"قروه شهری نسبتا کوچک با چند خیابان خاکی بود اما مردمانی با دلی بزرگ همراه امام خمینی و انقلاب بودند"، این جمله کوتاهی از مردی ۵۴ ساله ساکن این شهرستان است که به دلیل داشتن فعالیتهای انقلابی در یکی از شهرهای مرزی کشور اسیر منافقان کوردل میشود.
علی احمدینیاز در گفتوگو با خبرنگار جوان در قروه، فلاشبکی به دوران اوایل انقلاب زد و گفت: اوایل انقلاب یک نوجوان کم سن و سال بودم و در یک خانواده مذهبی زندگی میکردم و به دلیل اینکه پدرم یک فرد باسواد و انقلابی بود همیشه سخنرانیهای امام خمینی را که به صورت اعلامیه منتشر میشد، برای ما نقل قول میکرد.
وی افزود: پدرم اعتقاد داشت که امام خمینی(ره) جزو قشر ضعیف جامعه است و هدفش کمک به نیازمندان و مظلومان است که این نگرش، پدرم را در میان مردم روستاهای قروه به چهرهای مردمی و معتمد تبدیل کرد و از او برای انجام هر کاری مشورت و راهنمایی میگرفتند.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه در آن دوران رادیو، تلویزیون و سایر رسانههای گروهی در دسترس نبود، مردم از جامعه و اطراف خود آگاهی کافی نداشتند و با وجود چنین کمبودهایی افراد مختلفی در روستاها زندگی میکردند که با نقل قول و دسترسی به سخنرانیهای امام، آن را برای مردم بازگو میکردند و آنها را آگاه میساختند.
این نیروی انقلابی خاطرنشان کرد: در مناطقی هم که سواد خواندن نداشتند اعلامیهها را با گویش محلی کردی و آذری برای مردم میخواندیم و این حرکت ما موجب جذب اقشار مختلف مردم به سمت انقلاب میشد.
وی تصریح کرد: در آن دوران به شیوه شفاهی،کتبی و دیوارنویسی شعارهای انقلابی دست به دست و منتشر میشد و به دلیل نبود دستگاه کپی، بیشتر این شعارها و اعلامیهها را به صورت دستنویس و خط خوش میان مردم توزیع میکردیم.
احمدینیاز در ادامه گفت: مردم در روزهای اوایل انقلاب در کوچه و خیابانهای شهر قروه شعارهای مختلفی با گویشهای کردی و آذری سر میدادند.
این نیروی انقلابی قروهای در ادامه تصریح کرد: پس از ماهها فعالیتهای انقلابی و انتشار اعلامیههای امام خمینی در مناطق مختلف استان، توسط یک گروهک ضدانقلاب شناسایی شدیم که توسط اعضای این گروهک به همراه چند نفر از دوستانم اسیر و به اردوگاهی در شهر کرکوک عراق منتقل شدیم.
وی ادامه میدهد: به صورت مداوم در اردوگاه منافقین هر ماه دو جلسه برگزار میشد و در این جلسات وعده پناهندگی به کشورهای مختلف به ما داده میشد اما چون ما با آنها مخالفت میکردیم هر روز شکنجه میشدیم.
احمدینیاز ادامه داد: یکی دیگر از شگردهای منافقین در اردوگاه برای سرگرمی و جلب توجه ما، توزیع مجلات و نشریات رنگی گروهکهای تروریستی بود که در آن اهداف و برنامههای گروهکهای ضدانقلاب منتشر میشد و اهدافی مانند تفکیک شیعه، سنی،کرد و آذری و جدا تلقیکردن آنها از انقلاب بود.
وی خاطرنشان کرد: سرانجام پس از یک سال تحمل روزهای سخت اسارت که با انواع شکنجههای روحی و جسمی همراه بود به میهن عزیزمان ایران بازگشتیم که مورد استقبال نیروهای بسیجی و سپاه و مردم قرار گرفتیم.
این آزاده انقلابی عنوان کرد: پس از تحمل دوران اسارت و بازگشت به وطن به همراه نیروهای بسیجی به روستاهای قروه سفر میکردم و مردم را با انقلاب و اهداف آن آشنا میساختم چرا که از نزدیک با مستکبران و منافقان آشنایی کامل پیدا کرده بودم همچنین آگاهی کاملی نیز نسبت به اهداف امام در پیروزی انقلاب داشتم.
وی افزود: از همان زمان انقلاب شاهد وحدت میان مردم مناطق مختلف قروه بودیم طوری که با آغاز جنگ تحمیلی، کسانی که توان رفتن به جبهه و جنگ را نداشتند در مساجد و خانههای خود خدمت میکردند و زنان و افراد سالخورده هم مواد غذایی، پوشاک، پتو و...را برای رزمندهها جمعآوری میکردند و برای استفاده به جبههها میفرستادند که این حرکت انقلابی در مساجد و خانههای شهروندان قروهای نیز انجام میشد.
احمدینیاز اضافه کرد: به برکت انقلاب و مدیران آن اکنون شاهد پیشرفت های چشمگیری در حوزههای مختلف علمی، آموزشی و ...در این شهرستان هستیم که نمونههای آن در مراکز بیمارستانی، دانشگاهها، مدارس و...به چشم میخورد.
وی تصریح کرد: روزهای انقلاب پر از خاطرات بود، زنانی که تنها داراییشان چند گوسفند بود شیرش را به پنیر تبدیل میکردند و برای رزمندهها به جبهه میفرستادند. اسیرانی که ساعتها زیر شکنجه تاب میآوردند و در آخر با لبخند بر چهره روزهای خوش انقلاب را پیشبینی میکردند. مادرانی که از روستاهای قروه عاشقانه به شهر میآمدند تا فرزندان خود را راهی جبهه کنند در حالی که امیدی به بازگشتشان نداشتند.
انتهای پیام/ 86/ 2330