سرویس جامعه جوان آنلاین: ماشین سواری ما هم در چرخه باطلی گرفتار آمده است، چرخه توقیف و توقف!
از یک طرف به خودروهای بسیار گران قیمت اجازه واردات میدهیم، در حالی که خیلی از کشورها محدودیتهایی برای واردات اینگونه خودروها دارند و سپس برای خود یک «مسئله اجتماعی» میسازیم، مسئه دور دور کردن این خودروها در خیابانهای شهر! در این مسئله اجتماعی که میتوانستیم آن را با گذراندن یک قانون خردمندانه اقتصادی و ممنوعیت ورود برخی از انواع خودروها، محدود کنیم و به کنترل درآوریم، ناخواسته پلیس را درگیر ماجر میکنیم و مسئله دیگری را به نام «توقیف خودروهای گرانقیمت» ایجاد میکنیم.
اخیراً دوردور کردن دو راننده پورشه سوار در اصفهان که به مرگ راننده جوان یک پراید انجامید و صحبتهای دخترپورشه سوار پس از این حادثه که «کشتمکه کشتم دیهاش را میدهم!» نشان میدهد که پیامد فرهنگی-اجتماعی این نوع سبک زندگی به شدت خطرناک و ضدانسانی شده و ما خیلی سطحی و ظاهری با این مسائل روبهرو میشویم.
در سوی دیگر مسئله، توقف خودروهای تولید داخل در انبار دو خودروساز معروف است. دبیر انجمن خودروسازان مشکلات دپوی خودرو را در کف کارخانههای صنعت قطعهسازی معرفی میکند، اما سخنگوی انجمن قطعهسازان ادعای او را رد میکند و میگوید مشکل صنعت خودرو قطعهساز نیست بلکه مشکل از یک قطعهساز انحصاری است که ۸۰ درصد تعهدات ایرانخودرو را برعهده دارد و ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفته، اما چون قطعه ارائه نداده موجب زمینگیر شدن ۱۶۰ هزار خودرو در انبارها شده است!
خلاصه داستان این میشود که ما با ایجاد انحصار و رانت تولید، خودروی داخلی را متوقف کردهایم و همزمان درحال توقیف خودروی وارداتی گرانقیمت در خیابانهای شهر هستیم. این داستان ماشین سواری ما است!