کد خبر: 947712
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۱
در ترسیم راهبردهای اقتصادی و برنامه‌ریزی اقتصادی، این نگاه كلان و فرابخشی اهمیت زیادی دارد. جزئی‌نگری و بخشی‌نگری به‌ویژه برای مدیران و مسؤولان كشور سم است
سرویس سیاسی جوان آنلاین: رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه‌ گام دوم انقلاب با مرور تجربه‌ ۴۰ ساله‌ انقلاب اسلامی اعلام كردند: انقلاب «وارد دومین مرحله‌ خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی شده ‌است». گام دومی كه باید در چارچوب نظریه‌ نظام انقلابی و با تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی به‌سوی تحقق آرمان ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظما (ارواحنافداه) برداشته شود.
به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR طی سلسله یادداشت‌ها و گفت‌وگوهایی در قالب پرونده‌ گام دوم انقلاب به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این بیانیه‌ می‌پردازد. در ادامه‌ سلسله مطالب این پرونده، دكتر سیدیاسر جبرائیلی، كارشناس ارشد اقتصاد سیاسی و عضو هیأت علمی پژوهكشده‌ حكمت در یادداشتی به تحلیل بیانیه‌ گام دوم انقلاب از زاویه‌ بحثِ نگاه كلان و اثرات آن در حوزه‌ برنامه‌ریزی و مدیریت كشور پرداخته است.

 تصویر كلان از دستاوردهای انقلاب
بیانیه‌ گام دوم انقلاب رهبر حكیم انقلاب اسلامی، یك روح حاكم دارد كه در مرتبه‌ای بالاتر از محتوا قرار گرفته و می‌تواند به منظور تحلیل وضع موجود و ترسیم راهبرد برای هر حوزه‌ای، چراغ راهنما باشد. اجزای این روح حاكم بر بیانیه را می‌توان نگاه كلی و فرابخشی در مقابل نگاه جزئی و بخشی و نگاه فرآیندی در مقابل نگاه اینجا و اكنونی دانست و براساس آن، درباره‌ بایدها و نبایدهای راهبردهای اقتصادی در گام دوم انقلاب نیز سخن گفت.
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در این بیانیه یك تصویر كلان از دستاوردهای انقلاب ارائه كرده‌اند كه اجزای این تصویر با وجود اهمیت زیادی كه دارند، هرگز نمی‌توانستند به تنهایی نمایشگر بركات بزرگ انقلاب باشند. مؤلفه‌ها و متغیرهایی چون ثبات و امنیت كشور، زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی، مشاركت مردمی، ارتقای بینش سیاسی مردم، سنگین‌تر شدن كفه‌ عدالت در تقسیم امكانات عمومی كشور، افزایش عیار معنویت و اخلاق، ایستادگی در برابر قلدران و مستكبران بین‌المللی و... در كنار هم نماد باشكوهی ساخته‌اند كه اگر هر یك به صورت مجزا ارائه می‌شد، می‌توانست پرسشی درباره‌ وضعیت دیگری در ذهن مخاطب ایجاد كند. ویژگی دیگر این تصویر كلان این است كه درهم‌تنیدگی ساحت‌های مختلف و تاثیر و تاثرات آنها بر یكدیگر را به نمایش می‌گذارد؛ مثلا ایستادگی در مقابل قلدران بین‌المللی، بدون تكیه‌ جمعی بر قدرتی فوق مادی، ثبات و امنیت داخلی، حضور موثر مردم در صحنه یا داشتن زیرساخت‌های حیاتی نمی‌تواند ممكن باشد، هرچند طبیعتا میزان نقش‌آفرینی مولفه‌های گوناگون متفاوت است.
هر دستاوردی كه در یك حوزه حاصل می‌شود به حوزه‌های دیگر سرریز می‌كند و روی شكل‌گیری دستاوردی در ساحتی دیگر تاثیر می‌گذارد.
