شیوا نوروزی
«طفل سرراهي» بهترين توصيفي است که ميتوان از حال و روز فوتسال ايران داشت. رشتهاي که آقاي آسياست و روي سکوي سوم جام جهاني ايستاده، اما در نهايت با يک سکه طلا از آنها تجليل و يک پاوربانک نيز براي بالا بردن روحيهشان در رقابتهاي داخل سالن قاره کهن به آنها اهدا شد!
قصه نتايج درخشان و البته مظلوميتهاي فوتسال بر کسي پوشيده نيست، مربوط به امسال و پارسال هم نميشود. مدتهاست که تيم ملي فوتسال، هم مردان و هم زنان، پس از اعزام به تورنمنتهاي معتبر دست پر به کشورمان بازميگردند. قهرماني آسيا، سومي جام جهاني و همچنين درخشش بانوان فوتساليست محجبه ايراني زبانزد خاص و عام است، اما گويا اين شهرت تنها براي رقبا مهم است و مسئولان وطني کمترين توجهي به اين رشته نشان نميدهند كه اگر اينگونه نبود با گذشت يک سال از موفقيت در جام جهاني کلمبيا پاداش اين رقابتها پرداخت شده بود و مليپوشان از اين همه بياحترامي گلايه نداشتند. فوتسال ايران زير نظر فدراسيون فوتبال است و با توجه به بودجه کلان اين فدراسيون و همچنين هزينههاي هنگفتي که صرف فوتبال ميشود، رسيدگي به اوضاع نابسامان فوتسال انتظار بحقي است.
رشتهاي که نتايج خوبي کسب کرده و تواناييهايش را به اثبات رسانده در تأمين حداقل امکانات و انتظارات ناتوان است. مايه شرمساري است که بانوي مليپوش اين رشته پيش از اعزام به رقابتهاي داخل سالن آسيا استاندارد شدن کفپوش سالني که در آن تمرين ميکنند را يکي از حسرتهاي بزرگ خود و همتيميهايش بخواند. متأسفانه بيتوجهي به فوتسال و ناديده گرفتن نيازها و انتظارات ورزشکاران آن به همينجا ختم نميشود. در مراسمي که به عنوان مراسم تقدير از برترينهاي ليگ فوتسال برگزار شد به پاس تجليل از مليپوشان زحمتکش اين رشته، يک سکه طلا به هر يک از آنها تعلق گرفت! پاداشي که با انتقادهاي زيادي همراه بود و مهدي تاج نيز اساساً پرداخت تنها يک سکه را تکذيب کرد. رئيس فدراسيون در حالي حرف از پاداش 10 ميليون توماني زده که هيچ اشارهاي به تأخير يک ساله در پرداخت پاداش سومي جام جهاني نکرده است. از آن بدتر و دردناکتر اينکه در مراسم ديگري که براي بدرقه مليپوشان اعزامي به ترکمنستان برگزار شد، بستههايي در جهت بالا بردن انگيزه به هر يک از مردان و زنان مليپوش تعلق گرفت؛ پاوربانک! هديهاي که نه ارزش معنوي دارد و نه مادي. البته اين اولين شاهکار فدراسيون فوتبال نبوده و قطعاً هم آخرين آن نخواهد بود.
پيش از اين صابون بذل و بخششهاي اشرافي به تن تيم اميد خورده بود؛ به نظر ميرسد فلش مموري، پاوربانک و هندزفري از نظر مسئولان فدراسيون هدايايي اشرافي، لوکس و از همه مهمتر روحيهبخش تلقي ميشوند. در حالي که ميتوان حدس زد مليپوشان پس از باز کردن اين بستهها و ديدن پاوربانک معروف چه احساسي داشتهاند. اميدواريم به تنها سؤال ما پاسخ داده شود؛ آقايان مدير و مسئول با چه تفکري اين هدايا را براي مليپوشان فوتسال تهيه کردهاند؟ فوتساليستهاي ايراني با همه کاستيها ساختهاند و با پشت سر گذاشتن کمبودهاي فراوان قلههاي افتخار را طي کردهاند، آن هم در شرايطي که حريفان آسيايي و جهاني امکاناتي کاملاً حرفهاي در اختيار دارند و مديرانشان برخلاف ما حسابي هواي فوتساليستهايشان را دارند.
گويا فدراسيون فوتبال تلاش ميکند همه کمکاريهاي خود را در بحث اقتصاد مقاومتي در فوتسال و با دادن هديههاي بيارزش، پايين آوردن شأن فوتسال و همچنين پرداخت نکردن پاداش جام جهاني جبران کند. به هيچ وجه نميتوان پذيرفت فدراسيوني که با اعتراض هماهنگ شاگردان کرش از وزارت ورزش کمک 2 ميلياردي دريافت کرده، قادر به برطرف کردن کمبودهاي فوتسال نيست. اينجاست که فوتساليها هم مجبورند براي انتقاد از وضعيت موجود شرايط خود را با فوتبال مقايسه کنند و از اين همه تبعيض گلايه داشته باشند. قطعاً ارزش و اعتبار تيم سوم جهان بيش از يک سکه طلاست و حتي 10 ميليون توماني که رئيس فدراسيون ادعا کرده نيز برايشان کم است. تيم ملي فوتسال باز هم به رقابتي آسيايي ميرود و مطمئن باشيد دوباره قدرتش را به رخ حريفان ميکشد و آن زمان است که بايد منتظر مصاحبههاي آقايان و صحبتهايشان از مديريت حرفهاي باشيم! حتماً وعدهاي جديد هم به وعدههايشان اضافه ميشود و فوتساليستها باز هم بايد منتظر آينده نامعلوم عملي شدن وعدهها باقي بمانند.