیم و معتقد بودیم هر دو منحط هستند و تنها راه روشن رجوع به قرآن است از نقطه صفر شروع کردیم که خیلی معنا دارد و از طرفی توجیهی بر بسیاری از خطاهای ما در گذشته است. خیلی از ایدئولوژیها در طول تاریخ با صحیح و خطا جلو آمدند؛ غرب خیلی هزینه گزافی داده تا به اینجا رسیده است، فقط قرن بیستمش جنگ جهانی اول و دوم با دهها میلیون کشته است، سوسیالیسم هم همینطور. اگر بنگریم به دورانی که انقلاب اکتبر روسیه اتفاق افتاد و استالین و لنین بر سر کار آمدند و جوخههای مرگ و تفتیش عقاید را بنا کردند، متوجه میشویم که روسیه هم به راحتی به امروز نرسیده است. چین و الجزایر هم همین است. این ایدئولوژیها با هزینه گزافی به اینجا رسیدند. از طرفی اشاره به نقطه صفر بُعدی از مظلومیت نظام هم است که هنوز ۴۰ سال از انقلاب نگذشته با وضع امروز نظامهایی که سابقه چندین ساله دارند و چند برابر هزینه دادند سنجیده میشود. اگر هزینههایی که ما دادیم تا به اینجا رسیدیم را با ۴۰ سال اول انقلابهایی که نام بردم مقایسه کنید به جد میشود گفت هزینهای که ما پرداخت کردیم به مراتب کمتر از آنهاست. اینکه از نقطه صفر شروع کردیم البته به این معنا نیست که هیچ چیزی نداشتیم، ما مفاهیم کلی را از اسلام داشتیم، اما در قرن بیستم میبایست با یک ساخت مدرن سراغ اینها میرفتیم و از آنجا که این ساخت وجود نداشت و تجربهای هم درباره آن نداشتیم، مجبور بودیم خودمان آزمون و خطا کنیم، چون نمیخواستیم دین یا دنیا را از دست بدهیم، نمیخواستیم توسعه داشته باشیم، اما دین را از دست بدهیم. اینها کارهای سختی است و برای رسیدن به آن باید همانگونه که رهبری فرمودند قلههای دانش را فتح کنیم؛ لذا طبیعی است که به سرعت غرب در پیشرفت، نرسیم، چون در زمانی که غرب در اوج دانش و تکنولوژی بود شاهان قاجار و پهلوی ما به دنبال چه بودند و حالا فقط ۴۰ سال است که میخواهیم این عقب ماندگی را جبران کنیم و خب خیلی سخت است. ما زمانی که انقلاب کردیم غرب در اوج پیشرفت بود ولی ما تازه میخواستیم شروع کنیم. این عقب ماندگی به ما میفهماند که باید سرعت بیشتری بگیریم. تبیین نقطه صفر به نظرم کار مهمی است و جا دارد به این سؤال بپردازیم که اصلاً چرا در سال ۵۷ در نقطه صفر قرار داشتیم؟ مگر پهلویها و قاجارها چه کردند؟ نقطه صفر به ما میفهماند هر آنچه قبل از انقلاب بوده نه بر اساس بوم ایران و در راستای خودکفایی و استقلال بلکه بر اساس وابستگی بوده است و آنچه در عرصههای مختلف از سبک زندگی تا علم و دانش و فناوری پیاده میشد نه بر اساس نسخه داخلی بلکه بر اساس نسخهای بود که شرق و غرب برای ما میپیچیدند. خب ما همت کردیم که از سال ۵۷ ایرانمان را با یک نسخه بومی بسازیم و از این نظر در نقطه صفر بودیم؛ لذا اگر کسی میخواهد انقلاب اسلامی را نقد کند باید به این نقطه صفر توجه کند و آن را پایه نقد و بررسیاش بگذارد.
وقتی به بیانیه گام دوم مینگریم گویا برخی مسائل مثل هنر، زنان و هویت جایشان خالی است. آیا واقعاً این برای بیانیه یک ضعف است یا نه به گونهای دیگر باید آن را تحلیل کرد؟
به نظر من بیانیه یک بیانیه کامل است و تمام مفاهیم پایهای را که برای توسعه همه جانبه کشور بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی به آن نیاز داریم، در بر میگیرد. منتها باید این را در نظر داشته باشیم که گام دوم یک مسئله شناسی جدی از انقلاب اسلامی است و مسئلهشناسانه وارد موضوعات شده و راهکارها را ارائه داده است. به نظر من رهبری سعی کردند یک مخرج مشترکی از گفتمانهای رقیب بگیرند و با توجه به تاختهای آنها به گفتمان انقلاب اسلامی، این بیانیه را نوشتهاند. گام دوم یک جدول SWOT دقیق طراحی شده است. فرصتها، نقاط قوت، نقاط ضعف و چالشها در آن وجود دارد و از این نظر یک متدلوژی نقد است برای کسانی که میخواهند انقلاب اسلامی را نقد کنند و به منتقدان میفهماند که باید در کنار دیدن ضعفها، فرصتها، چالشها و نقاط قوت را هم ببینند، شخص ایشان هم همین کار را کردند و با شجاعت ضعفها را بیان داشتهاند؛ لذا بیانیه فراتر از پرداخت به مسائل مصداقی است که شما اشاره کردید. در واقع میتوان این مسائل را در قالبهای کلانتری مثل تمدن نوین اسلامی، دولت اسلامی و جامعه اسلامی که در بیانیه به آنها اشاره شده است، جستوجو کرد. وقتی جامعه اسلامی مطرح میشود خب طبیعتآً بحث زنان، هویت و هنر در آن وجود دارد. قرار نبوده رهبری هر آنچه را که از اول انقلاب با آن درگیر بودیم، در این بیان کند، بلکه ایشان مدلها و مفاهیم کلان را در بیانیه مطرح کردهاند. وقتی ایشان صحبت از عدالت اجتماعی میکند، مگر این بدون دیدن زنان امکان پذیر است؟ بخشی از تحقق عدالت در گرو نگاه عادلانه به شهروندان است که بخشی از این شهروندان زنان هستند یا وقتی به صورت کلان میگویند جوانان و دختران و پسران را تفکیک نمیکنند، یعنی مسئله جنسیت اساساً برایشان مطرح نیست. مسئله گام دوم، مسئله جنسیت نیست. این عدمتفکیک یک پیامی هم دارد؛ به ما میفهماند که در تحلیل مسائل از گفتمانهایی که علیه ما کار میکنند، پیروی و در پازل آنها بازی نکنیم چراکه مباحث مطرح شده، مسائل اصلی جامعه نیستند. اتفاقاً رهبری هوشمندانه از کنار این موارد مطرح شده از سوی گفتمانهای رقیب میگذرند و به نوعی اعلام میکنند که ما اصلاً مشکلی با زنان و مردان نداریم و حرف ما جنسیتی نیست و این جنسیتی بودن را غرب دارد برای ما میسازد.
