کد خبر: 957721
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۳۵
در آستانه سفر برخی مقامات دیپلماتیک کشور‌های غربی و همچنین شرقی به کشورمان شاهد تلاش برای آغاز موج‌سازی گسترده رسانه‌ای برای بزرگنمایی نتایج احتمالی این دیدار‌ها در سطح جامعه از سوی برخی رسانه‌های نزدیک به دولت هستیم.
مهدی پورصفا
سرویس سیاست جوان آنلاین: «ترافیک دیپلماتیک». این دو عبارت توصیفی برای روز‌های پیش روی دستگاه سیاست خارجی است، اما سؤال اینجاست که آیا این ترافیک دیپلماتیک دلیلی برای القای یک هیجان زودگذر در فضای روانی و رسانه‌ای کشور است؟
آیا می‌توان انتظار داشت که سفر‌های پیش رو در هفته جاری از جمله سفر نحست وزیر ژاپن و وزیر امورخارجه آلمان منجر به چنان تحولی شود که تغییری در فضای داخلی کشور ایجاد و منجر به گشایشی در اقتصاد و معیشت مردم شود؟

یک مشکل لاینحل که با مذاکره حل نمی‌شود
نگاهی به نوع تحریم‌ها و اتفاقات یک سال گذشته درمنازعه بین ایران و امریکا نشان می‌دهد که پیچیدگی مسائل بین دو طرف آنچنان عمیق و راهبردی است که بدون توجه به سطح میانجیگری امکان حل آن وجود ندارد.
نفوذ گسترده لابی عبری و عربی در فضای داخلی سیاست امریکا، به خصوص در کنگره و حلقه اول مشاوران ترامپ تاکنون جلوی هر گونه تصمیم گیری منطقی در مورد ایران را از کاخ سفید گرفته است.
اتفاقاتی همچون برداشتن تمام معافیت‌های تحریمی در خصوص فروش نفت و قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروه‌های تروریستی وزارت خارجه امریکا نشان دهنده تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی به رغم تمام تکذیب‌ها از سوی شخص ترامپ است.
ماجرا زمانی جالب‌تر می‌شود که در آُستانه سفر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن به تهران که رسانه‌های مختلف از احتمال بالای میانجیگری وی بین ایران و امریکا خبر داده‌اند، وزارت خزانه‌داری امریکا از تحریم ده‌ها مؤسسه و مجتمع فعال در حوزه پتروشیمی ایران خبر می‌دهد.
اقدامی که نشان می‌دهد حتی در آستانه سفر یکی از مهم‌ترین متحدان امریکا به تهران و ارسال پالس‌های گوناگون مذاکره از سوی ترامپ باز هم رویکرد خصمانه نظام تحریمی علیه ایران با تمام قدرت در حال فعال است.
در چنین شرایطی هرگونه امیدی برای سودمندی میانجیگری‌های احتمالی بین دو کشور حتی در بالاترین سطح از بین می‌رود، چرا که هیچ گونه اعتمادی برای آغاز مذاکره و وفای به عهد طرف مقابل برای عمل به نتایج احتمالی را از بین می‌برد.
در طرف مقابل سفر هایکو ماس، وزیر امورخارجه آلمان نیز به تهران به همراه مدیر عامل آلمانی اینستکس چیزی جز تکرار مصوبات مذاکره وی و پمپئو وزیر خارجه امریکا در برلین نخواهد بود.
مذاکراتی که در پایان آن پمپئو تأکید کرد امریکا در صورتی که اینستکس شامل مبادله کالا‌های غیرتحریمی همچون دارو و کالا‌های اساسی باشد، مخالفتی با آن نخواهد داشت. مسئله‌ای که ۱۸۰ درجه با آن چیزی که در ابتدا ایران به دنبال آن بود، متفاوت است.
به این ترتیب به واقعیت پیوستن رویا‌هایی همچون آغاز فروش نفت به شرکت‌های اروپایی و سهل شدن مبادلات مالی در تمامی زمینه‌ها عملاً منتفی خواهد بود. با در نظر گرفتن شرایط فوق می‌توان حدس زد که حداقل انتظار خاصی از سفر‌های دیپلماتیک هفته جاری در آینده نزدیک نمی‌توان داشت. بنابر این تلاش برای بزرگنمایی چنین اتفاقاتی با چه هدفی صورت می‌گیرد؟

