
در آسيبشناسي يك ناهنجاري وقتي به مسائلي چون سوءمديريت و نداشتن تدبير برخورد ميكني، طبيعي است كه مات و مبهوت ميماني و چيزي براي گفتن نداري. داستان تلخ پناهندگي جودوكار جوان ايران محمد رشنونژاد را ميتوان از زواياي مختلفي بررسي كرد. ميتوان ايراد هميشگي عدم رسيدگي به ورزشكاران رشتههاي مدالآور را مطرح كرد. ميتوان به حرفهاي همين جودوكار جوان بعد از نايبقهرماني در آسيا اشاره كرد كه از مشكلات معيشتي خود گفت، اما گوش شنوايي براي آنها پيدا نشد و ميتوان مواردي را بيان كرد كه بارها و بارها در همين ستون به عنوان درد ورزش و رشتههاي المپيكي و شانس مدال مطرح شد، اما اينبار علاوه بر اينها ميتوان به يك سوءمديريت قابل توجه هم اشاره كرد.
رسم بر اين است كه در سفرهاي خارجي نمايندهاي به نام نماينده حراست از سوي وزارت ورزش همراه تيمهاي اعزامي به محل مسابقات ميرود، فردي كه وظيفهاش كاملاً مشخص و معلوم است، اما وقتي سرپرست تيم اعزامي به مسابقات هلند نقش نماينده حراست را هم بازي ميكند، آن وقت بايد شاهد چنين اتفاقاتي باشيم. شايد اصل اين كار كه محمدرضا رودكي هم به عنوان سرپرست تيم ملي جودو و هم به عنوان نماينده حراست وزارت ورزش در هلند حاضر شده، اشكالي نداشته باشد اما وقتي به اين واقعيت توجه كنيم كه جودو طي چند سال گذشته 19 پناهنده داشته و تعدادي از اين پناهندگان كه اتفاقاً مواضع ضدنظام و ارزشهاي انقلاب اسلامي هم دارند و از بيان آن هيچ ابايي ندارند در سفرهاي خارجي به بهانههاي مختلف با اعضاي تيم ملي ديدار و گفتوگو و ضيافت برپا ميكنند، آن وقت داستان متفاوت ميشود.
بدون ترديد شخصي كه با تيمهاي اعزامي جودو به عنوان نماينده حراست راهي خارج از كشور ميشود بايد ششدانگ حواسش به اين موارد باشد، مواردي كه ظاهراً از سوي سرپرست تيم ملي و نماينده حراست در مسابقات گرندپري هلند چندان جدي گرفته نشد تا جايي كه خود او در ضيافتها حضور داشت و با بگو و بخند عملاً نه وجهه سرپرست تيم ملي و نه چهرهاي در مقام نماينده حراست داشت.
با اين وصف طبيعي است كه جودوكاري 20 ساله به راحتي فريب حرفهاي كساني را كه اطراف تيم ملي با قصد و غرض ميچرخند، بخورد. وقتي سرپرست و مربي تيم ملي اجازه ورود به حريم تيم را به هر كس و ناكسي ميدهند و خودشان هم با آنها عكس يادگاري ميگيرند بايد هم منتظر شنيدن چنين اخباري باشيم.
واقعيت اين است كه در جريان پناهندگي محمد رشنونژاد از مسئولان وزارت ورزش تا فدراسيون جودو، سرپرست ناكارآمد و نابلد تيم ملي و حتي مربيان همه مقصر هستند و بايد پاسخگو باشند. توجه داشته باشيد كه اين اشتباه ديگر از حالت يك اتفاق در جودو خارج شده است. آمار بالاي پناهندگان اين رشته در سالهاي اخير ثابت ميكند كه نقشههاي شوم جودوكاران فراري و معاند نظام كه البته حتماً با سياستهاي دول ضدنظام جمهوري اسلامي همراه است با موفقيت همراه بوده و در اين ميان قصور تمام نشدني مسئولان ورزش كشور هم مزيد بر علت شده است. فراموش نكنيم كه ورزشكار جوان ايران زماني به راحتي اسير وسوسههاي معاندين ميشود كه در اينجا صدايش به گوش كسي نميرسد. ورزشكار مدالآور ايران زماني فريفته شرايط خارج از كشور و حرفهاي توخالي وسوسهگران ميشود كه مسئولان ورزش كشورمان بديهيترين خواستههايش را اجابت نميكنند و در نهايت جوان ورزشكار ايراني در شرايطي به راحتي فريب ميخورد كه مسئولان وظايفشان را به درستي انجام نميدهند و خودشان آتشبيار معركه ميشوند.
در اين ميان بدون ترديد نقش امثال محمدرضا رودكي به عنوان سرپرست تيم ملي و نماينده حراست وزارت ورزش و مربيان تيم ملي در جريان پناهندگي محمد رشنونژاد چيزي كمتر از شيطنتها و وسوسههاي امثال سرلك پناهنده شده و ضدنظام جمهوري اسلامي و ستوده پزشك سابق تيم ملي در فريفتن جودكاران ايران نيست، چراكه آنها با باز گذاشتن درهاي تيم ملي و عدم جلوگيري از ورود چنين افراد معلومالحالي به اردو و نزديك شدن به جودوكاران عملاً ميدان را براي فعاليت آنها مهيا و فضا را براي پناهنده شدن امثالي چون رشنونژاد فراهم كردهاند.
علاوه بر اين مسئولان وزارت ورزش هم در كنار مسئولان تيم بايد پاسخگو باشند كه چرا به جاي تعيين شخص مطمئن و كاربلد به عنوان نماينده حراست اين وظيفه مهم را برعهده فردي گذاشتهاند كه حتي توانايي سرپرستي درست تيم را هم نداشته است!