پاکستان روز چهارشنبه ۲۵ ژوئیه دو انتخابات پارلمانی در سطح سراسری و ایالتی داشت تا از استقلال این کشور در سال ۱۹۷۴ تاکنون، انتقال قدرت سیاسی از طریق صندوقهای رأی و نه با دخالت نظامیان انجام گیرد. از روزهای قبل انتخابات معلوم بود این انتقال قدرت هر چند با صندوقهای رأی انجام میگیرد، اما چندان هم مسالمتآمیز نخواهد بود؛ چراکه حملات تروریستی در نقاط مختلف جان دستکم ۱۸۰ نفر را گرفته بود و یک حمله انتحاری در ساعاتی بعد از شروع انتخابات هم جان ۳۱ را گرفت و بیش از ۴۰ زخمی داشت که پنج مأمور پلیس هم در میان کشته شدگان بودند. تنش انتخاباتی با این حمله و درگیری میان طرفداران دو حزب رقیب «مسلم لیگ شاخه نواز شریف» و «تحریک انصاف» در شهر خانیوال از ایالت پنجاب یا در شهر سوابی در شمال غرب کشور تمام نشد بلکه بعد اصل تنش با پایان گرفتن رأیگیری شروع شد. شهباز شریف، رهبر حزب مسلم لیگ شاخه نواز شریف، در حالی اتهام تقلب در انتخابات را مطرح کرد که هنوز ۲۰ درصد از آرا هم شمرده نشده بود و بعد هم حزب مردم به او پیوست تا قضیه تقلب عمده چالش پاکستان بعد از انتخابات شود.
روایتی جدید
ویژگی قابل توجه در این انتخابات روایتی جدید از رقابت سیاسی بود که قبل از این سابقه نداشت. هر چند عمران احمد خان نیازی فعالیت سیاسی خود را از ۱۹۹۶ و با تأسیس حزب تحریک انصاف شروع کرد، اما با این انتخابات او توانسته است مبدل به چهره اول سیاست پاکستان شود و روایت جدیدی از سیاست را در این کشور رقم بزند. شاید رهبران حزب مردم انتظار داشتند این روایت را با بلاول بوتو زرداری ایجاد کنند که با داشتن نام و نشانی از خاندان بوتو به خصوص در ایالت سند پاکستان پایگاه سنتی مردمی دارد، اما جوان بودنش و تا اندازهای سایه نه چندان محبوب پدرش، آصف علی زرداری، مجال چندانی برای او ایجاد نکرده تا بتواند در رقابت با عمران خان یا میانمحمد شهباز شریف پیشی بگیرد. همین ماجرا به نوعی برای شهباز شریف اتفاق افتاد که با وجود سابقه سروزیری در ایالت پنجاب حتی نتوانست در همین ایالت مانع پیشتازی عمران خان شود. او که به واسطه زندانی شدن برادرش، میانمحمد نواز شریف، رهبری حزب مسلم لیگ شاخه نواز شریف را در دو سال قبل به عهده گرفته بود، اما از همان موقع هم گفته شد نه آن وجهه کاریزماتیک برادرش را دارد و نه آن توانایی تا بتواند تمام نیروهای حزب را زیر علم آن حفظ کند. این پیشگویی حالا با بروز نتیجه انتخابات مبدل به واقعیت شده؛ چراکه ضعف رهبری او باعث شده است برخی از شخصیتهای این حزب نه تنها از آن جدا شوند بلکه تعدادی از آنها به حزب تحریک انصاف بپیوندند تا حزب مسلم لیگ شاخه نواز شریف حتی نتواند در پایگاه سنتی خود جایگاه سابق را داشته باشد. به هر حال، پیروزی عمران خان و حزب تحریک انصاف او در این انتخابات به معنای عقب افتادن احزاب سنتی از گردونه قدرت و روی کار آمدن کسانی است که در فضای سیاسی این کشور چهرههای جدیدی به شمار میروند و به همین جهت هم است که عمران خان بعد از اعلام پیروزی به مردم وعده تغییر نظام حکومتی اریستوکراسی یا همان اشرافی را داد.