ندیدن این تصویر بزرگ و كلان، انسان را گرفتار جزئی‌نگری و بخشی‌نگری می‌كند و نخستین آفت ویرانگر این نگاه آن ‌است كه وقتی اشكالی و ضعفی در یك بخش و جزء ظاهر شد، تبدیل به مسأله‌ اصلی و بلكه تنها مسأله‌ ذهن بخشی‌نگر می‌شود و صاحبش، اگر به خاطر یك دستمال قیصریه را به آتش نكشد، حتما در پرتگاه ناامیدی و بی‌تحركی می‌غلتد. انسان كلان‌نگر اما با دیدن قصورها، تقصیرها، ناملایمات، حتی شكست‌ها و ناكامی‌ها در یك بخش، به بن‌بست نمی‌رسد. موفقیت‌ها، پیشرفت‌ها و تحرك‌ها را در سایر اجزای سیستم می‌بیند و از تجربه‌ همان ناكامی‌هایی كه ذهن بخشی‌نگر را به بن‌بست می‌رساند، برای ساختن موفقیت بهره می‌برد. آفت دیگر جزئی‌نگری، غفلت از تأثیر و تأثرات بخش‌های گوناگون بر یكدیگر است كه هم می‌تواند به پیشرفت كاریكاتوری در یك حوزه و عقب‌ماندگی در حوزه‌ای دیگر منجر شده، هم مانع سرریز توانمندی‌ها، دستاوردها و ظرفیت‌ها از حوزه‌ای به حوزه‌ دیگر شود. انسان جزئی‌نگر، از یك پیكر، صرفا یك عضو را می‌بیند و فقط برای پرورش آن عضو برنامه‌ریزی می‌كند. نگاه بخشی نمی‌تواند برای حل مسأله و نقصی كه در یك حوزه پیدا می‌شود، از ابزارهای موجود در بخش‌های دیگر بهره ببرد.

​​​​​​​
 نگاه فرابخشی در اقتصاد و سیاست
در ترسیم راهبردهای اقتصادی و برنامه‌ریزی اقتصادی، این نگاه كلان و فرابخشی اهمیت زیادی دارد. جزئی‌نگری و بخشی‌نگری به‌ویژه برای مدیران و مسؤولان كشور سم است. یك مقام كشوری وقتی نگاه بخشی دارد، مسیر اداره‌ كشور را صرفا از آن بخش ممكن می‌داند و ممكن است نه‌تنها همه‌ ظرفیت مدیریتی خود را مصروف آن بخش كرده و از ارتقای توانمندی‌ها در حوزه‌های دیگر غفلت كند، بلكه محتمل است به قربانی كردن ظرفیت‌های دیگر برای حل مسائل حوزه‌ای كه در كانون توجه او قرار گرفته نیز روی آورد و درنهایت وقتی نتوانست در حوزه‌ مورد تمركز خود موفقیتی كسب كند، خود و كشور را در بن‌بست تصور كند. برای نمونه، ما اگر مدیریت اقتصاد را صرفا از طریق فروش نفت میسر دانستیم، طبیعی است دشمن ابتدا با تحریم صادرات نفت، مدیریت ما را مختل و سپس این خطای محاسباتی را در ذهن ما ایجاد كند كه می‌توانیم با مذاكره و قربانی كردن دستاوردهای هسته‌ای، فروش نفت را از سر بگیریم و هنگامی كه مولفه‌ای‌ قدرت را از ما گرفت، تحریم‌ها را بازگرداند و ما را با وعده‌ دوباره برداشتن تحریم نفت، به معامله بر سر مولفه‌های دیگر قدرت دعوت كند. صاحب نگاه فرابخشی و كلان اما به جای افتادن در مسیر قربانی كردن توانمندی‌‌ها و داشته‌های كشور، وقتی می‌بیند دشمن قصد وارد آوردن ضربه به یك حوزه را دارد، ظرفیت‌های سایر بخش‌ها را فعال می‌كند تا ضربات دشمن را بی اثر كند. مدیر كلان‌نگر، وقتی درآمدهای نفتی را دچار اخلال می‌بیند، برای افزایش سهم مالیات در درآمد دولت برنامه‌ریزی می‌كند، هزینه‌های زائد را كاهش می‌دهد، جلوی صرف ارز برای واردات كالاهای مشابه داخلی و غیرضروری را می‌گیرد، برای جایگزینی كالاهای وارداتی برنامه‌ریزی می‌كند، با وضع مقررات و اجرای دقیق آنها منابع و مصارف ارزی كشور را مدیریت می‌كند، پیمان‌های پولی دو و چندجانبه برای مراودات تجاری امضا می‌كند و ده‌ها اقدام ضدتحریمی دیگر را در دستور كار قرار می‌دهد تا