سرمقالهنویس روزنامه هممیهن به سختی به سخنان اخیر رئیسجمهور از جمله توصیه به صرفهجویی تاخته و این سخنان را خارج از وظیفه یا اولویت او دانسته است. همایشان همزمان در سرمقاله اعتماد نوشته است: «قیمت بنزین، گازوییل و برق را آزاد کنید و دخالتی در آن نکنید. چرا این همه خسارت به کشور و مردم وارد میکنید؟»، اما در روزنامه هممیهن پیشنهاد داده است که «مسئله امروز مردم قیمت ارز و تحریم و سایه جنگ است. چرا درباره سیاستهای رسمی حکومت در این موضوعات سخنان امیدبخش و راهگشا گفته نمیشود؟»
به نظر من نمیشود هم قیمت انرژی را بالکل آزاد کرد و هم با تورمی که این آزادسازی ایجاد میکند، در کنار تورم ارز و تحریمها مقابله کرد. اما باز حرف اصلی من این تناقضات نیست. آقای رئیسجمهور برخلاف آنچه درباره او زیاد میگویند، یک نظام فکری باثبات دارد که «دعوت از مردم برای پیوستن به حل مشکلات کشور» است. این یک خط فکری و حتی یک نظام فکری ایشان است که به طرق مختلف آن را بیان میکند. برخی به اشتباه فکر میکنند این حرف سادهای است، اما این آرزوی هر سیاستمدار و یک آرمان فکری عمیق و بلند است. نمیتوان از دکتر پزشکیان انتظار داشت مثل کتاب مقدس بیاشکال حرف بزند، بنابراین نباید وارد جزئیات سخنان او شد. ممکن است رئیسجمهور در حرف بسیار متفاوت از عمل باشد، یعنی در عمل کارهای لازم و در حد توان دولت و اولویتدار را پیگیری کند، اما در حرفزدن چهبسا مسائل دیگر از جمله انتقال پایتخت را هم هرازگاهی گوشزد کند. سرمقالهنویس هممیهن که خود در شورای راهبری رئیسجمهور بوده باید اینها را بهتر بداند. ایشان نوشته است: «وظیفه دولتها خواهش و تمنا و توصیه به صرفهجویی نیست. وظیفه آنها ایجاد شرایطی است که نتوان زیاد مصرف کرد. همان کاری که در این سالها به شکل منفی بر سر گوشت آمده. چرا مصرف گوشت کاهش شدید پیدا کرده؟ چرا گوشت را با قیمت ارزان عرضه نمیکنید؟» این مقایسه عجیب است. یعنی همانطور که گوشت را ارزان نمیکنید و مردم نمیتوانند گوشت کافی بخورند، بنزین و سوخت را هم ارزان نفروشید تا مصرف کم شود! آیا این دو یک مسئله و قابلمقایسه هستند؟! یعنی اثرات افزایش قیمت سوخت آنهم نه پلکانی و قابلتحمل، بلکه یکسره آزادکردن آن، با مسئله گرانی گوشت یکی است؟!
رئیسجمهور معمولاً در هر سخنرانی از مردم میخواهد که همت خود را به عرصه بیاورند و با صرفهجویی و مشارکت در تصمیمگیریها به دولت کمک کنند. این حرفها چرا باید تخطئه شود؟ گاهی دکتر پزشکیان حرف از بودجه دستگاههای فرهنگی و نهادهای بدون خروجی میزند. حرف درستی است و رهبری هم به تصمیم کوچکسازی دولت نگاه مثبت نشان دادند. اما بلافاصله عدهای به او حمله میکنند که هدررفت بودجه در شرکتهای دولتی هزار برابر بودجه این نهادهایی است که میخواهی از دستشان خلاص شوی. یا مقایسه غلطی میکنند بین حجم دولت ایران با حجم برخی دولتها و نتیجه میگیرند که دولت زیاد هم فربه نیست که بخواهد کوچکسازی کند. درواقع منتقدان نشان میدهند که نمیتوانند هر چیزی را سر جای خود و به جای خود و به موقع خود نگاه کنند.
معتقدم اکنون بعد از هشیاری جنگ ۱۲ روزه و انسجام ملی ایجادشده، بهترین فرصت برای نزدیک و همسوکردن هرچه بیشتر مردم با تصمیمات نظام است. بخشی از تصمیمات نظام باید خود را به نیازها و تقاضاهای مردم نزدیک کند و بخشی نیز باید تغییر کند. این تغییرات مثلاً اگر در حوزه آزادسازی یا بهینهسازی نرخ سوخت باشد، باید با همراهی مردم باشد و زمینهسازی فراوان میخواهد و نمیتوان یکباره به سر رئیسجمهور نهیب زد که چرا گران نمیکنی! در حوزه فرهنگ و سیاست نیز فرصت خوبی پیش آمده است. شرایط چند ماه اخیر مردم را برای دلکندن از غرب بسیار آماده کرده است، یعنی چیزی که نظام آن را یکی از گرههای اقتصاد ایران میداند. همچنین فرصت خوبی برای مبارزه با فساد فراهم آمده است. میدانم که این کار آسانی نیست، بهویژه با درهمتنیدگی مدیران دولتی که بسیاری فامیل و آشنای هم هستند، و امکان یک انقلاب کارآمدی علیه ناکارآمدی را میگیرد. آنچه در بازار و گرانی افسارگسیخته روی میدهد، حقیقتاً یک ناکارآمدی است؛ و نمیتوان از یک تعزیرات دولتی یا نظارت قضایی انتظار داشت که آن را ریشهکن کند. دولت باید آن را در خود ریشهکن کند و این همت و عرضه زیادی میخواهد. یک زمانی که با ۱۰ میلیاردتومان امکان خرید یک برج در تهران بود، با رئیس وقت سازمان بازرسی کل گفتوگویی داشتم. میگفت به همکارانش گفته است پروندههای زیر ۱۰ میلیارد را بررسی نکنند تا فرصت رسیدگی به پروندههای بزرگتر باشد. اکنون قطعاً اوضاع بدتر از این هم شده است. من به تعریفی از فساد باور دارم که «اگر کسی درون دولت یا سازمانهای حکومتی بود و اهل فساد هم بود و اراده فساد کرد، نباید قادر به فساد باشد و اگر پس از اراده، قادر بود، و بهراحتی یا به دشواری انجامش داد، دیگر کشور مصونیت از فساد ندارد». پس دولت باید کاری کند که اگر فرد فاسدی درون دولت بود و اراده کرد، همه راهها به روی او بسته باشد. آقای رئیسجمهور و دولت از همینجا شروع کنند که بهترین آغاز است و سرانجامش نیز نیکوترین خواهد بود.
| سردبیر