جوان آنلاین: طرحریزی و برنامه دشمنان ایران در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با دفاع جانانه و مقابله سریع و هوشمندانه نیروهای مسلح از یک سو و همبستگی و انسجام ملی از سوی دیگر به شکست انجامید. رویدادی که با نمود توانمندیهای غیر محاسباتی نیروهای مسلح ایران، منجر به طرح درخواست آتش بس از سوی کاخ سفید شد.
بی ثمر شدن جنگ، سبب افزایش تهدیدات لفظی از سوی مقامات رژیم صهیونیستی و تکاپوی بینالمللی برای یارگیری در عین انزوا شد. به عنوان نمونه، نتانیاهو در سخنرانی خود در سازمان ملل که با هو شدن حاضران رو به رو شد، با تکرار ادعاهای همیشگی، ایران را تهدید وجودی برای اسرائیل دانست و خواستار فشارهای گسترده علیه ایران شد. ترامپ نیز پس از پایان درگیری، بارها و بدون پرداختن به دلایل واقعی توقف جنگ، این رویداد را دستاورد خود خواند و در هر فرصتی از پیروزی بزرگ مشترک خود و رژیم صهیونیستی سخن گفت. این شیوه سرپوش نهادن بر شکست، گواهی میدهد که نتایج جنگ برای تل آویو و کاخ سفید، صرف نظر از آنچه بیان میشود، سنگین و غیر قابل انتظار بوده است.
پیروزی ایران در جنگ ۱۲ روزه توانست جلوه دقیقتری از میزان مقاومت و قدرت درونی را برای دشمنان ترسیم کند. تکاپوهای غرب در مذاکرات و طرح درخواستهای حداکثری هم نتیجه ناکارآمدی آنها در نبرد میدانی است. اگر آنها به اهداف پنهان و آشکار خود در جنگ دست مییافتند، لازم نبود هزینه دیپلماسی را برای خود بالاببرند و به طور غیر قانونی و غیر حقوقی مکانیسم ماشه را فعال کنند.
عدم فهم قدرت بازدارندگی
نتیجه جنگ ۱۲ روزه اثبات کرد که دشمنان توانایی محاسبه قدرت بازدارندگی ایران را ندارند و این توانسته بزرگترین ضربه را به آنها وارد نماید. آنها گمان میکردند که با یک حمله برقآسا و همه گیر و پیوست یک آشوب خیابانی، میتوانند به کشور ضربه وارد کرده و ایران را وادار به عقب نشینی کنند. اما در عمل نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه خیابانهای تل آویو به گفته خبرنگاران شبیه به ویرانههای غزه شد.
در عوض، ایران نیز بعد از جنگ ارتقای توان دفاعی در همه حوزهها و تقویت بازدارندگی را در دستور کار ویژه خود قرار داد. لازم به ذکر است که این جنگ از جهاتی هم عوایدی نصیب کشور کرد. جنگ سبب شناخت بیشتر از نقاط ضعف و قوت قدرت آفندی و پدافندی شد. بر همین اساس، تصمیم گیران بلافاصله پس از جنگ، به دنبال ترمیم قوای نظامی آسیب دیده و ارتقای توان دفاعی برای افزایش تهدید علیه رژیم صهیونیستی افتادند. این امور سردرگمی امریکا را برای ارزیابی از توان نظامی و میزان بازدارندگی ایران بیشتر کرده و با تأثیرگذاری بر اراده حمله دوباره به ایران، به موفقیت در جنگ ۱۲ روزه تداوم بخشیده است.
قدرتنمایی در برابر تهدیدات
برگزاری رزمایشهای مختلف بعد از جنگ چه به صورت انفرادی و چه با مشارکت اعضای بریکس، نشان میدهد که ایران آمادگی لازم برای هر تهدیدی را دارد و بسیار هوشمندانه فعالیتهای تهدیدزای دشمن را رصد میکند. به ویژه که این رزمایش در آبهای استراتژیک خلیج فارس که همواره صحنه و محل رخداد تهدیدات بوده، برگزار شده است. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در آبهای خلیج فارس و حضور رژیم صهیونیستی و تعدد پایگاههای امریکایی، اهمیت نبرد دریایی را روشن کرده است. با همین شناخت، رئیس ستادکل نیروهای مسلح از ارتقای توان نیروهای دریایی ارتش و سپاه با توجه به نوع کارکرد دشمنان ایران در جنگ ۱۲ روزه خبر داد و گفت: «در همین مدت کوتاه بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه کارهای بسیار بزرگی در نیروی دریایی سپاه انجام گرفته و آنچه امروز دیدیم یک آمادگی فوقالعاده برای درگیری احتمالی آینده است».
رزمایش اقتدار پایدار ۱۴۰۴ که بعد از جنگ برگزار شد، نیز نقطه آغاز رونمایی ایران از توانمندیهای جدید خود در دوران پسا جنگ بود. این رزمایش راهبردی تنها برای نمایش قدرت نظامی نبود، بلکه بخشی از یک روایت بزرگتر درباره موقعیت دریایی ایران و همچنین ارسال پیام اخطار به امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر متحدان آنها بود. رسانههای بینالمللی مانند رویترز و نیوزویک، بر این نکته تأکید کردهاند که رزمایش ایران، علاوه بر تقویت توان نظامی، حامل این پیام بازدارنده و راهبردی برای رقباست که تهران آماده مدیریت هر مرحله جدید از رویارویی است و پاسخ شدید و هماهنگ به هرگونه اقدام خصمانه را تضمین میکند. این نمایش قدرت، ضمن تقویت موازنه قوا و موازنه تهدید به افزایش هزینههای هرگونه تجاوز احتمالی توسط اسرائیل و همپیمانان غربی آن منجر میشود.