تهدید تحریم را به فرصتی برای عبور از اقتصاد نفتی تبدیل كند. صرفا برای ملموس‌تر شدن این نگاه، خوب است بدانیم سالانه حدود ده میلیارد دلار كالای دارای مشابه داخلی وارد كشور می‌شود كه اگر ممنوع شود، نه‌تنها كشور از فروش بیش از 400 هزار بشكه نفت در روز برای تأمین ارز این كالاها بی‌نیاز می‌شود، بلكه یك میلیون فرصت شغلی از قِبَل افزایش تولید داخلی ایجاد می‌شود یا دهك ثروتمند جامعه ما صرفا 3 درصد مالیات دریافتی دولت را می‌پردازد كه اگر این رقم با جلوگیری از فرارهای مالیاتی فقط به 30 درصد افزایش یابد، معادل نصف درآمدهای نفتی عاید دولت می‌شود و این یعنی دولت می‌تواند به اختیار خود، فروش نفت را به نصف برساند و این طلای سیاه را برای مصرف داخلی در صنایع پایین‌دستی صیانت كند.
سیاستمدار كلان‌نگر، حتی وقتی پای میز مذاكره می‌نشیند، چون بر ابزارها و توانمندی‌های گوناگون كشورش اشراف دارد، احساس عجز نمی‌كند، به تهدیدها و خط و نشان كشیدن‌های دشمن نیز اعتنا ندارد و به راحتی حاضر به امتیاز دادن و كوتاه آمدن از خطوط قرمز نمی‌شود. او ضعف‌ها و نیازهای طرف مذاكره‌اش را نیز می‌داند. كاملا واقف است اگر بنابر تحریم است، ایران است كه می‌تواند اروپای محتاج به گاز ایران را تحریم كند و از این ابزار در مذاكره استفاده می‌كند. این‌كه رهبر انقلاب به مذاكره‌كنندگان هسته‌ای و سایر مقامات كشور توصیه كردند به تور علمی و نظامی بروند و با توان كشور آشنا شوند، یا به افول قدرت آمریكا طی دهه‌های اخیر و نیازهای اروپا به ایران توجه كنند، دقیقا برای دست یافتن آنان به این نگاه كلان بود.
سیاستمدار كلان‌نگر، هرگز برای توسعه‌ بدون عدالت برنامه‌ریزی نمی‌كند و می‌داند توزیع غیرعادلانه‌ امكانات در سطح كشور، شاید در یك منطقه‌ خاص جغرافیایی دستاورد محسوب شود، اما نتیجه‌ كلی آن، خسارت بزرگ‌تر در سطح ملی است. مدیر كلان‌نگر برای سرریز توانمندی‌ها از حوزه‌های پیشرفته به حوزه‌های نیازمند می‌اندیشد و برنامه‌ریزی می‌كند. فناوری‌های مورد نیاز خود را با استفاده از ظرفیت‌های فنی حوزه‌ دفاع تأمین و از توانمندی‌ها و امكانات صنعت نفت برای استفاده در كشاورزی برنامه‌ریزی می‌كند و...
 
 نگاه فرآیندی و پر كردن فاصله واقعیت‌ها و بایدها
نگاه فرآیندی در مقابل نگاه اینجا و اكنونی، جزء دیگری از روح حاكم بر بیانیه‌ گام دوم است كه باید بر مدیریت اقتصاد و برنامه‌ریزی اقتصادی حاكم باشد. بر مبنای این نگاه فرآیندی است كه رهبر معظم انقلاب به جای مقایسه‌ ایران امروز با فرانسه و انگلیس امروز، مخاطب بیانیه را به مقایسه روندهای طی شده در 40 سال نخست انقلاب‌های كشورهای غربی فرا می‌خواند. در نتیجه‌ چنین مقایسه‌ای است كه معجزه‌ انقلاب اسلامی را می‌توان لمس و تصویری واضح از آینده‌ این روند ترسیم كرد. این نگاه فرآیندی است كه با مشاهده‌ واقعیت‌های امروز، خود را در بن‌بست ناتوانی نمی‌بیند و از حركت به سوی قله ناامید نمی‌شود. هم فاصله‌ میان واقعیت‌های امروز و آرمان‌ها را می‌بیند كه باید طی شود و هم بر اساس واقعیت 40سال گذشته، این فاصله‌ها را طی‌شده و طی‌شدنی می‌داند و با مقایسه‌ توانمندی‌های امروز و دیروز، از طی شدن پرقدرت‌تر فاصله‌ واقعیت‌ها و بایدها در آینده سخن می‌گوید.