وقتی برجام با رسانه‌ها باد می‌شود
واقعیت اینجاست که اتفاقات شش سال گذشته به خوبی نشان داده پیش از آنکه تحولی واقعی در عرصه سیاست خارجی ایجاد شود، روغن ریخته آن نذر فضاسازی رسانه‌ای و روانی در افکار عمومی می‌شود.
به عنوان مثال در روز‌های پس از تصویب برجام سفر‌های متعدد هیئت‌های اقتصادی و پارلمانی به ایران به عنوان معیاری از موفقیت برجام عنوان می‌شد، اما در نهایت با گذشت نزدیک به چهار سال از آن زمان هنوز روشن نیست که سفر این هیئت‌ها چه نتیجه‌ای برای کشور در حوزه اقتصادی و سیاسی به همراه داشته است و در نهایت نیز با محقق نشدن بسیاری از وعده‌های اقتصادی برجام شاهد نوعی سرخوردگی در طبقه متوسط جامعه و طیف حامیان دولت بودیم.
در ادامه با مشخص شدن اینکه نتایج اقتصادی برجام هیچ تناسبی با ادعا‌های مطرح شده در رسانه‌های رسمی و مجازی ندارد، تبلیغات رسانه‌ای به سمت برداشته شدن سایه جنگ از سر کشور با امضای برجام چرخید؛ نکته‌ای که با واکنش رهبری نیز مواجه شد و ایشان در این باره به صراحت فرمودند: امروز هم مثل قبل از گزینه‌های نظامی روی میز حرف می‌زنند و آن مسئول اروپایی هم به مسئولان ما می‌گوید «اگر برجام نبود وقوع جنگ حتمی بود»، اما این حرف یک دروغ محض است و آن‌ها می‌خواهند ذهن ما را از جنگ واقعی یعنی نبرد اقتصادی منحرف کنند و به جنگ نظامی سوق دهند تا مسئولان کشور از تمرکز در عرصه پیشرفت اقتصادی و توجه به جنگ فرهنگی غربی‌ها با ملت ایران باز بمانند.
حالا این بار هم به نظر می‌رسد که برخی از جریان‌های حامی دولت امیدوارند با بزرگنمایی در خصوص این سفر‌ها تا حدودی جایگاه دولت را در بین افکار عمومی ارتقا دهند.

خطای شناختی حامیان دولت چیست
در این بین اولین سؤالی که در پاسخ به چنین تحلیلی مطرح می‌شود، دلایل این اقدام از سوی رسانه‌های وابسته به دولت است. آیا دلیلی وجود دارد که چنین چرخه‌ای مرتب تکرار می‌شود. به نظر می‌رسد بخشی از این اتفاق ریشه در یک خطای شناختی در بین حامیان دولت پیرامون مسائل بین‌المللی دارد. خطایی که به راحتی می‌توان آن را در کتاب «ایران و امریکا: گذشته شکست خورده و مسیر آشتی» سیدحسین موسویان دید.
موسویان خصومت ایران و امریکا را یک دشمنی تاریخی نمی‌داند و حتی ادعا می‌کند که دو ملت ایران و امریکا قبل از کودتای سال ۳۲ به نوعی با یکدیگر همکاری می‌کردند. به عقیده موسویان تحقیر و آزردگی ناشی از کودتا بنای ضدیت با امریکا را نهاد که در نهایت موجب وقوع انقلاب اسلامی شد.
این «سوءتفاهم»‌ها از نظر موسویان موجب یک بی اعتمادی دوطرفه عمیق بین ایران و امریکا شده است. موسویان می‌گوید: احساس بی اعتمادی عمیق علت عمده طولانی شدن بن بست و حتی تداوم خصومت و آشتی ناپذیری در روابط دو کشور بوده است و بی اعتمادی بین ایران و امریکا اولین مانع بر سر صلح هست.
حالا از نظر این طیف مهم‌ترین راهکار حل این بی اعتمادی این است که در این مسیر باید از هر فرصتی برای ایجاد اعتماد در طرف مقابل استفاده کرد. از این رو است که هزینه سنگینی در برجام به کشور تحمیل می‌شود تا با اعتماد‌سازی بین ایران و غرب تمام موانع برای گسترش روابط دو جانبه بر طرف شود. همین نگاه سبب می‌شود تا سفر‌هایی این چنینی به عنوان فرصت‌های طلایی برای رفع بی اعتمادی تلقی شده و از طریق رسانه‌ها نیز یک فضا سازی گسترده برای ایجاد موج اجتماعی در حمایت از این نگاه ایجاد شود.
متأسفانه هم اکنون نیز به نظر می‌رسد که تجربه‌های قبلی برای دست برداشتن از این روش کافی نبوده و برخی رسانه‌های دولتی به دنبال تکرار رویه‌های قبلی هستند. در طرف مقابل نیز دیدگاه رهبر انقلاب قرار دارد که عملکرد امریکایی‌ها را برای عدم اعتماد به آن‌ها و یک مقاومت همه جانبه کافی می‌داند. نگاهی که در طول ۴۰ سال گذشته درستی آن بار‌ها اثبات شده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار