سرویس بین الملل جوان آنلاین: سفر بشار اسد رئیسجمهور سوریه و دیدار وی با رهبر معظم انقلاب، بیش از پیش اتحاد دو کشور را پس از حدود هشت سال بحران در این کشور نشان داد. به نظر میرسد این سفر در شرایطی که اغلب مناطق سوریه از دست گروههای تروریستی آزاد شده و دولتهای مختلف از جمله همسایگان سعی در از سرگیری روابط با دمشق دارند، نشانه دور تازهای از روابط دو کشور است. روابط ایران و سوریه طی این سالها به گونهای بوده که رهبری انقلاب در بیانات خود، سوریه را عمق راهبردی ایران ارزیابی کردند. به همین ترتیب دو کشور طی سالیان اخیر تهدیدات مختلفی همچون افراطگرایی، تروریسم و طرحهای مختلف غربی و عربی را از سر گذراندهاند. اکنون که وضعیت دولت مستقر در سوریه بهبود یافته، حاکمیت گروههای تروریستی به پایان رسیده و بیشتر قلمرو ارضی این کشور نیز آزاد شده است، سیاست خارجی مجال بیشتری برای بروز و ظهور در روابط طرفین دارد. در همین چارچوب به نظر میرسد سوریه در شرایط کنونی با پشت سر گذاشتن مرحله بحرانی، واجد فرصتهایی برای سیاست خارجی ایران است. فرصتهای ایران در سوریه در انواع سیاسی- امنیتی، اقتصادی و فرهنگی دستهبندی میشود. یکی از مهمترین فرصتهای ایران در حوزه سیاسی را گفتمانسازی در سطوح داخلی و بهرهگیری از آن در سطح منطقه تشکیل میدهد که در عین حال به بالا بردن توان دیپلماتیک ایران در سطح منطقه نیز کمک شایانی میکند. سیاست خارجی ایران در سوریه نیز همانند عراق میتواند به سوی ایجاد پیوندهای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک و در نتیجه برقراری نوعی اتصال استراتژیک حرکت کند. این منطق که در بیش از یک دهه گذشته تاکنون در محافل علمی مطرح است، به این واقعیت اساسی برمیگردد که بازی قدرت در خاورمیانه صرفاً بر اساس ایدئولوژی شکل نمیگیرد و آنچه در این بین دارای اهمیت است، تثبیت حوزههای نفوذ و نقشهای کشورها است. درجات نقش منطقهای ایران نیز به میزان اتصال استراتژیک و هدایت روابط با گروههای سیاسی متحد برای تثبیت جایگاه این گروهها بستگی دارد.
کنش عملگرایانه در ساماندهی آینده سیاسی و گذار به دموکراسی نیز فرصت دیگر سیاسی ایران است. همانند نقشهای حمایتی ایران از روند سیاسی افغانستان و نیز انتقال دموکراتیک قدرت در عراق، حمایتهای ایران از حقوق مردم سوریه که همواره نیز مورد تأکید بوده است، در این زمینه جای دارد. با وجود اهمیت بیبدیل ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک سوریه برای ایران، اما تهران هیچگاه از راهحلهای نظامی و دخالت کشورهای منطقهای و غربی در سوریه حمایت نکرده؛ بلکه تنها یک راه برای حل این بحران متصور است و آن نیز راهکار سیاسی با تأکید بر نقش محوری مردم سوریه است. به همین دلیل است که تهران در عین حمایت از دولت بشار اسد و محکومیت دخالتهای خارجی، همواره بر ضرورت گفتوگوهای ملی بین دولت و مخالفان و اصلاحات دموکراتیک نیز تأکید داشته است. چنین رویکردی از سوی ایران سه مزیت اصلی دارد: ۱- از آنجا که وجود بسترهای اقتدارگرایانه در خاورمیانه از مهمترین دلایل شکلگیری گروههای تروریستی است، روندهای دموکراتیک میتواند به کاهش این تهدید منجر شود. ۲-شکلگیری روندهای مبتنی بر دموکراسی در سوریه، تأثیرپذیری از کشورهای عربی خلیج فارس و ارتجاع منطقهای را کاهش میدهد. ۳- ایجاد فرآیندهای دموکراتیک و حفظ حقوق اقلیتها، روند دولتهای قومیتی و شکننده که همواره به عنوان معضلی در محیط امنیت منطقهای ایران مطرح بودهاند را به نحو چشمگیری کاهش میدهد.
