چند روز پیش بود که موجی از سانسور علیه حسابهای مجازی وابسته به معاونت برون مرزی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی از سوی غولهای ارتباطات و شبکههای اجتماعی جهان آغاز شد. این موضوع هر چند در ایران بازتاب خیلی زیادی نداشت، اما از جهاتی حائز اهمیت بود؛ نخست آنکه غولهای بزرگ فعال در زمینه شبکههای اجتماعی ناچار شدند به رغم شعارهای خود مبنی بر آزادی بیان، حسابهایی را که خلاف سیاستهای ایالات متحده امریکا مشغول فعالیت بودند طی یک اعلامیه رسمی حذف کنند و از این موضوع ابایی هم نداشته باشند. فیس بوک که آغازگر حذف حسابهای کاربری مظنون به ارتباط با سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود و اکانتهای زیادی را هم حذف کرد در بیانیه خود اعلام کرده بود این حسابها اخبار ناصحیح را منتشر میکردند، این در حالی است که یک شبکه اجتماعی اساسا محلی برای همخوان کردن پیام است و مدیریت شبکه اجتماعی جز در مواردی که منجر به هرزه نگاری یا تشویق به خشونت و سایر اقداماتی که به شکل معمول خلاف قوانین این گونه سایتهاست نمیتواند در جایگاه تعیین صحت و سقم اخبار منتشر شده توسط کاربران و در مرحله بعدی، نیت خوانی از اقدامات آنان برآید.
اما نکته جالب دیگر این است که حسابهای کاربری به ظاهر مرتبط با سازمان صدا و سیمای ایران به دلایلی حذف شدهاند که هزاران حساب کاربری دیگر در مقیاس بسیار گسترده، هدفمند و هماهنگ شدهای مرتکب همان اقدامات شدهاند که اصولا مبنا و ملاکی برای مجرمانه خواندن آنها نه وجود دارد و نه بیان میشود! جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب، همیشه مورد هجوم رسانهای غرب و به ویژه امریکا قرار داشته است. پس از ورود جامعه جهانی به عصر انفجار اطلاعات و طی چند سال اخیر با گسترش خیره کننده شبکههای اجتماعی اقدامات تخریبی علیه کشورمان نیز گستردگی و عمق بیشتری یافت. این موضوع در شبکههای اجتماعی هم به شکل خیلی جدی و سازمان یافته پیگیری شد و در حال حاضر هزاران اکانت و صفحه به صورت سازمان یافته و هماهنگ علیه جمهوری اسلامی مشغول فعالیت و دروغ پراکنی هستند که هر کدام البته پشتیبانان مالی مختلفی دارند. از دستگاههای اطلاعاتی امریکا و انگلستان گرفته تا سازمان منافقین و حتی برخی کشورهای مرتجع منطقه با پشتیبانی از اکانتها و صفحات جعلی تلاش دارند بر ساحات مختلف جامعه ایرانی از سیاست گرفته تا اقتصاد و فرهنگ و... تاثیر سوء بگذارند.
وجه دیگر این ماجرا هم اعتراف ضمنی غرب به قدرت اثرگذاری صدا و سیما در بعد تبلیغی حتی در داخل خود جامعه آنهاست. در جنگ نابرابر رسانهای و در شرایطی که علاوه بر بمباران تبلیغاتی، رسانههای غیرهمسو با جریان اصلی رسانهای جهان شدیداً بایکوت میشوند امریکا از طریق شبکههای اجتماعیاش ناچار شده ژست آزادی رسانه و گردش اطلاعات را کنار گذاشته و صراحتا به سانسور و حذف مخالفین خود اقدام کند. این اقدام در حالی صورت میگیرد که چند سال پیش هم شبکههای برون مرزی صدا و سیما از روی تعدادی از ماهوارهها حذف شدند و پرس تی وی هم به دستور آفکام امکان فعالیت در انگلستان را از دست داد. حذف حسابهای کاربری معاونت برون مرزی سازمان صدا و سیما هر چند اتفاق ناخوشایندی بود، اما بخشی از ضعف جریان سلطه طلب جهانی را نمایان کرد که میتوان در تجربههای بعدی از آنها استفاده کرد.