چند هفتهاي از سالگرد شهداي چوار ميگذرد و به غير از مراسم بيسروصدايي که در سازمان ليگ فوتبال برگزار شد، كس ديگري به ياد اين عزيزان نيفتاد. نامگذاري يک هفته از ليگ برتر فوتبال هم به نام آنها فايدهاي نداشت، چراکه هياهوي فوتبال آنقدر زياد است که حتي بر زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهداي جنگ مقدس هم چيره ميشود. با اين حال جاي شکر دارد که اينفانتینو به ايران آمد و ماجراي حادثه چوار را جويا شد، وگرنه بزرگان فوتبال و مديران اين رشته همچنان اسير جو دربي پرحاشيه بودند.
رئيس فدراسيون جهاني فوتبال داستان شهادت بازيکنان، داوران و هواداران زمين فوتبال چوار را با جان و دل گوش كرد و از اينکه تاکنون خبري در مورد آن نشنيده بود تعجب كرد، مسئلهاي كه جاي تأسف دارد. 31 سال از بمباران زمين فوتبال چوار ايلام ميگذرد، اما هنوز خيليها در همين فوتبال نميدانند در 23 بهمن سال 65 دشمن بعثي چگونه مستطيل سبز را به حمام خون تبديل کرد. هيچ بعيد نيست که اينفانتينو پس از اطلاع از اين ماجراي دردناک از خودش پرسيده باشد كه چرا ايرانيها اهميتي به چنين موضوع مهمي نميدهند؟! شايد هم او اصلاً کل ماجرا را باور نکرده باشد، چراکه اين حادثه خونين در هر كجاي دنيا كه اتفاق ميافتاد همه دنيا از آن خبر ميشدند و چند تورنمنت و مراسم ويژه نيز براي آن برگزار ميکردند.
اينها واقعيتهاي تلخ غربت شهداي چوار و ساير شهداي فوتبال در کشورمان را نشان ميدهد، کشوري که آرامش و امنيتش را مديون خون شهداست، اما در مستطيل سبز با بيتفاوتي از کنارشان رد ميشوند. بدون شک وظيفه آشنا کردن جامعه فوتبال با جانفشانيهاي شهدا و ترويج راه آنها برعهده متوليان اين رشته است، رشتهاي که در کانون توجهات رسانهها، مردم و مسئولان قرار دارد و گردش مالياش هم نجوميتر از آن چيزي است که به ذهنها خطور ميکند. با اين حال دريغ از يک کار فرهنگي درست که ثمرهاش را بتوان در بالا رفتن فرهنگ فوتبال ايران ديد. مسئولان فدراسيون در اين سالها ثابت کردهاند نهايت تلاششان برگزاري چند يادواره و گردهمايي به ياد شهداست و اين در حالي است كه خودشان هم خوب ميدانند كه اينگونه کارها براي آنها تنها هزينه به همراه دارد و البته چند عکس يادگاري! حال و روز فوتبال ما به قدري خراب است که ديگر با هيچ همايش و دورهمي نميتوان درستش کرد. اي کاش آقايان هم به اين مهم پي ببرند و براي يک بار هم که شده قدمي جدي بردارند.
تصورش زياد سخت نيست. در هر گوشهاي از جهان اگر چند فوتباليست و تماشاگر به دليل بمباران تکهتکه ميشدند، تاکنون صدها فيلم درجه يک در موردش ساخته ميشد، داستانش در کتابهاي درسي ميآمد و مسابقات معتبري با حضور بهترينهاي جهان به نام کشتهشدگان برگزار ميشد، اما گويا كشته شدگان زمين فوتبال چوار از اين قاعده مستثني هستند. آنها در کشوري به شهادت رسيدهاند که فدراسيون فوتبالش تنها دم از فرهنگ و فعاليتهاي فرهنگي ميزند. در حالي که بيش از سه دهه زمان داشتيم که مظلوميت آنها را به گوش جهانيان برسانيم و جوانان را با راه شهدا آشنا كنيم، اما تاکنون کسي توجهي به ظرفيت فرهنگي اين حادثه نکرده و به نظر ميرسد مسئولان فرهنگي ورزش اسير جو مخرب فوتبال شدهاند.
شنيدن صحبتهاي پرطمطراق آقايان رده بالاي مديريت ورزش و به ويژه مديريت فوتبال ديگر تکراري شده است، همه آنها از بها دادن به فعاليتهاي فرهنگي حرف ميزنند و اولويت خود را پيروي از فرهنگ شهدا معرفي ميکنند، اما واقعيت چيز ديگري است. دربي گل سرسبد فوتبال ايران پر از حواشي ريز و درشت و زشت بود، حواشي که توجيهي برايشان نداريم. كي قرار است ماحصل فرهنگسازيهايي را که همه از آن دم ميزنند، ببينيم؟! حتي اينفانتينو نيز به اين مهم پي برد و در مواجهه با پرتاب اشيا و نارنجک لبخندي تلخ تحويلمان داد. اگر در اين سالها که توهم حرفهاي شدن در فوتبال را داشتيم، شهيدان فوتبالي را معرفي ميکرديم و راهشان را به درستي به فوتباليستهاي جوان و هواداران احساسي نشان ميداديم، اکنون شاهد غربت شهدايمان نبوديم و با حسرت به فقر فرهنگي فوتبال ايران نگاه نميکرديم.