برخی معتقدند این بیانیه دور از ادبیات فقهی و کلامی است و بیش از هر چیز رهبری تلاش کردند با ادبیات دولت مدرن به مباحث ورود کنند. نظر شما در این باره چیست؟
تأکید رهبری بر مسائلی مثل علم، تکنولوژی، دولت مدرن و اقتصاد از ضرورتهای عصر مدرن است. رهبری میفرمایند ملتی که اقتصاد نداشته باشد ذلیل و حقیر میشود. طبیعتاً ما نمیتوانیم از این مفاهیم بینیاز باشیم. ایشان به عنوان یک رهبر با تجربه، البته بهتر است بگوییم به عنوان با تجربهترین رهبری که شناخت تاریخی و بصیرت عمیقی دارد دالهای انقلاب را به سوی اقتصاد و علم سوق میدهند نه به این معنا که از اهداف و آرمانها فاصله بگیریم، اتفاقاً برای رسیدن به همان آرمان است که باید تمرکزمان را بر علم و اقتصاد بگذاریم. ایشان بارها گفتهاند اگر ملتی به دانش دست پیدا کرد به قدرت هم دست خواهد یافت. سلاح دانش، اقتصاد میآورد. ایشان اشاره کردهاند که هر چقدر ملتی بر امورات دنیا از نظر علمی مسلط شد، میتواند قدرت پیدا کند. بر همین اساس نگاه رهبری در بیانیه گام دوم یک نگاه عملگرایانه است و مطرح کردن این مسائل به معنای فاصله گرفتن از فقه نیست. رهبری تأکید و تکرار میکنند که ما انقلاب اسلامی با همان مشخصههای انقلابی سال ۵۷ هستیم. منتها ضرورت دارد در دوران جدید در درون یک دولت مدرن حرفها و آرمانهایمان زده شود؛ لذا باید بپذیریم، یکسری از مسائل را باید اولویت بدهیم تا به آرمانها و اهدافمان برسیم و یکسری واقعیات را لحاظ کنیم. آرمانگرایی کورکورانه در انقلاب اسلامی معنا ندارد، ما آرمانگرایی توأمان با واقعبینی را پیشه کردهایم و باید واقعیتهای سیاست خارجی، فرهنگی، سیاست داخلی و اقتصادی را دید و در برنامهریزیهایمان لحاظ کرد. پس باید بگویم اینکه گفتمان رهبری کمی از مسائل فقهی و آرمانی فاصله گرفته است اینها یک اولویتبندی و مسئلهشناسی جدید پیرامون موضوعاتی است که امروز برای ما چالش شده است. همانطور که گفتم بیانیه گام دوم یک بیانیه واقعبینانه است و مشکلات جامعه و اقتصادی را دیده است. من فکر میکنم از این به بعد هم رهبری در چارچوب این بیانیه صحبت خواهند کرد و مسائلی مثل امنیت، تقویت نظامی، ثبات سیاسی داخلی و مشروعیت در بیانات ایشان کمرنگتر شده و مسئله اصلی را مسئله نسبت ما با تولید علم و اقتصاد قرار دهند. ما اگر در زمان قاجار عقب افتادیم و عهدنامهها به ما تحمیل شد و در زمان پهلوی به تمامیت ارضیمان خدشه وارد شد به خاطر وابستگی بود که اصل وابستگی هم وابستگی علمی، معرفتی و دانشی است که اگر از آن رها شویم از سایر وابستگیها هم جدا خواهیم شد.
با توجه به توضیحاتی که فرمودید به نظرتان اولین اقدامی که باید در گام دوم انقلاب انجام داد، چیست؟
در مرحله اول باید تبیین درستی از گام دوم ارائه بدهیم و مشخص شود اصلاً گام دوم یعنی چی؟ بفهمیم و برای جامعه توضیح دهیم که گام دوم یک خطابه نیست بلکه نسخه عملی و نظری از انقلاب اسلامی است. در مرحله بعد اولاً باید این بیانیه را تبدیل به جریان کرد که بخشی از این وظیفه بر عهده دانشگاه و دستگاههای عمومی است و ثانیاً بایستی متمرکز شویم بر راهکارهایی که رهبری ارائه کردهاند و آنها را تبدیل به مطالبه عمومی کنیم و نسبت دستگاهها، نهادها و سازمانهای مختلف و حتی مشاغل مختلف را با گام دوم مشخص نماییم.