از طرف ديگر ساحت دانش، استاد و دانشجو در كشور ما داراي جايگاه بالايي است به طوري كه خاستگاه بسياري از جنبشهاي ديني، اجتماعي و فكري دانشگاهها و مراكز علمي و پژوهشي هستند. اما امروز كه در هر شهر بزرگ و كوچك، دانشگاه و آموزش عالي راه يافته كمابيش مردم در كوچه و خيابان شاهد دانشجوياني هستند كه پوشش، رفتار و پايبندي آنها به قانون و آداب و عادات همخواني با دانشجو بودنشان ندارد. ادامه اين روند باعث ميشود حرمت دانشگاه شكسته شود و واي به حال ملتي كه علم و عالم در آن محترم نباشد. دانشگاه اسلامي سعي دارد نسخهاي در مقابل اين برنامه نوشته در ناكجا، تدوين و عرضه كند. برنامهاي كه با قدرت، ضايع كردن سرمايه انساني كشورمان را دنبال ميكند. منتها نبود مفاهيم كليدي مشترك و بدسليقگي در تبيين اهداف و برنامهها و راهبردهاي اين سند، سرنوشت آن را به سالها مسكوت ماندن و اجرايي نشدن محكوم كرده است و از آن هم بدتر با وجود داشتن هدف والا و قابل توجه و تقدير حتي نتوانسته بخشي از جامعه هدف و دانشگاهيان را با خود همراه كند.
يكي از مشكلات اسلامي كردن دانشگاهها و مراكز آموزش عالي نداشتن تعريف جامع و عملياتي از اين عبارت است. به عبارتي حتي براي بسياري از سياستگذاران، برنامهريزان، مجريان و بالطبع جامعه هدف كه همان جامعه دانشگاهي باشد و به دنبال آن افكار عمومي روشن نيست كه دانشگاه اسلامي چه ويژگيهايي دارد؟
متون و تحليلها و اسنادي هم كه در اين رابطه منتشر شدهاند آنقدر به كليات غيرملموس پرداختهاند كه افراد يا سر درنميآورند يا از روي كليات آن حدس ميزنند كه بايد چيز خوبي باشد. اما از همه اينها گذشته چند مسئله در مورد آموزش عالي ما روشن است. اولاً دانشگاههاي كشور با وضع كنوني در تراز دانشگاهي نيستند كه بتوانند اهداف ايران اسلامي را در جهت پيشرفت و قطع وابستگي تأمين كنند. دوم نياز ما دانشگاهي است كه با سرعت و كيفيت بالا براي سؤالات بيپاسخ جامعه و صنعت پاسخ بيابد و گرههاي موجود در مسير پيشرفت را باز كند. دانشگاهي كه خودباوري داشته باشد، در قبال جامعه احساس تعهد و وظيفه كند، از مواجهه با تحريمها نهراسد، شرايط و اولويتهاي كشور را تشخيص دهد، وارد بازيهاي سياسي و جناحي نشود، علم براي ثروت را در دستور كار داشته باشد و عزت نفس و خودباوري را به جامعه تزريق كند.
خلاصه كه مردم توقع دارند بوعلي سينا و خوارزمي از دانشگاههايشان خارج شوند كه براي امروزشان مفيد و براي آيندهشان افتخار باشند و الحق والانصاف كه نشان دادهاند حاضرند براي رسيدن به اين جايگاه بخش قابل توجهي از بيتالمال را در اختيار دانشمندان و دانشجويان جوان خود قرار دهند اگرچه در معيشت در تنگنا باشند يا در عرصههاي بينالمللي تحريم و تهديد شوند. انقلاب فرهنگي و تصويب آييننامه اسلامي شدن دانشگاهها و مراكز آموزشي با همين اهداف پيگيري شد ولي باز مطلوب را محقق نكردند. طرح سرفصلهاي تفكيك جنسيتي، پالايش اساتيد، افزايش ضريب بوميگزيني در پذيرش دانشجو و تمركز بيشتر بر تحول در منابع درسي حاصل اين نگاه اجرايي بود كه بدون اينكه به اجرا نزديك شوند، رسانهاي شده و در سطح گستردهاي مطرح شدند و تنها ثمره طرح موضوع به اين شيوه، مخالفت عدهاي شد. چون برخي تصور كردند سختگيري در پوشش و روابط بين دانشجويان و اساتيد و جداسازي دختران و پسران در دانشگاهها منظور اسلامي كردن دانشگاهها است.