انتخاب کرانچار به عنوان سرمربي تيم اميد از سوي فدراسيون فوتبال يک انتخاب خوب و قابل قبول بود. با اين حال مهمترين نکتهاي که درباره تيم اميد بايد مورد توجه قرار گيرد حمايت از کرانچار و اين تيم است، حمايتي که ميتواند کليد موفقيت اميدها در بازيهاي آسيايي جاکارتا و انتخابي المپيک باشد. فدراسيون فوتبال نبايد با انتخاب کرانچار کار را تمام شده بداند و بايد همان اهميتي را که به تيم بزرگسالان ميدهد به اميدها هم بدهد. در اين صورت ميتوان روي موفقيت تيم حساب باز کرد. در چنين شرايطي باشگاهها نيز نقش مهمي در موفقيت تيم اميد در راه المپيک دارند كه در اين بين فدراسيون بايد براي برقرار کردن تعامل بين تيم اميد و باشگاهها، آنها را ملزم به دادن بازيکن به تيم ملي کند، تعاملي که در دورههاي گذشته ديده نشد و باعث شد تيم اميد نتواند در اردوها و تمرينات با تمام پتانسيل آماده حضور در مسابقات انتخابي المپيک شود و نتيجه بگيرد تا فوتبال ايران همچنان پشت درهاي المپيک بماند. امروز هم اگر اين تعامل صورت نگيرد و باشگاهها با تيم اميد همکاري نکنند، صعود اين تيم به المپيک باز هم مانند تمام چهار دهه گذشته به بنبست خواهد خورد. البته با توجه به اينكه باشگاهها هم به بازيکنان پول ميدهند، ميخواهند از آنها استفاده کنند، اما بايد در اين زمينه يک گذشت و همکاري صورت گيرد. اگر تعامل بين باشگاه و تيم اميد به وجود آيد، با آمدن کرانچار که تيم سپاهان را قهرمان کرده و نشان داده مربي توانايي است، فوتبال کشورمان ظرفيت بالايي براي شکسته شدن صعود به المپيک خواهد داشت، هدفي که تحقق آن تنها به حمايت بستگي دارد.