افزايش تعداد پروندههاي باشگاههاي فوتبال ايران در فيفا نگرانيهاي زيادي را به وجود آورده، به ويژه اينکه قرارداد مشکلدار مهدي طارمي محروميت سنگيني براي پرسپوليس در پي داشته است. با اين حال جنس نگرانيهاي مسئولان ما با ساير نقاط دنيا متفاوت است؛ به جاي آنکه با خاطي يا خاطيان برخورد جدي شود نهتنها برخوردي صورت نميگيرد، بلکه به علت دستهجمعي بودن تخلف همه تقصير را گردن همديگر مياندازند و بازيکن خاطي به خاطر خيريتي که در کار بوده در تيم ملي به تمريناتش ادامه ميدهد!
پروندههاي ايراني بيشترين وقت مقامات رسيدگي به شکايات فيفا را ميگيرد و روز به روز نيز بر تعداد شکاياتي که به دستشان ميرسد، اضافه ميشود. از آنجا که در فوتبال ما هيچ عزمي براي مبارزه با متخلفان پرتعداد وجود ندارد، کارمندان فدراسيون جهاني فوتبال مجبورند سه شيفت کار کنند تا بلکه بررسي پروندههاي ما به پايان برسد، ولي به اين راحتيها هم نيست. تا زماني كه بيدرو پيکري فوتبال ايران تداوم داشته باشد، فيفا پر از نامههاي شکايتي است كه از طرف بازيكنان، مربيان و باشگاههايي ارسال شده که براي رسيدن به حق و حقوق خود اميدشان به فدراسيون جهاني است. بلايي را که مهدي طارمي سر پرسپوليس آورد، بايد بلايي دستهجمعي خواند که عده زيادي در آن دست داشتند، اما در آشفتهبازار سوءمديريت به کار خود ادامه ميدهند و ترسي هم از بابت برخورد، تنبيه و مجازات ندارند.
طارمي با خيال راحت به ترکيه رفت و با تيم مقصد قرارداد همکاري امضا كرد. با اين حال خيلي زود از تصميمش منصرف شد و دوباره به ايران بازگشت. سرخپوشان نيز با آغوش باز پذيراي او شدند به خيال آنکه باشگاه ريزهاسپرت بيخيال قوانين بينالمللي ميشود و خطري آنها را تهديد نميکند. محروميت پرسپوليس از نقل و انتقالات و محروميت طارمي از همان محروميتهايي بود که آقايان آن را پيشبيني کرده بودند، ولي با قيافههاي حق به جانب و مصاحبههاي پرطمطراق افکار عمومي را بهزعم خود فريب دادند. حالا هم که با حکم فيفا دستشان رو شده و نميتوانند واقعيت را کتمان کنند، هيچ مسئوليتي به گردن نميگيرند و در تازهترين ادعا هم به دنبال ردپاي برخي افراد ناشناس ميگردند. داستان آنقدرها هم پيچيده نيست و با يک بررسي معمولي ميتوان به سرنخهاي زيادي رسيد؛ پول جريمه باشگاه ترکيهاي پرداخت شده، اما به دست ترکها نرسيده، طارمي به ايران ميآيد و تاريخ قراردادش تعمداً دستکاري ميشود و کسي صدايش درنميآيد، باشگاه ترکيهاي بارها تهديد به شکايت ميکند، اما توجهي از سوي ايرانيها نميشود و در آخرين مرحله هم محروميتي سنگين گريبان سرخپوشان را ميگيرد، ولي متولي اصلي باشگاه (وزارت ورزش) با تأخير فراوان به آن واکنش نشان ميدهد و خواستار برگزاري دورههاي آموزشي در زمينههاي حقوقي، تشکيلاتي و مالي براي مديران و مسئولان باشگاهها ميشود!
در اين مدت که هواداران پرطرفدارترين تيم آسيا نگران آينده تيمشان هستند کسي حرف از برخورد، جريمه و محروميت نميزند و در عجيبترين برخورد انضباطي مهدي طارمي بعد از دعوت به تيم ملي خوشحالتر از هميشه تمرين ميکند و به بازيهاي تدارکاتي پيشرو ميانديشد. بايد تأسف خورد به حال رشتهاي که ميليونها هوادار دارد و از همين روست كه يكي از محبوبترين رشتههاي ورزشي به حساب ميآيد. با اين حال اما مسئولانش بويي از مديريت حرفهاي نبردهاند و حتي به پيشپا افتادهترين قوانين نيز بياعتنا هستند. بدون شک طارمي به تنهايي و يکتنه نميتوانست پروژه بازگشت به پرسپوليس را مديريت کند. در اين قضيه باشگاه و افراد زيادي كه از آنها به عنوان ردپا ياد ميشود هم از او حمايت ميکردند. اينکه چه کسي زمينه شکايت ترکها از قرمزها و محروميت پرسپوليس را فراهم کرده اهميتي ندارد، چراکه در هر صورت تخلفات زيادي روي داده است. از سوي ديگر انتظار ميرفت وزير ورزش در اين موضوع زودتر از اينها ورود كند؛ البته در قامت رئيس مجمعي که قاطعانه با تخلفات باشگاه متبوعش برخورد ميكند و خواهان برخورد با خاطيان ميشود. از سوي ديگر بايد ديد دعوت طارمي به تيم ملي با چه منطقي انجام شده و آيا کارلوس کرش از اصل ماجرا خبر دارد که خواهان پيگيري و برطرف کردن مشکل اين بازيکن شده يا نه. بهتر است به جاي اينکه بيخود و بيجهت به خودمان لقب حرفهاي بدهيم، کمي هم از برخورد قانوني با رئيس باشگاه بايرن و کنار گذاشتن کريم بنزماي معروف از تيم ملي فرانسه درس بگيريم!
چرا بايد در فوتبالي که تمام بودجهاش از پول بيتالمال تأمين ميشود هر کسي ساز خودش را بزند و به اهدافش فکر کند؟ چرا هيچ اهرم قانوني براي ريشهکن کردن اين سوءمديريتها، حيف و ميل کردنها و جريحهدار کردن احساسات هواداران وجود ندارد؟