علاوه بر فرصتهای سیاسی، فرصتهای اقتصادی به ویژه در زمینه بازسازی مناطق مختلف این کشور نیز مطرح است که محور اصلی در آنها میتواند بر مبنای گسترش زمینههای فرصتسازی اقتصادی برای رفع تهدیدات سیاسی- امنیتی از طریق ایجاد وابستگی متقابل بین ظرفیتهای اقتصادی باشد. در این راستا، ایجاد حلقهها و اتصالات استراتژیک سرزمینی و زیرساختهای حمل و نقل و ارتباطی دو طرف، مشارکت شرکتهای خصوصی و بازرگانان ایرانی و از این طریق گسترش تعاملات اقتصادی میتواند در دستور کار قرار گیرد. در مناطقی که طی این سالها در تصرف گروههای افراطی بوده است، تقریباً تمام زیرساختها از قبیل: شرکتهای تولید و انتقال انرژی، شبکههای حمل و نقل جادهای و ریلی، شبکههای انتقال منابع آبی، پالایشگاهها، کارخانههای مواد غذایی و... به طور کلی یا جزئی نابود شدهاند؛ این موضوع از رقم بیش از ۹۰۰ میلیارد دلاری که برای بازسازی سوریه مطرح شده، قابل تشخیص است. در این چارچوب باید بستری فراهم شود که بخشهای مختلف اقتصاد سوریه همانند گذشته از توانمندیهای ایرانی در زمینههای تولید خودرو، کارخانه سیمان، نیروگاه برق، آبرسانی، سد، تونل و... استفاده کند؛ لازمه تحقق این امر در طرف ایرانی ایجاد تحرک لازم به ویژه در حوزه دیپلماسی اقتصادی است.
رویکردهای ایران در سوریه و به طور کلی بحرانهای امنیتی که خاورمیانه طی بیش از یک دهه با آن مواجه است، واجد فرصتهای فرهنگی نیز میباشد. یکی از این موارد، فرصت کار کردن با تمامی گروههای فرهنگی و قومی است. یکی از مهمترین معضلات موجود در منطقه این است که بازیگران مختلف در کشورهای مختلف به دنبال کار کردن با گروههایی هستند که از لحاظ ایدئولوژیک و... نوعی همسانی بین آنها برقرار است. به همین ترتیب بازیگران قدرتمندی، چون ایران که سالهاست برای تثبیت حوزههای نفوذ خود فعالیت میکنند، باید با همه گروههای موجود در قلمرو سرزمینی دولتهای هدف تعامل برقرار کنند. بنابراین آنچه ایران باید مدنظر قرار دهد، این است که تحقق منافع ملی این کشور مبتنی بر کار کردن با تمامی گروههای فرهنگی و قومی در جوامع هدف مانند سوریه است. در عین حال تاکنون نیز برخلاف آنچه دشمنان ایران میپندارند و مرکزیت غیرقابل انکار ایران در خاورمیانه را ناشی از علقههای شیعی و ژئوپلیتیک نادر آن میدانند، اما باید گفت: نفوذ ایران نفوذی گفتمانی و متفاوت با سلطهطلبی غربی است که از سه خاستگاه فرهنگ ایرانی، فرهنگ سیاسی مردمسالار ایرانی و گفتمان استکبارستیزی ناشی از انقلاب اسلامی سرچشمه میگیرد.
فرصت دیگر فرهنگی ایران در این چارچوب، ترویج گفتمان اسلام اعتدالی است. در شرایطی که گروههای تروریستی نظیر داعش با به نمایش گذاشتن چهرهای خشن از اسلام، وجهه این دین را در بین سایر ادیان مخدوش کردهاند، این امر فرصتی را برای سیاست خارجی ایران فراهم میکند تا با تقویت ابعاد دیپلماسی فرهنگی، زمینه گسترش تعالیم روحبخش مذهب اهل بیت (ع) که به واقع به دور از هر گونه خشونت و افراطگرایی است را فراهم کند. به طور مستقیم سیاست خارجی ایران نیز میتواند در راه خنثیسازی اندیشههای رادیکال، به کار کردن بر روی جریانهای میانهرو در جهان اسلام با تأکید بر فقه حنفی بپردازد. در مجموع باید گفت: سوریه در شرایط کنونی مبتنی بر دلایل فوق عرصه مناسبی برای سیاست خارجی ایران است و به ویژه انتظار میرود پس از این سفر اسد و با توجه به شرایط ژئوپلیتیک داخلی دمشق، به مرور روابط دوجانبه و دیپلماتیک بین دو کشور به دوره قبل از بحران بازگردد.