ارتش و بنیادگرایی
آمدن عمران خان با روایت مبارزه با فساد و نظام اریستوکراسی باعث نشده است مخالفان او از این ابتدای کار انگشت اتهام تبانی با ارتش و همکاری با تندروی و بنیادگرایی مذهبی را به سمت او نشانه نگیرند. هر چند هم عمران خان و هم ارتش در مدت قبل از انتخابات همواره داشتن روابط با یکدیگر را تکذیب میکردند، اما تعریف عمران خان از ژنرال قمر جاوید باجوه خلاف چنین چیزی را نشان میداد. او این ژنرال پرنفوذ را بزرگترین حامی دموکراسی توصیف کرد که پاکستان در تاریخ خود دیده و البته این تعریف، تمجید و نشانههای دیگر باعث شد تا امثال شهباز شریف و رهبران حزب مردم از همان ساعات اولیه روز چهارشنبه حضور ۴۵۰ هزار نیروی سابق ارتش در پای صندوقهای رأی را بر همان دیدگاه تبانی ارتش با عمران خان تعبیر کنند و نسبت به وقوع تقلب ظنین شوند. یک وجه دیگر قضیه در حمایت گروههای تندرو و بنیادگرای مذهبی از عمران خان است که برای نمونه میتوان به اتحاد حزب تحریک او با سمیعالحق اشاره کرد که در پاکستان به عنوان «پدر طالبان» شناخته میشود؛ حمایت گروه حرکت المجاهدین وابسته به القاعده از حزب تحریک انصاف نشانه دیگری از پیوند عمران خان با جریان بنیادگرای مذهبی است. شاید حلقه وسط بین ارتش و این گروههای بنیادگرا در حمایت از عمران خان را باید در اتحاد بین حافظ سعید، رهبر لشکر طیبه با حزب مسلم لیگ سراسر پاکستان به رهبری پرویز مشرف دانست که به خوبی دو سر حمایت از او را نشان میدهد که یک سر آن به ارتش ختم میشود و سر دیگر گروههای بنیادگرای مذهبی.
امیدها و نگرانیها
امید به یک خانهتکانی اساسی در عرصه سیاسی این کشور اولین چیزی است که با وعده او برای مبارزه با اریستوکراسی سنتی حاکم بر پاکستان ایجاد شده است. در واقع، موضوع فساد و مبارزه با سیاستمداران فاسد در پاکستان قصه جدید این کشور نیست و اتهامات در این زمینه بارها در مورد خاندان بوتو، پرویز مشرف، نواز شریف و دیگر سیاستمداران این کشور مطرح شده است و وعده عمران خان این امید را به وجود آورده که او در این زمینه با جدیت بیشتری عمل کند. در مقابل، رقبای سیاسی او مبارزه با فساد را به عنوان اهرمی برای حذف دیگران از عرصه سیاست پاکستان ارزیابی میکنند که البته ارتش را هم دخیل کار میدانند که با حذف آنها به دنبال کنترل کامل بر این عرصه است. این کنترل برای خارج از کشور و به خصوص دو کشور همسایه هند و پاکستان اهمیت خاصی دارد. روزنامه هندی تایمز او ایندیا از همین ابتدای کار ناخوشایندی هند را از «پیروزی محتمل عمران خان» مطرح کرد و معتقد است پیروزی او «میتواند به تندرویهای ضد هند در پاکستان جان تازهای ببخشد تا آنها دوباره هند را هدف قرار دهند.» از سوی دیگر، حمایت مولانا فضلالرحمن و گروه حرکت المجاهدین او به این معناست که عمران خان بسیار جدیتر از دولت سابق در مقابل حملات هوایی امریکا در داخل خاک پاکستان ایستادگی خواهد کرد و به نظر برخی از تحلیلگران، این ایستادگی عمران خان باعث میشود ارتش پاکستان تا اندازه قابل توجهی از فشارهای اخیر امریکا راحت شود. عبدالحی ورشان یکی از همین تحلیلگران است که به تارنمای دویچهوله میگوید نظامیهای پاکستان در ماههای اخیر تحت فشار شدید امریکا قرار داشتند و دولت پاکستان هم به منظور کاهش نفوذ نظامیها با این فشار همجهت بود، اما «حالا نظامیان پاکستان با رهبری جدید حکومت ملی که روحیه ضد غربی دارد، میتواند نفس به نسبت راحتی بکشد.» مشخص است این وضعیت نمیتواند به نفع دولت افغانستان باشد که با فشار امریکا امید داشت ارتش پاکستان در حمایت از گروه طالبان کوتاه آمده و اجازه داده طالبان به صورت جدی در فرایند صلح مشارکت داشته باشد. به این ترتیب، آمدن عمران خان میتواند امیدهایی برای پاکسازی داخلی در پاکستان ایجاد کند.