نگاه اینجا و اكنونی اما از دیدن راه‌های طی شده برای رسیدن به وضعیت امروز، چه درباره‌ خود و چه درباره‌ دیگران، ناتوان است. داشته‌ها و توانمندی‌های دیگران را نه حاصل یك فرآیند (Process) تدریجی كه یك فرآورده‌ (Product) دفعی می‌داند و چون خود در موقعیت حاضر از آن داشته‌ها محروم است، خود و مردم خود را ناتوان می‌بیند. اظهاراتی نظیر «ما فقط در پخت آبگوشت بزباش و قورمه‌سبزی توان رقابت داریم» اولا حاصل نگاه بخشی و ثانیا ناشی از نگاه اینجا و اكنونی است كه هم اظهار ناتوانی است و هم القای ناامیدی. صاحب این نگاه چون در لحظه به نقطه‌ای می‌نگرد كه رقیب در آن قرار دارد، از برداشتن گام‌های كوچك به سوی آن نقطه ناامید است؛ غافل از این‌كه رقیب با همین گام‌های كوچك و بلكه به مراتب كوچك‌تر به آن نقطه رسیده است.
سیاستمداری كه نگاه فرآیندی دارد در مدیریت تدوین برنامه‌ها و راهبردهای اقتصادی نه عجول است و نه ناامید. عجول نیست چون می‌داند یك‌شبه نمی‌توان ره صد ساله رفت و ناامید نیست، چرا كه می‌داند این راه طی شدنی است. این است كه از برداشتن گام‌های كوچك به سوی هدف غفلت نمی‌كند و اساسا هیچ قدمی را كوچك نمی‌شمارد، بلكه ضروری‌اش می‌داند و آن را استوار برمی‌دارد.
گرایش به رویكرد توسعه‌ بسیط (Extensive Development) در برنامه‌ریزی اقتصادی، ناشی از همین نگاه عجولانه اینجا و اكنونی است. در توسعه‌ بسیط، تیراژ تولید اهمیت دارد نه توان تولید. این است كه مثلا به جای برنامه‌ریزی برای دستیابی به فناوری تولید قطعات خودرو و مدیریت سرریز فناوری به صنعت خودرو، به منظور افزایش تیراژ خودرو برنامه‌ریزی می‌شود و چه مسیری راحت‌تر و كوتاه‌تر از مونتاژ قطعات وارداتی؟ صاحب نگاه فرآیندی اما در برنامه‌ریزی پیشرفت، سیاست صنعتی تدوین می‌كند و برای دستیابی به فناوری و توان تولید، برنامه‌ریزی و منابع مادی و معنوی كشور را برای تحقق این برنامه بسیج می‌كند؛ چراكه واقف است وقتی توان تولید ایجاد شد، به میزان نیاز بازار عرضه انجام خواهد شد و به تعیین میزان تولید در برنامه‌ پنج‌ساله نیازی نیست.
درباره‌ حاكمیت نگاه فرابخشی و فرآیندی بر مدیریت اقتصاد، باید عینك نزدیك‌بین بخشی‌نگری و اینجا و اكنون بینی را از چشم برداشت. این باید، هم در 40 سال گذشته تجربه شده و دستاوردهای امروز حاصل آن است و هم فاصله‌هایی میان آرمان حاكمیت آنبر اذهان همه‌ مدیران وجود دارد كه با قرار گرفتن نسل جوان مومن دانا و پرانگیزه در ساختار مدیریتی كشور طی خواهد شد. 
منبع: khamenei.ir
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار