مجرمان زیادی هستند که برای اخاذی از دختران طرح دوستی در فضای مجازی را طراحی و اجرا میکنند، این افراد معمولاً در رابطههای خود به دروغ ادعا میکنند که افراد تحصیلکرده یا پولداری هستند و با این ترفند از دختران خواستگاری کرده و بعد از جلب اعتماد آنها نقشه سرقت، آدمربایی و اخاذی خود را اجرا میکنند. مثل پرونده پسر جوانی که پس از خواستگاری در اینستاگرام از دختر جوانی یک ونیمکیلو طلای خانوادهاش را سرقت میکند و برای اخاذی بیشتر وی را در قرار صوری میرباید و در خانهای حبس میکند، اما در نهایت در دام مأموران گرفتار میشود.
به گزارش خبرنگار ما، آخرین روزهای آبانماه امسال بود که مردی سراسیمه به اداره پلیس رفت و گفت: دختر جوانش به صورت ناگهانی ناپدید شده است. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من مرد پولداری هستم و خانه بزرگی در یکی از خیابانهای شمالی تهران دارم. صبح دخترم نوشین برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و قرار بود برای ناهار به خانه برگردد، اما او برنگشت و الان هم تلفن همراهش خاموش است. ما با دوستانش تماس گرفتیم، اما کسی از او خبری نداشت و به همین سبب الان نگران هستیم و برای پیدا کردن او درخواست کمک داریم. وی در پایان گفت: چندی قبل هم که همراه خانوادهام به مهمانی رفته بودیم وقتی شب به خانه برگشتیم متوجه شدیم سارق یا سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند و یکو نیمکیلو طلا که داخل کمدی جاسازی کرده بودم سرقت کردهاند و الان این پرونده هم از سوی مأموران در دست بررسی است.
با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیسآگاهی به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران وارد عمل شدند.
رد پای خواستگار اینستاگرامی در آدم ربایی
بدین ترتیب مأموران تحقیقات گستردهای را برای پیدا کردن دختر جوان آغاز کردند تا اینکه دریافتند نوشین مدتی است از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام با پسر جوانی به نام فریدون ارتباط دوستانه دارد. همچنین مشخص شد نوشین آخرین بار به صورت پیامکی و تلفنی با فریدون تماس داشته است. پس از این مأموران فریدون را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند. بررسیها نشان داد فریدون که همراه مادرش در یکی از خیابانهای مرکزی تهران زندگی میکند پس از گم شدن دختر جوان به خانهشان مراجعه نکرده است. از سوی دیگر، مأموران دریافتند وی که وضع مالی خوبی نداشته مدتی است خودروی شاسی بلند گرانقیمتی خریده و برای خود خانه مجردی اجاره کردهاست.
در چنین شرایطی مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی مخفیگاه فریدون ادامه دادند تا اینکه متوجه شدند وی مدتی قبل خانه بزرگی در شهر جدید پرند به نام مادرش اجاره کرده، اما به صورت مجردی خودش زندگی میکند. بنابراین مأموران راهی مخفیگاه متهم شدند و در اقدامی غافلگیرانه وی را بازداشت و دختر جوان را که در یکی از اتاقها حبس شده بود آزاد کردند. مأموران همچنین در خانه مجردی متهم مقداری طلا و جواهرات سرقتی کشف کردند که احتمال میرفت طلاهای سرقتی متعلق به خانواده شاکی است.
در قرار صوری مرا ربود
نوشین پس از آزادی درباره چگونگی ربودنش از سوی خواستگار اینستاگرامیاش به مأموران گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با فریدون آشنا شدم. او خودش را مهندس معرفی کرد و گفت: دانشجوی دکتری مهندسی است و با دیدن عکس من در اینستاگرام عاشق من شده است. پس از این ارتباط تلفنی و پیامکی ما ادامه داشت تا اینکه او از من خواستگاری کرد و من هم قبول کردم. از اینکه فرد تحصیلکردهای از من خواستگاری کرده بود خیلی خوشحال بودم و حتی موضوع را به مادرم نیز گفتم. از آن روز به بعد فریدون چند باری مرا برای ناهار در رستوران مجللی در یکی از خیابانهای بالای شهر دعوت کرد و حتی برای من کادو خرید. مدتی بعد او خودروی شاسی بلند گرانقیمتی خرید و گفت: مادرش به خاطر جشن تولدش برای او خریده است. روز حادثه داخل خیابان قرار ملاقات داشتیم که سوار خودروی او شدم تا با هم داخل خیابان دور دور کنیم که ناگهان چاقویی به پهلویم گذاشت و مرا تهدید به مرگ کرد. فریدون با تهدید چاقو مرا به خانهای در شهر جدید پرند برد و مرا در اتاقی حبس کرد. هر چقدر التماس کردم مرا رها کند فایدهای نداشت و گفت: پس از اخاذی از پدرم مرا آزاد خواهد کرد. او در این چند روز مرا خیلی آزار و اذیت کرد و حتی طلاها و گوشی گرانقیمتم را به زور از من گرفت تا اینکه مأموران آمدند و مرا نجات دادند و او را دستگیر کردند.
پس از آشنایی ۵/۱ کیلو طلای آنها را سرقت کردم
متهم نیز پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود اقرار کرد و گفت: پس از آشنایی با نوشین در اینستاگرام فهمیدم پدر او مرد پولداری است و تصمیم گرفتم از او اخاذی کنم به همین خاطر با او ارتباط دوستانه برقرار و خودم را مهندس معرفی کردم و به دروغ از او خواستگاری کردم. روز حادثه هم او را ربودم و به خانهای که از قبل اجاره کرده بودم منتقل کردم و قرار بود با خانوادهاش تماس بگیرم و برای آزادی دخترشان اخاذی کنم که فهمیدم مأموران در تعقیب من هستند به همین دلیل با خانوادهاش تماس نگرفتم. من فکر نمیکردم مأموران مخفیگاه مرا شناسایی کنند، اما خیلی زود دستگیر شدم. وی درباره سرقت یک و نیم کیلو طلا از خانه شاکی گفت: در مدت آشنایی چند باری نوشین را برای شام به رستورانی دعوت کردم و یک روز در فرصت مناسب وقتی نوشین برای شستن دست و صورتش به سرویس بهداشتی رفته بود به صورت مخفیانه کلید خانهشان را از داخل کیفش سرقت کردم تا اینکه یک شب نوشین به من گفت: قرار است همراه خانوادهاش به مهمانی برود و من هم از فرصت استفاده کردم و با کلیدی که داشتم به خانهشان رفتم و تمام طلاهای آنها را سرقت کردم. پس از آن طلاهای سرقتی را فروختم و فقط مقدار کمی از آن را نگه داشتم و با پول آن یک خودروی شاسی بلند گرانقیمت، لباسهای مارک دار و تلفن همراه گرانقیمت خریدم و شروع به خوشگذرانی کردم. همچنین با بقیه پول خانه بزرگی به نام مادرم در پرند اجاره کردم تا نقشه آدمرباییام را برای اخاذی از پدر نوشین اجرا کنم.
تحقیقات از متهم ادامه دارد.