کد خبر: 1321096
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
سیدعبدالله متولیان

تاریخ گاهی دروازه‌هایی کمیاب به روی ملت‌ها می‌گشاید که عبور از آنها می‌تواند جایگاهی نوین و پرشکوه به همراه آورد، یا با غفلت، برای همیشه بسته شود. امروز جهان در یک بی‌ثباتی فراگیر و در یک پیچ تاریخی در میانه یک دگرگونی عظیم قرار دارد، نظمی فرسوده رو به افول می‌رود و نظمی تازه در حال تولد است. ایران اگر با چشم باز و تدبیر راهبردی وارد میدان شود، نه تنها قربانی این گذار نخواهد بود بلکه می‌تواند به یکی از ستون‌های اصلی نظم آینده بدل گردد. 
جهان در حال انتقال قدرت:نظم امریکامحور موسوم به نظام سلطه پس از جنگ جهانی دوم دیگر کارایی ندارد. ظهور انقلاب اسلامی ایران، جهانی شدن گفتمان ایستادگی و مقاومت در برابر سلطه، قدرت اقتصادی چین، بازگشت ژئوپلیتیکی روسیه، بلوک‌بندی‌های نوظهور در آسیا و امریکای لاتین و فرسایش مشروعیت نهاد‌های جهانی، همگی نشانه‌های تغییرند. در این معادله، مفاهیم، حوزه‌ها و ابزار‌های قدرت نیز تغییر کرده‌اند. انرژی، فناوری‌های نو، نبرد‌های سایبری و جنگ روایت‌ها به مراتب بیش از ناو هواپیمابر اهمیت یافته‌اند. ایران در چهارراه شرق و غرب موقعیتی کم‌نظیر دارد. این جایگاه اگر منفعلانه مدیریت شود، به تهدید بدل خواهد شد، اما اگر هوشمندانه مورد بهره‌برداری قرار گیرد، فرصتی تاریخی برای تثبیت نقش‌آفرینی در نظم جدید خواهد بود. 
تهدید‌های پنهان و زنگ خطر آشکار: رهبران نظام سلطه غربی به ظاهر از صلح و حقوق بشر دم می‌زنند، اما سیاست واقعی‌شان مبتنی بر سلطه بر منابع جهان و نگاه ابزاری به منطقه است: نفت، بازار تسلیحات و مهار قدرت‌های مستقل. تجربه نشان داده است هرگاه کشور‌های منطقه متفرق بوده‌اند، خاک آنها میدان جنگ‌های نیابتی و اقتصادشان قربانی تحریم‌های فلج‌کننده شده است. این هشدار نباید بی‌صدا بماند، زنگ خطری است که باید به زنگ بیداری بدل شود. 
فرصت‌های طلایی در دل بحران:در دل این تهدیدها، حداقل سه فرصت بی‌سابقه نهفته است:۱- دیپلماسی چندلایه: ایران باید شکاف میان قدرت‌های بزرگ را به فرصتی برای تثبیت موقعیت خود بدل کند. عضویت در بریکس و شانگهای تنها آغاز راه است، مهم‌تر از آن، بهره‌برداری واقعی از این ظرفیت‌هاست. ۲- امنیت منطقه‌ای بومی: امنیت خلیج فارس و آسیای غربی نباید گروگان بیگانگان باشد. ایران می‌تواند پرچمدار ابتکارات امنیت جمعی شود و معادله وابستگی را تغییر دهد. ۳- اقتصاد انرژی و ترانزیت: بحران انرژی جهان نشان داد منابع و موقعیت ایران چه ظرفیت بزرگی دارد. توسعه خطوط ترانزیت و سرمایه‌گذاری در انرژی می‌تواند ایران را به گرهی حیاتی در اقتصاد جهانی بدل سازد. 
الزامات داخلی، پیش‌شرط موفقیت خارجی:هیچ دیپلماسی پایداری بدون پشتوانه داخلی قدرتمند به نتیجه نمی‌رسد. سه محور اصلی در این مسیر حیاتی است: ۱- انسجام اجتماعی: در برابر جنگ شناختی دشمن وحدت و اعتماد عمومی مهم‌ترین سرمایه ملی است. ۲- اقتدار اقتصادی: تنها با تولید داخلی عدالت اجتماعی و مبارزه بی‌امان با فساد می‌توان تحریم‌ها را بی‌اثر کرد. ۳- آگاهی و بصیرت عمومی: مردم باید بدانند بسیاری از آنچه در رسانه‌های غربی منتشر می‌شود، بخشی از جنگ روانی برای تضعیف اراده ملی است. جامعه‌ای که این حربه‌ها را بشناسد، تسلیم نخواهد شد. 
راهبرد منطقه‌ای، از زنگ خطر تا زنگ بیداری:برای ملت‌های منطقه، امروز لحظه‌ای سرنوشت‌ساز است: یا درگیر اختلافات کوچک بمانند و به میدان بازی قدرت‌های خارجی بدل شوند، یا با همگرایی و همکاری، معمار نظم جدید منطقه‌ای گردند. ایران می‌تواند محور این حرکت باشد، از پیمان‌های امنیتی گرفته تا شبکه‌سازی اقتصادی و فناورانه. تنها چنین رویکردی است که فشار‌های خارجی را بی‌اثر و فرصت‌های تازه توسعه را ممکن می‌سازد. جهان امروز در میانه منطقه خاکستری «گری‌زون» است، منطقه‌ای که در آن هنوز جایگاه‌ها تثبیت نشده‌اند. ایران اگر منفعل بماند، به تدریج از دایره تصمیم‌سازی جهانی حذف می‌شود. اما اگر با اراده‌ای قاطع، انسجام ملی و ابتکارات هوشمند وارد میدان شود، می‌تواند به بازیگری تعیین‌کننده در معماری نظم نوین بدل گردد. این همان معنای «فرصت در دل بحران» است که در دهه اخیر مورد توجه و تأکید چندباره مقام معظم رهبری بوده است: تهدیدی که اگر به‌موقع شناخته و مدیریت شود، سکوی پرش ملت ایران به فردایی قدرتمند خواهد بود.

برچسب ها: بحران ، نظام سلطه ، امریکا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار